کارگران کمونیست چه میگویند؟ ✍️ منصور حکومت

کارگری نشريات

کمونیست‌ها چه کسانى‌اند و چه میگویند؟ خیلى در پاسخ به این سؤال احزاب و گروه‌هاى سیاسى را نشان میدهند که رسما خودشان را کمونیست مینامند و به این نام فعالیت میکنند.

جالب اینجاست که اگر از خود این احزاب هم بپرسید خیلى از آنها هم همین پاسخ را به شما میدهند. به تصور اینها کمونیسم یک فرقه ایدئولوژیک و سیاسى است که گروه‌هاى مختلفى را در بر میگیرد و کمونیست‌ها اعضاء این فرقه و این گروه هستند. سرمایه‌داران و دولتهایشان هم به این تصور فرقه‌اى از کمونیسم دامن میزنند. معنى عملى همه اینها این است که کمونیسم یک پدیده حاشیه‌اى در جامعه است. مردم عادى نمیتوانند کمونیست باشند. کمونیسم گرایشى در درون خود جامعه نیست بلکه مکتب و جنبش حزبى کسانى است که میخواهند عقاید و راه و رسم ویژه‌اى را تازه به درون جامعه ببرند.

خیلى روشن است که طبقات حاکم چه منفعتى در دامن زدن به این تصورات دارند. فرقه قلمداد کردن کمونیسم گام اول در سرکوب کردن آن است. اما، درست به دلیل اینکه کمونیسم یک فرقه نیست بلکه جنبش عظیم اجتماعى است که از بطن و متن جامعه سرمایه‌دارى مایه میگیرد، تلاشهاى دولتهاى عظیم و تا دندان مسلح بورژوازى در طول دهها سال هنوز هم قادر به سرکوب این به اصطلاح “فرقه” نشده است و هنوز هم مقابله با کمونیسم معضل اصلى سرمایه‌دار و جامعه سرمایه‌دارى است. بى خود نیست که هر چاقوکش و چماقدار این طبقه که مسئولیت سازماندهى دولت بورژوائى را بر عهده میگیرد، اعم از اینکه قــُــپـه روى دوشش چسبانده باشند، عمامه سرش گذاشته باشند یا کراوات به گردنش بسته باشند، فورا بعنوان متخصص مبارزه با کمونیسم قد علم میکند و شلنگ تخته میاندازد.

کمونیسم یک گرایش اجتماعى است، درست نظیر ناسیونالیسم و لیبرالیسم و غیره، که دائما در درون خود جامعه شکل میگیرد و باز تولید میشود. پایه و کانون پیدایش و رشد کمونیسم، طبقه کارگر و مبارزه تعطیل ناپذیر این طبقه علیه سرمایه‌دارى و اوضاع مشقت‌بارى است که این نظام به زحمتکشانى که اکثریت عظیم جامعه را تشکیل میدهند تحمیل میکند. کمونیسم مکتبى نیست که توسط مارکس و انگلس ابداع شده باشد. از نظر تاریخى کمونیسم، بعنوان یک جریان اعتراضى کارگران، مقدم بر مارکسیسم در اروپاى اواخر قرن هجدهم و اوائل قرن نوزدهم شکل گرفت و بوجود آمد. اساس این کمونیسم کارگرى، که آنرا از تمامى مکاتب و جریانات شبه سوسیالیستى طبقات دارا در زمان خود متمایز میساخت، هویت کارگرى آن و اعتراض آن به مالکیت بورژوائى بر وسائل تولید بعنوان علت‌العلل مشقات توده‌هاى کارگر بود. در زمان انتشار مانیفست کمونیست توسط مارکس و انگلس در سال ١٨۴٨ کمونیسم کارگرى فى‌الحال یک جریان زنده مبارزاتى و اعتراضى بود. مانیفست کمونیست نام خود را دقیقا از این جنبش کمونیستى کارگرى گرفت. مارکسیسم این جنبش اجتماعى را به یک انتقاد عمیق از جامعه سرمایه‌دارى و به درک روشنى از دورنماى انقلاب کارگرى مسلح ساخت. مارکسیسم به سرعت به تئورى و جهان‌نگرى این صف اجتماعى و به پرچم کمونیسم کارگرى تبدیل شد. تحت پرچم مارکسیسم، کمونیسم کارگرى به یک قدرت عظیم در صحنه سیاسى تبدیل شد که فعالیتهاى بین‌الملل کارگرى و انقلاب کارگرى روسیه در ١٩١٧ جلوه‌هائى از آن بودند.

این کمونیسم کارگرى دیگر به جزء لایتجزاى جنبش کارگرى در تمام کشورهاى سرمایه‌دارى تبدیل شده. هر جا اعتراض کارگرى در جریان است بورژوا فورا شامه‌اش براى پیدا کردن کمونیستها تیز میشود. هر جا اسمى از مارکسیسم بمیان میاید، حتى اگر این مارکسیسم، مارکسیسم نیم بند روشنفکران خود طبقه حاکم باشد، بورژوازى اول دور کارخانه‌هایش حصار امنیتى میکشد و دستش را روى گوش کارگران میگذارد. با این همه باز شاهد اینست که تا اعتراض کارگرى بالا میگیرد زمزمه مرگ بر سرمایه‌دارى و زنده باد حکومت کارگرى در میان کارگران بلند میشود. هر کارگرى که به فکر تغییر اوضاع خودش و طبقه‌اش میافتد، فورا دنبال کتاب و جزوه مارکس و لنین میگردد. بورژوازى اینها را به حساب “توطئه و تحریک کمونیستها” میگذارد. اما در واقع توطئه‌اى در کار نیست. کمونیسم یک سنت مبارزاتى در درون خود طبقه کارگر است. طیف قابل توجهى از خود کارگران. خود همان‌ها که مزد میگیرند و کار میکنند و حاصل کارشان کیسه سرمایه‌داران را پر میکند، کمونیستند.

در سطح عمومى کمونیسم آن گرایشى در جنبش کارگرى است که تحت هر شرایطى اتحاد کارگران را دنبال میکند. اساس محرومیت‌ها و مشقات طبقه کارگر، یعنى نظام سرمایه‌دارى و مالکیت بورژوائى را افشاء میکند. در هر دقیقه مبارزه طبقه کارگر حضور دارد و در عین حال افق عمومى انقلاب کارگرى را در برابر کارگران قرار میدهد. در مبارزه هر بخش طبقه فعال است و در عین حال منفعت کل طبقه را خاطر نشان میسازد. این آن جریانى است که میخواهد کل بردگى مزدى و کل قدرت سرمایه را از میان بردارد و کارگران را براى ایفاى این نقش آماده میکند. اگر بورژوازى یک روز سرنیزه را از روى گلوى کارگران بردارد همه خواهند دید که چگونه هزاران و هزاران کارگر همین‌ها را با صراحت و فصاحت خیره کننده‌اى از روى چارپایه‌ها خواهند گفت. اما براى دیدن دامنه این کمونیسم زنده کارگرى حتى لازم نیست آن روز بیاید. سوسیالیسمى که عمیقا در درون طبقه کارگر ریشه دوانده همین امروز در شیوه و زبانى که توده‌هاى کارگر و رهبرانشان در جزئى‌ترین اعترضشان بکار میبرند به روشنى منعکس است.

کمونیسم یک گرایش زنده و پرنفوذ کارگرى است که بخش وسیعى از رهبران عملى و رهبران جنبش اعتراضى را با خود دارد بدون اینکه اینها لزوما اعضاء سازمانهاى کمونیست باشند. اما این تنها گرایش درون طبقه کارگر نیست. طبقه کارگر و جنبش کارگرى کانون گرایشات سیاسى و مبارزاتى متعددى است. اوضاع و احوال و مسائل اقتصادى طبقه کارگر، اوضاع سیاسى جامعه، جدال احزاب سیاسى و کل تاریخ معاصر جامعه، گرایشات و جریانات گوناگونى را در درون طبقه کارگر شکل میدهند. آنارشیسم، رفرمیسم، سندیکالیسم، ناسیونالیسم و غیره همه بر طبقه کارگر تاثیر میگذارند و قطب‌بندى‌هائى را در درون جنبش کارگرى بوجود میآورند. بنابراین در ترسیم سیماى سیاسى و مبارزاتى کارگران کمونیست و کمونیسم کارگرى بسیار ضرورى است که تفاوت‌هاى گرایش کمونیستى و رادیکال با سایر گرایشات نیز مشخص بشود. اینجا دیگر تفاوت‌ها نه فقط در آرمانها و دورنماها بلکه در فعالیت و مبارزه هر روزه، در شعارها و تاکتیکهاى مبارزاتى، در مطالبات سیاسى و اقتصادى، در روش‌هاى مبارزه، در موضعگیرى نسبت به مسائل گرهى جنبش کارگرى و غیره معنى پیدا میکند.

در طول سالهاى اخیر، بویژه در بحث مربوط به سیاست سازماندهى حزب در درون طبقه کارگر، ما به کرات از گرایش رادیکال- سوسیالیست در جنبش کارگرى سخن گفته‌ایم. ما بر این تاکید کرده‌ایم که شکل دادن به یک حزب کمونیستى کارگرى و قدرتمند در گرو سازمان دادن و متحد کردن و تقویت این گرایش در درون طبقه کارگر است. یک جزء این مبارزه، همانطور که قبلا هم گفته‌ایم، تلاش براى خود‌آگاه کردن این طیف کارگران و تبدیل کردن آنها به یک جریان زنده مبارزاتى است که تفاوت‌هاى خود را با سایر گرایشات در درون طبقه به روشنى میشناسد و شعارها و تاکتیک‌هاى خود در جنبش کارگرى را به روشنى معلوم کرده است.

سلسله برنامه‌هائى که از این پس هر هفته تحت عنوان عمومى “کارگران کمونیست چه میگویند” پخش خواهد شد، همین هدف را دنبال میکند. در این برنامه‌ها، که شامل گفتارها، مصاحبه‌ها، پخش نوار سمینارهاى حزبى و غیره خواهد بود، میکوشیم تا سیماى سیاسى و مبارزاتى کمونیسم کارگرى و طیف کارگران سوسیالیست و رادیکال را در عرصه‌هاى مختلف ترسیم کنیم. طیف وسیعى از مسائل، از مبانى فکرى این جریان تا تاکتیک‌هاى آن در جنبش کارگرى در تمایز و در مقایسه با سایر گرایشات و احزاب فعال در جنبش کارگرى مورد بحث قرار خواهد گرفت. کارگران کمونیست در باره انقلاب و حکومت کارگرى چه میگویند، موضع ما در قبال جمهورى اسلامى چیست و چه نوع حکومتى باید بر سر کار آید، در باره مبارزه اقتصادى، مبارزه براى اصلاحات و بهبودهاى فورى چه میگوئیم، نظر ما در باره تشکل‌هاى توده‌اى کارگرى، شورا، سندیکا و مجمع عمومى صندوق‌هاى کارگرى و غیره چیست. مبارزه قانونى و علنى چه جایگاهى براى کمونیسم کارگرى دارد. در مبارزه بر سر قانون کار چه میکنیم. با شوراهاى اسلامى چه باید کرد، در باره بیمه بیکارى چه میگوئیم. جایگاه سازمانیابى حزبى براى کارگران کمونیست چیست و فعالیت حزبى به چه اشکالى سازمان مییابد. اتحاد عمل با سایر گرایشات چه موازینى دارد. اینها و مسائل متعددى از این نوع موضوع بحث این سلسله برنامه‌ها خواهد بود.

هر برنامه به موضوع مستقلى خواهد پرداخت و به تنهائى کاملا قابل استفاده خواهد بود. هر یک از برنامه‌ها بصورت مقالات و جزواتى در نشریات حزبى و بطور مجزا منتشر خواهد شد و باید به ابتکار رفقاى حزبى در دستور بحث و مطالعه محافل کارگران مبارز قرار بگیرد.

منصور حکمت

کمونیست شماره ۵٣ شهریور ماه ١٣۶٨
این نوشته براى اولین بار تحت عنوان “معرفى یکى از برنامه‌هاى رادیو صداى حزب کمونیست ایران” پخش گردید و بعدا در نشریه کمونیست ارگان مرکزى حزب کمونیست ایران، سال ششم شماره ۵٣ شهریور ماه سال ١٣۶٨ منتشر شد.