صف انقلاب و ضد انقلاب را نباید مخدوش کرد (کوتاه در مورد یک مصاحبه) – فرشید شکری

مقالات

مقدمه

« کمونیست ها براى رسیدن به نزدیکترین هدف ها و منافع طبقه ی کارگر مبارزه می کنند، ولى در عین حال در جریان جنبش کنونى از آینده ی نهضت نیز مدافعه می نمایند. در فرانسه کمونیست ها در مبارزه با محافظه‌ کاران و بورژوازى رادیکال به حزب سوسیالیست – دموکرات گرویده ‌اند، بدون آنکه از حفظ حق انتقاد نسبت به جملات و توهماتى که از زمان انقلاب سنت شده است، صرفنظر کنند. در سوئیس کمونیست ها از رادیکال ها حمایت می کنند ولى از نظر دور نمی دارند که این حزب از عناصر متضاد تشکیل شده است که قسمتى شامل سوسیالیست هاى دموکرات به سبک فرانسه و قسمت دیگر شامل بورژواهاى رادیکال است. در میان لهستانی ها، کمونیست ها از حزبى که انقلاب ارضى را شرط نجات ملت می دانند، یعنى همان حزبى که در سال ۱۸۴۶ میلادی قیام ” کراکوى ” را برپا کرده است، پشتیبانى می نمایند. در آلمان حزب کمونیست، تا زمانى که بورژوازى روش انقلابى دارد، همراه بورژوازى بر ضد سلطنت مستبده و مالکین فئودال و خرده بورژوازى ارتجاعى گام برمی دارد. ولى حزب کمونیست حتى لحظه ‌ایى هم از این غافل نیست که حتى‌ المقدور، در مورد تضاد خصمانه بین بورژوازى و پرولتاریا، شعور و آگاهى روشنترى در کارگران ایجاد کند تا کارگران آلمانى بتوانند بلافاصله از آن شرایط اجتماعى و سیاسى ایی که سیادت بورژوازى بایستى ببار آورد مانند حربه ‌ایى بر ضد خود او استفاده کنند، و فوراً پس از برانداختن طبقات ارتجاعى در آلمان، مبارزه بر ضد خود بورژوازى را شروع نمایند. » ( فصل آخر مانیفست حزب کمونیست)

این عبارات هوشمندانه، متُد کمونیست ها در زمینه ی ایجاد و تکوینِ پیوند با ” اپوزیسیون بورژوایی سرنگونی طلب ” را بر پایه ی « شرایط و موقعیت مبارزه ی طبقاتی » در دوره های گوناگون بطور دقیق آموزش می دهند. علاوه بر این، مانیفستِ کمونیست تأکید دارد که، کمونیست ها هرگز نبایستی از امر انتقال آگاهی سیاسی – طبقاتی غفلت کنند و با افشاء و برملا کردنِ ماهیت اپوزیسیون بورژوایی، مبارزه ی توده های کارگر و مردم تحت ستم را به مسیر انهدام « کلیت نظام سرمایه داری » رهنمون سازند.

شایان ذکر است در هنگامه ایی مارکس و انگلس اثر بی همتای مانیفست حزب کمونیست را تألیف کردند و در فصل چهارم این اثر روی رابطه با احزاب اپوزیسیون بورژوایی نوشتند که خیزش هایی در کشورهایی مانند فرانسه، سوئیس، لهستان، آلمان، و… آغاز شده بودند. « جریاناتی » در آن شورش ها دخیل بودند که مارکس و انگلس از همه ی آنان شناخت کامل داشتند، و می دانستند که درجاتی از ” ترقیخواهی ” درونشان هست. اکنون سئوال اساسی این است که آیا در زمانه ی ما جریانات بورژوایی در جهان و کشوری به سان ایران دارای چنین ویژگی یا خصلتی اند؟ مسلماً پاسخ منفی است.

اگر در دوره هایی بورژوازی تازه به دوران رسیده در تضاد و کشمکش با فئودالیسم، نقشی ترقیخواهانه و پیشرو برای پیشرفت جوامع بشری بر ذمه داشت، و « عنصر تحول » در شرایط مادی انسان ها به شمار می رفت، ولیکن در عصر حاضر، این شیوه و مناسبات تولیدی، و طبقه ی سرمایه دار در ضدیت با هر گونه ترقی و دگرگونی اند. و اگر باصطلاح دولت های مدرنِ ( دولت های ملی یا دولت – ملت ها ) بیرون آمده از بطن این نظام تولیدی مبتنی بر « مالکیت خصوصی » که پایه های استثمار، نابرابری های اجتماعی و اشکال متنوع ستمگری روی آن بنا شده، در بدایت و آغاز شکل یابی اشان در مقایسه با حکومت های فردی و نظام های اقتصادی – سیاسی پیش از خود، قدمی رو به جلو محسوب می  شدند، اما به سرعت و در بازه ی زمانی بسیار کوتاهی آشکار گردید که دولت های طبقات حاکم، و دیکتاتوری های خالص و عُریان اقلیتی بر اکثریت ساکنین جوامع انسانی اند.

از این روی، هرچند بر طبق آموزه های عمیق مارکسیسم می توان مناسبات و احتمالاً همکاری با احزاب بورژوایی مخالف با وضع موجود را به عنوان تاکتیک مبارزاتی در دستور گذاشت، با این اوصاف سنجش و قیاس بورژوازی این دوره با بورژوازی دهه های چهل و پنجاه قرن نوزدهم میلادی، و یا قبلتر از آن، قیاس مع الفارغ است زیرا در این برهه از تاریخ جوامع انسانی، کلیه ی جناح های بورژوازی ایران، و نیز سایر ممالک سرمایه داری به طور کامل با « انقلابیگری و ترقیخواهی » از بیخ و بن بیگانه اند.

آزادیخواه ترین، منصف ترین، و عادل ترین عناصر بورژوازی تا وقتی دارای این خصوصیات اند که منافع اقتصادی اشان با هیچ مخاطره ایی رو به رو نگردد. چنانچه آنها کمترین احساس خطری کنند، فی الفور ارزش های انسانی را زیر پا له می کنند و به جانورانی درنده و وحشی مُبدل خواهند شد. توجه و التفات توده های توده های کارگر و فرودستان جامعه به این حقیقت، بسی با اهمیت و حیاتی است.

با این دیباچه به اصل موضوع می پردازم. چندی پیش، رفیق صلاح مازوجی، دبیر کمیته ی اجرایی حزب متبوعش ( حزب کمونیست ایران ) در برنامه ی تلویزیونی « حزب و فعالین » سخنانی در مورد خیزش انقلابی حال حاضر، و مواضع اپوزیسیونِ خارج از کشور ایراد کرد که تا کنون _ اینجا و آنجا _ انتقاداتی در پی داشته است.

آنچه در دقایق پایانی مصاحبه ی مورد اشاره از زبان مشارالیه جاری شد، نمی توان به لغزش کلام، فرموله نبودن، و یا هیجان زدگی به خاطر رویدادهای هفته های گذشته در ایران و خارج از کشور نسبت داد. بدون شک، بیان گفته هایی از این قبیل مؤید اعتساف واقعی گوینده، و یا وجود بی اما و اگر کجروی در این جریان می باشد که مُتکلم در رأس آن قرار دارد. در این مجال و مقال لازم است توضیحی مختصر برای آندسته از خوانندگان عزیزی که هنوز مصاحبه ی صورت گرفته در برنامه ی تلویزیونی حزب و فعالین را ندیده یا نشنیده اند، ارائه شود.

دبیر کمیته ی اجرایی در مصاحبه اش ضمن بایسته دانستن و ضرورتِ شرکت و دخالت « نیروهای چپ و کمونیست » در آکسیون های اعتراضی خارج از کشور _ که در همبستگی با خیزش انقلابی توده های ستمدیده ی جامعه راه اندازی می شوند _ ، به غیر از ” سلطنت طلبان و سازمان مجاهدین خلق ” ، همکاری با شماری از نیروهای اپوزیسیون بورژوا – لیبرال و ناسیونالیستِ تبعیدی همچون ” جمهوریخواهان لائیک “، ” تتمه ی جبهه ی ملی، ” مرکز همکاری احزاب کردستانی ” ، و ” حزب توده و اکثریت ” را توصیه کرد!

استدلال مشخص نامبرده در این رابطه این است که، هرچند این سازمان ها و احزاب انقلابی نیستند، معهذا چون در رویارویی با انقلاب مورد نظر ایشان ( بخوانید سرنگونی صرف ) نیستند و در هفته های سپری شده همسویی خود را با خیزش انقلابی جاری نشان داده اند، نتیجتاً می توان با آنان وارد معاضدت بر سر یک خواست مشترک یعنی سرنگون کردن رژیم شد! به سخن واضح تر، چون به زعم وی مانع اصلی هر تحول انقلابی در ایران « صرفاً و فقط » رژیم بورژوا – اسلامی حاکم است، و نه سایر جناح های بورژوازی که در میدان مبارزه به قصد ” براندازی ” رژیم حضور دارند، لذا جایز است تا با این بخش از نمایندگان سیاسی طبقه ی سرمایه دار جامعه _ به شرط رعایت اصول دموکراسی از جانب آنان _ تشریک مساعی داشت، و نبرد با حاکمیت را تا بزیر کشیدنش به پیش برد! مصاحبه شونده آنگاه همین نظر را به درون کشور تعمیم داد و خطاب به فعالین حزب در داخل روی ایستادن در کنار هواداران و سمپات های سازمان ها، احزاب یا جریانات فوق الذکر در اعتراضات و تظاهرات های مستمرِ شهرهای مختلف ایران، بویژه کردستان پای فشرد! ( نقل به مضمون )

او، این سمتگیری به غایت اشتباه و غلطِ خود را مأخوذ و برگرفته از یک ” ارزیابی واقع‌ بینانه ” در ارتباط با صف ‌بندهای اپوزیسیون رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی در خارج کشور اعلام داشت! نا گفته نماند، که اینگونه مواضع مسبوق به سابقه است و قبل از دوشقه شدن حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن ( کومه له ) در دی ماه هزار و چهارصد خورشیدی، دو جناح سابق این تشکیلات روی همکاری هایی به قول خودشان ” موردی ” با سازمان ها و احزاب ناسیونالیست کرد توافق داشتند. هر دو جناح نحوه ی سر و کار داشتن و نشست و برخاست با آنها را تاکتیکی جهت تقویت مبارزات داخل علیه رژیم جمهوری اسلامی و ستمگری ملی قلمداد می کردند. هر دو جناح، این سیاست را منطبق با قطعنامه ی کنگره ی هفدهم کومه له با عنوانِ ” خطوط عمده ی سیاست کومه له در مورد همکاری و تنظیم مناسبات با احزاب سیاسی کردستان ” می دانستند که با اکثریت قاطع آراء دو جناح مذکور در آن کنگره تصویب گردید. ( ۱ )

در آن مصوبه که خطوط سیاست رسمی کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران در راستای همکاری و تنظیمِ مناسبات با سازمان ها و احزاب بورژوا – ناسیونالیست، قوم پرست و مذهبی کردستان تعیین شده، رد پای یک « خط مشی سیاسی معین » در آن کاملاً مشهود است و متأسفانه دبیر کمیته ی اجرایی در مصاحبه ی اخیرش همان خط راست روانه را اشاعه داد!

اگر این سمتگیری برای برخی از چپِ های رادیکال و کمونیست جامعه که اختلافات سیاسی در حکا و کومه له را تا پیش از جدایی تعقیب می کردند تعجب آور بود، ولیکن برای خیلی ها چندان دور از انتظار نبود، چراکه مصاحبه شونده در برنامه ی حزب و فعالین یکی از تدوین کنندگان آن مصوبه است. ( ۲ )

در انتها، توضیح این مهم شایسته است که « واقع بینی و سنجشِ واقع بینانه ی » اوضاع و روندهای سیاسی، و ایضاً صف بندهای اپوزیسیون بورژوایی قابل قبول می باشد و طبعاً هر جریان کمونیستی ملزم به رصد و رعایت آن است. با این وصف تشکیلاتی که خود را « کمونیست » می خواند، حق ندارند به بهانه ی واقع بینی، ایستادن در کنار دشمنان طبقه ی کارگر و کمونیست ها ( ملحق شدن به صف نمایندگان سیاسی بورژوازی ناراضی از وضع موجود ) را سفارش کند، و آنگاه اظهار نماید که هیچ مشکلی روی نخواهد داد چنانچه با شعارها و نمادهای خودمان در آن اعتراضات شرکت کنیم!

نسخه پیچیدن هایی از این نوع که در واقع تبلیغ و ترویج مبارزه ی ” همه با هم ” است و اوج افکار پوپولیستی یک جریان را به نمایش می گذارد، برای « گرایش سوسیالیستی » درون جامعه، مثل سم مُهلک است. این سفارشات و گفته ها به صف مستقلِ جمعیت عظیمی از زنان، جوانان، کارگران و فرودستان این دیار _ که مضاف بر سرنگون کردن انقلابی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی خواهان تغییرات بنیادی اند _ آسیب می زند و آنرا زایل می کند. این بحث ها و سخنان برای بورژوازی مخالف فرصت خوبی را فراهم می سازد تا به اهداف و اغراض طبقاتی اش هر دم نزدیک و نزدیک تر شود.

مبارزین راستین راه رهایی طبقه ی کارگر نیک می دانند به محض اینکه حاکمیت فعلی سرنگون شود، همین اپوزیسیون بورژوا – لیبرال و ناسیونالیست در چشم بهم زدنی با همه ی قوا علیه طبقه ی کارگر و کمونیست ها، علیه شوراهای کارگری و توده ایی، علیه آزادی های کسب شده، و غیره و ذلک وارد عمل می شوند و با تکیه بر حمایت دول امپریالیستی و امکانات مادی و تسلیحاتی فراوانی که دارند _ و یا در اختیارشان قرار می گیرد _ ، همانند رژیم بورژوا – اسلامی به روی جامعه خون می پاشند.

بنا بر این، مارکسیست‌ ها و کمونیست های انقلابی با تمام توانشان چنین نظرات انحرافی ایی را به چالش خواهند کشید و این حقیقت را برای کارگران، زنان، جوانان، و توده های زیردست که بیش از دو ماه است ستون های رژیم را به لرزه افکنده اند روشن می کنند که، « اینکه چه حکومتی سر کار بیاید، اهمیتش به مراتب بیشتر از سرنگون کردن یک رژیم است زیرا در صورت نا آگاهی، عدم تشکل و بی تجربگی، حکومت به دست دشمنان دیگری خواهد افتاد. » ( لنین )

بیست و دوم نوامبر سال ۲۰۲۲ میلادی

۱- قطعنامه ی ” خطوط عمده ی سیاست کومه له در مورد همکاری و تنظیم مناسبات با احزاب سیاسی کردستان ” به تصویب کل نمایندگان، و ناظرین کنگره ی هفدهم کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ( تیرماه ۱۳۹۶ خورشیدی ) رسید. قطعنامه ی مورد بحث که اینک جزو اسناد رسمی است قبلاً در کنگره ی پانزدهم کومه له به تصویب رسیده بود که پس از تدقیق و بازبینی آن به منظور صحه گذاری و تصدیق به کنگره ی هفدهم تقدیم گردید.

۲- در باره ی آغاز اختلافات در آن مقطع بیان نکاتی ضروری است. نگارنده ی این گفتار به یاد می آورد، چند سال قبل یعنی موقعی که هنوز انشقاقی در « حکا و کومه له » روی نداده بود، جمعی از رفقا به امضای سازمان خبات در پای بیانیه ی مشترک کومه له با جریانات بورژوا – ناسیونالیست کرد به قصدِ تحریم باصطلاح انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر، اعتراض کردند. البته سپس تر با اوجگیری اختلافات درونی، نقد موضوعاتی از قبیل ” پروسه ی واگذار کردن حاکمیت به مردم ” و ” سرنوشت نیروی مسلح در کردستان در فردای سرنگونی رژیم ” طرح گردید که در نوشته ایی با عنوانِ ” سیمای سیاسی بحران درونی حزب کمونیست ایران ” به قلم رفیق صلاح مازوجی بدان پرداخته شد. رفیق صلاح در بخشی از آن مقاله ( شیوه ی برخورد با احزاب بورژوا – ناسیونالیست ) نهایتاً بر این اصرار ورزید که نبایستی در دام استراتژی برخی از احزاب در کردستان ایران، ترکیه، و غیره افتاد و کوشش شود تا با گفت و گو آنان را از استراتژی هایشان پشیمان و منصرف کرد!