بازنشستگان و پرداخت حقوق های با تاخیر ✍️ اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)

کارگری

زمانی قرار بود پول نفت مان را سر سفره مان بیاورند، اما این روزها کارمان به آنجا کشیده شده است که بخش ناچیزی از پول خودمان را هم که طی سی سال پس انداز کرده ایم، حاضر نیستند بعنوان حقوق به خودمان بدهند. پول نفت را بر سر سفره مان نیاوردند، که هیچ! همان نانی را هم که بر سر سفره مان بود دارند تکه تکه از سر سفره مان بر میدارند.  
چند ماهی است که حقوقهای بازنشستگان تامین اجتماعی با تاخیر پرداخت میگردد، این عملِ غیر معمولِ سازمان تامین اجتماعی از طرف فعالان کارگری کاملا قابل پیش بینی بود، هرچند این عمل برای بعضی از همکاران؛ غیر مترقبه و سوال برانگیز است.
پرداختهای با تاخیر حقوقها، دیوار خراب شده ای میباشد بر سر سازمان تامین اجتماعی که توسط حکومت صورت گرفته است! چرا که امروزه، سازمان دیگر حیاط خلوت حکومت نیست که همچون گذشته؛ هر از گاهی به این حیاط خلوت سَرک بکشد بلکه این سازمان به یکی از جیبهای حکومت تبدیل شده است، جیبهایی همانند بانک مرکزی، بنیاد مستضعفان، وزارت نفت، صندوق توسعه ملی، ستاد اجرایی فرمان امام، آستان قدس رضوی! و دیگر نهادهای اقتصادی. این جیبها همچون ظروف مرتبطه ای هستند که هرگاه حکومت در بخشی از تشکیلات خود با مشکلی برخورد کرد، سرمایه ای را از این جیب به آن جیب سرازیر میکند(هرچند قدرت مافیاهای حکومتی بر گلوگاه های این ظروف مرتبطه اثر گذارند). این عمل جابجاییِ سرمایه؛ یا طبق قوانین موجود انجام میگیرد و یا برای سهولت امر، قانونی برای آن تراشیده میشود. بنابراین؛ سرمایه (نقدینگی) لازمه جهت پرداخت حقوق بازنشستگان بی ارتباط با مخارج و هزینه های دیگر بخشهای این تشکیلات عریض و طویل حکومت نیست.
هنگامیکه حکومت در تدارک مراسم پر هزینه اربعین برای زائران ایرانی و خارجی میباشد و هزینه “کمیته مراسم ستاد فرهنگی اربعین” بالا میرود، طبیعی میباشد که باید هزینه ی جای دیگری (جیب دیگری) را کاهش دهد! بعنوان مثال “هزینه سازمان غله کشور” را باید کاهش دهد (که در نتیجه؛ قیمت نان؛ این قوت اصلی کارگران و زحمتکشان بالا میرود!) و یا حقوق بازنشستگان باید با تاخیر پرداخت گردد!
سمت و سوی حرکت سرمایه؛ در این ظروف مرتبطه میتواند به شکلهای دیگری نیز صورت بگیرد. بعنوان مثال هم اکنون که حکومت قادر به افزایش قیمت بنزین نیست، جهت کمک به وزارت نفت برای خرید بنزین؛ لازم است از سرمایه جیب های دیگر استفاده نماید.
در یک کلام باید گفت که این تاخیر در پرداخت حقوقها نتیجه سیاستهای مستقلانه وزارت کار و یا سازمان تامین اجتماعی نیست، بلکه نتیجه بحرانی است که دامنگیر حکومت گردیده، این بحران به آن شدتی رسیده است که فقط “خلق پول” (چاپ اسکناس) جهت پر کردن نقدینگی این ظروف مرتبطه جوابگوی مشکلات این حکومت نیست و کارش به آنجا رسیده است که حقوقهای بازنشستگان تامین اجتماعی را با چند روز تاخیر، پرداخت نماید. این تاخیر به مرور دامنگیر دیگر بازنشستگان نیز خواهد شد و دیر یا زود این تاخیر روزانه به تاخیر ماهانه تبدیل میگردد!
عکس العمل های معترضانه بازنشستگان در دنیای مجازی نسبت به تاخیر در پرداخت حقوقها، هرگز در همین حد باقی نخواهد ماند. در شرایط کنونی، گرانی و تورم بطور سرسام آوری در حال اوج گرفتن است و حکومت قادر به مهار کردن آن نیست و از طرف دیگر حقوقها متناسب با نرخ تورم افزایش نیافته اند؛ در این اوضاع وانفسا تاخیر در پرداخت حقوقها زندگی بازنشستگان را مختل کرده است. بزودی کارد به استخوانها خواهد رسید و سکوت بازنشستگان شکسته خواهد شد و همچون آتشی نهفته در زیر خاکستر فوران خواهد کرد و راه حلی نخواهد بود جز آمدن به کف خیابان.
۴ شهریور ۱۴۰۲