کجای کاریم؟ – حبیب بکتاش

مقالات

قیام شهریور ۱۴۰۱ زلزله ای عظیم بود که ارکان جمهوری اسلامی را بشدت لرزاند و همه جای آن را ترک داد. جمهوری اسلامی توانست با توحش و کشتار سونامی عظیمی را که داشت برج و باروی آنرا با خود میبرد فعلا کند یا متوقف کند و برای چند صباحی بر اریکه قدرت باقی بماند. اما کشمکشی که بین توده های وسیع مردم از اقشار مختلف با جمهوری اسلامی شروع شده است سر باز ایستادن ندارد و در فرصتی دیگر، که میتواند همین فردا باشد یا چند هفته دیگر یا چند ماه دیگر دوباره اوج خواهد گرفت. زلزله ای دیگر و سونامی دیگر در راه است. اما کی؟ معلوم نیست.
اکنون یک چیز معلوم است: جمهوری اسلامی تا آخرین ذره توانش حاضر به ترک صحنه نخواهد بود و برای به زیر کشیدن آن نیاز به یک نیروی مادی هست که دستگاه سرکوب آنرا با یک حمله ضربتی از کار بیاندازد و در هم بشکند. حیاتی ترین کار در این زمینه به میدان آوردن تمام توان خود توسط توده هاست و این توان قبل از هر چیز در شمار ده ها میلیونی اقشار و توده هایی نهفته است که تحت حکومت سرمایه اسلامی به دستمزدهای زیر خط فقر، به فقر و فلاکت، به بیکاری میلیونی، به بیخانمانی و گورخوابی، و به بی حقوقی و ظلم و ستم و سرکوب اسلامی محکوم شده اند.
از یک طرف به میدان آوردن اردوی ده ها میلیونی توده ها نیاز به سازماندهی و تشکل دارد و از طرف دیگر به میدان آمدن تمام قد اردوی توده ها امر سازماندهی و تشکل را تسریع خواهد کرد. بنابر این، برای به میدان آوردن اردوی توده ها باید دست به سازماندهی سراسری زد و با هر نفس جدیدی که وارد میدان مبارزه میشود امر سازماندهی را سریعتر و وسیعتر پیش برد. سازماندهی سیاسی و اجتماعی و نظامی را باید با به میدان آمدن هر چه بیشتر توده ها همراه کرد.
آنچه هم در امر سازماندهی و هم در امر به میدان آمدن اردوی ده ها میلیونی توده ها از اهمیت و جایگاه حیاتی برخوردار است طبقه کارگر است. طبق آمار ژانویه ۲۰۲۲، تعداد کارگران ایران بالای بیست و سه و نیم میلیون نفر است. با احتساب نیروهایی که آماده کار هستند ولی کاری برایشان وجود ندارد، یعنی بیکاران، تعداد نیروی کار در ایران بالای سی میلیون نفر مشود. تقریبا تمام نیروی کار ایران زیر سلطه حکومت سرمایه و اسلام زیر ضرب شدید فقر و نداری قرار گرفته است و در بقا و دوام جمهوری اسللامی هیچ نفعی ندارد. علاوه بر تعداد سی میلیونی این لشکر باید به پتانسیل طبیعی این نیرو برای اتحاد و تشکل و سازماندهی توجه کرد. محل کار، بویژه در کارگاه ها و کارخانه های بزرگ، یک محل طبیعی برای ارتباط و هماهنگی و همکاری توده های کار است. در شرایط و جوی سیاسی مبارزاتی حاکم بر ایران، امروز این توده های کار علاوه بر ارتباط و تشکل طبیعی ناشی از طبیعت کار، بلحاظ سیاسی هم از پتانسیل بالایی برای اتحاد و تشکل و سازماندهی برخوردارند. اگر اعتصابات وسیع و نسبتا سراسری کارگران در ماه های اخیر را هم در نظر بگیریم، باید گفت که توده ها کارگر و بیکار برای اتحاد و تشکل و سازماندهی و برای به میدان آمدن بسیار مستعد هستند. کار روی طبقه کارگر و بیکاران و به میدان آوردن این لشکر سی میلیونی باید از اولویت اول در برنامه کار فعالین سیاسی و رهبران کارگری قرار بگیرد.
هر درجه از اتحاد و تشکل یابی و سازمانیابی طبقه کارگر و هر درجه از حظور و دخالت آنها در اعتصابات عمومی و در تظاهراتها و درگیریهای خیابانی کل جمعیت ایران را قدمها بسمت یک مبارزه تمام قد و سراسری بر علیه جمهوری اسلامی آماده تر می کند.
زمانی که لشکر چند ده میلیونی کارگران و اقشاری که متحد طبقاتی آنها هستند، معلمان، بازنشستگان، بیکاران، توده های گرفتار آمده در فقر و بی خانمانی، و توده های گرفتار آمده در تبعیض مذهبی و قومی و جنسیتی، به میدان مبارزه سراسری و متداوم و سازمانیافته قدم بگذارد، آنوقت شمارش معکوس جمهوری اسلامی به معنی واقعی کلمه شروع شده است و این اتفاق در محدوده چند روز تا ، فوقش، چند هفته اتفاق خواهد افتاد.