آیا رژیم اسلامی با پول برجام جدید،عمر بیشتری برای خود میخرد؟ – علی جوادی

مقالات

این سئوالی است که در برنامه تلویزیونی “کانال یک” توسط شهرام همایون، مدیر تلویزیون و مجری برنامه، در مقابل شرکت کنندگان در پانل سیاسی هفته قرار گرفت. این سئوال جدی تر و به همین اعتبار مهم تر از آن است که با سه دقیقه بتوان حق مطلب را در پاسخ به آن ادا کرد. به چند نکته در این رابطه باید اشاره کرد:
١-این سئوال بر پیش فرض معین و همچنین سیاست معینی استوار است. سیاستی ضد انسانی، سیاستی دست راستی. سیاستی که تحریم اقتصادی را یک تاکتیک مهم در پیشروی مبارزه علیه رژیم اسلامی برای جنبش خود قلمداد میکند. در این سیاست خانه خرابی مردم و گسترش فقر و فلاکت مردم تحت تاثیر این سیاست، علاوه بر سیاست به فقر و فلاکت کشاندن مردم توسط رژیم اسلامی، واقعیتی “بی اهمیت” است. “هزینه ای” است که نیروهای دست راستی حاضرند برای پیشروی سیاسی خود بر مردم تحمیل کنند. “هزینه ای” که خود مردم سهم و اختیاری در تعیین و یا انتخاب آن نداشته و صرفا قربانیان “خاموش” آن هستند. جالب است، نیرویی که در تبلیغات خود علیه رژیم اسلامی گاه و بیگاه اشاراتی به فقر و فلاکت مردم دارد، پیشروی خود را بر مبنای فقر و فلاکت بیشتر مردم استوار کرده است. این همسویی سیاست جنبش راست پرو غربی و رژیم اسلامی در فقر و فلاکت مردم واقعا خیره کننده اما تعجب آور نیست. حاکمیت سرمایه در ایران مستقل از اشکال حکومتی خود تنها میتواند بر “کار ارزان و کارگر خاموش” استوار باشد. فقر و فلاکت محصول مستقیم چنین مناسبات وسیاستی است.
متاسفانه این سیاست نیز بعضا هوادارانی در صفوف گرایش راست در حزب کمونیست کارگری به رهبری حمید تقوایی دارد.
٢-دستیابی به توافقی میان آمریکا و رژیم اسلامی هر چند محتمل اما کماکان با موانع متعددی مواجه است. هر گونه توافقی مستلزم “نرمش قهرمانانه” رژیم در برابر آمریکا و عقب نشینی از مواضع کور ضد آمریکایی حکومت اسلامی است. آنچه محتمل است، نه دستیابی به یک توافق همه جانبه بلکه توافق بر سر برخی از مسائل از جمله میزان غنی سازی توسط رژیم اسلامی و توافق بر سر میزان اورانیوم غنی شده بمنظور انتقال آن به خارج کشور است. مساله تسهیلات موشکی رژیم اسلامی و فعال مایشایی رژیم در سوریه، عراق، لبنان و یمن از جمله مسائل حاد و پیچیده ای هستند که توافق همه جانبه را مشکل و بعضا دور از دسترس و یا حداقل به یک پروسه کشدار تبدیل میکنند. نتیجتا دستیابی به توافقی همه جانبه که بتواند تغییر چشمگیری در مناسبات آمریکا و حکومت اسلامی ایجاد کند، چندان محتمل نیست. توافقات احتمالی تک نوبتی و اساسا “قراردادی” خواهند بود.
٣-میزان پولهایی که در پس فروش نفت به عراق و چین و کره و برخی دیگر کشورها توسط تحریمهای تجاری و بانکی حکومت اسلامی بلوکه شده چیزی حدود ٢٠ میلیارد دلار است. توافق احتمالی در وین بخشی و یا کل این پولهای بلوک شده را آزاد خواهد کرد. پولهای بلوک شده در این دوره حدود ٢٠% پولهایی بلوک شده در زمان اوباما است. نه آزاد سازی آن مبالغ توسط اوباما توانست عمری برای رژیم اسلامی بخرد و نه آزاد سازی این پولها میتواند چنین تاثیری بر اوضاع سیاسی ایران و مناسبات مردم و رژیم اسلامی داشته باشد. تردیدی نیست که آزاد سازی این مبالغ میتواند رژیم را از امکانات مالی معینی برخوردار کند اما در عین حال تردیدی نیست که چنین امکانات مالی ای هرگز قادر نخواهد شد تغییری در بحران حکومتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رژیم اسلامی ایجاد کند. حکومت اسلامی در دوران احمدی نژاد صدها میلیارد دلار در آمد داشت که نه تنها تغییری در مناسبات مردم و رژیم و اسلامی صورت نگرفت بلکه ما در دوره های آتی شاهد خیزشهای توده ای مانند خیزش دی ماه ٩۶ و آبان ٩٨ بودیم.
۴-هر گونه تداوم بخشیدن به عمر رژیم اسلامی در میان مدت، علاوه بر سیاست سرکوب وحشیانه همیشگی، تنها میتواند بر مبنای ایجاد نقطه سازشی میان مردم و حاکمیت اسلامی ایجاد گردد. چنین نقطه سازشی نه در دوران خاتمی یک واقعیت بود و نه به طریق اولی در دوران کنونی میتواند کوچکترین زمینه ای برای تحقق داشته باشد. مردمی که دو دوره خیزش عظیم سراسری و توده ای را از سر گذرانده اند، هرگز چنین امکانی به رژیم اسلامی نخواهند داد. از طرف دیگر، سرکوب وحشیانه اعتراضات نیز کارائی خود را مدتهاست که از دست داده و تماما به جری تر شدن مردم منتج شده و خواهد شد. واقعیت این است که بن بست اقتصادی و موقعیت بحرانی رژیم راه حلی در چهارچوب رژیم اسلامی ندارد و حل این معضلات تماما به سرنگونی تمام و کمال رژیم اسلامی گره خورده است. سرنگونی رژیم در دستور روز جامعه است. افزایش امکانات مالی رژیم در پس آزاد سازی های مالی احتمالی تغییری در معادله مناسبات مردم و رژیم ایجاد نخواهد کرد. رژیم اسلامی بنا به خواست مردم بپاخاسته محکوم به سقوط و سرنگونی است.
۵-این پرسش بر این تصور باطل استوار است که مردم در پس هر گونه توافقی میان آمریکا و رژیم اسلامی به سازش با رژیم کشیده شده و نتیجتا سرنگونی عاجل رژیم از دستور جامعه خارج خواهد شد. واقعیت این است که آنچه احتمالا از دستور خواهد شد، امید به سیاستهای خانه خراب کن تحریم اقتصادی است. بر خلاف تصور جریانات راست محافظه کار سیاست تحریم اقتصادی فاکتوری در جهت استیصال و به زانو در آوردن توده مردم است و نه فاکتوری در جهت گسترش مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه. با ابزار و سیاست خانه خراب کن نمیتوان به اهداف آزادیخواهانه و انسانی رسید.
۶-یاس و نا امیدی جریانات راست از هر گونه توافق احتمالی میان آمریکا و رژیم اسلامی قابل درک است. اهرم تاکتیکی مهمی را از دست خواهند داد. اما این یاس و نا امیدی تاثیری منفی قابل ملاحظه ای در صفوف مبارزات مردمی که در کمین رژیم اسلامی نشسته اند، ندارد. واقعیت این است که جریانات راست نفوذ چندانی در اعتراضات گسترده و بی وقفه کارگران و توده های مردم کارکن ندارند، تاثیری بر اعتراضات کارگری، اعتراضات بازنشستگان و مال باختگان و … ندارند.
٧-در خاتمه، بارها و بارها باید بر این واقعیت تاکید کرد که رفع تحریمها به خودی خود منجر به بهبود موقعیت اقتصادی مردم در جامعه نخواهد شد. از شدت تشدید فقر و فلاکت خواهد کاست، چرا که از شتاب افزایش هزینه زندگی مردم خواهد کاست، اما الزاما به بهبودی در زندگی مردم منتج نخواهد شد. هر گونه بهبودی در زندگی مردم تنها میتواند حاصل مبارزه مستقیم و متحدانه توده های مردم کارگر و زحمتکش علیه رژیم اسلامی سرمایه باشد.