آزادى، برابرى، حکومت کارگرى! – منصور حکمت

کارگری

*بحران سیاسى و اقتصادى عمیقى که گریبان بورژوازى ایران را گرفته است، نشانى از فروکش کردن ندارد
* بساط سلطنت با انقلاب هر چند ناکام ۵٧ در هم پیچیده شد
* امروز جمهورى اسلامى نیز به همان عاقبت نزدیک میشود  

https://www.jahantelegraf.com/wp-content/uploads/2021/04/azadi-barabari-hokomat-kargarai.mansoor-hekmat-1.pdf

 نه آریایى‌گرى آمریکایى شاه و نه خرافات اسلامى و قیل و قال پان‌اسلامیستى خمینى و شرکاء و نه نسل‌کشى و جنایات غیرقابل توصیف هر دو رژیم علیه بشریت و آزادى، هیچیک پاسخ این بحران نبود و نمیتوانست باشد ـ زیرا “مسأله” و “بحران”، در نفس وجود اجتماعى بورژوازى و حاکمیت اقتصادى و سیاسى سرمایه نهفته است ـ انقلاب ۵٧ تنها علیه سلطنت نبود، همچنانکه خیزش انقلابى عظیم آتى نیز تنها برچیدن جمهورى اسلامى را در دستور نخواهد داشت ـ انقلاب ۵٧ استثناء نبود، بلکه نخستین جلوه قاعده‌اى بود که از این پس، تا در هم کوبیده شدن قطعى حکومت سرمایه و نظام سرمایه‌دارى در ایران، تاریخ ایران را شکل خواهد داد. بحران اقتصادى و بحرانهاى سیاسى و حکومتى دائمى، حرکتهاى اعتراضى گسترده که تنها با دوره‌هاى کمابیش کوتاه عقب‌نشینى و رکود نسبى از یکدیگر جُدا میشوند، خیزشهاى انقلابى با فواصل کم و کمتر، گشوده شدن و باز هم گشوده شدن مسأله قدرت سیاسى در سطح جامعه و در جریان همه اینها، قدرت‌گیرى روزافزون پرولتاریا و پیشروان کمونیست او، این آن دورنماى واقعى است که بورژوازى در ایران بطور عینى با آن روبروست صرفنظر از اینکه این یا آن دار و دسته دولتى رسمى‌اش بتواند چند روز، چند ماه و یا احیاناً چند سال تعادل خود را در رأس ماشین دولتى حفظ کنند.

در چنین شرایطى، و با چنین کابوسى، اینک دیگر تمام اقشار بورژوازى به تکان و تکاپو افتاده‌اند. تابلوهاى نجات میهن سرمایه یکى پس از دیگرى بالا رفته‌اند و از فرط کثرت دیگر حتى بخاطر سپردن و شمردن همه آنها نیز میسر نیست ـ “جمهورى اسلامى با خمینى، بدون لاجوردى”، “جمهورى اسلامى با رجوى دمکراتیک”، “جمهورى سوسیال دمکراتیک اسلامى”، “ناسیونالیسم اسلامى”، “ناسیونالیسم غیر اسلامى”، “ناسیونالیسم آریایى”، “ناسیونالسیم آمریکایى”، “سلطنت خوان کارلوسى”، “سلطنت آریامهرى”، “حکومت ژنرالى”، “جمهورى پارلمانى”، یا “اصلاً اشغال نظامى توسط آمریکا” ، “بالأخره باید یکى از اینها را قبل از اینکه آوار جمهورى اسلامى روى سر همه خراب شود بر قرار کرد” ـ این رویاى آشفته بورژوازى است ـ اینها عناوینى است که همه به یک اوضاع واحد رجوع مى‌کنند، ختم انقلاب و هر نوع حرکت انقلابى و حفظ، دوام و بقاء توحش بورژوایى در ایران.

در مقابل همه این تکاپوها و توطئه‌ها براى خواباندن صداى انقلاب و قیچى کردن روند انقلابات و بحرانهاى انقلابى پى در پى، کارگران انقلابى ایران یک شعار را مطرح میکنند، شعارى که گویاى حضور پیگیر طبقه کارگر ایران در تمام سیر پر تحول و پر افت و خیز جارى و آتى تا تحقق اهداف نهایى است.

شعارى که انگیزه و نیروى محرکه حرکت رو به جلوى مبارزه طبقاتى و انقلابى در ایران را در یک عبارت کوتاه بیان میکند: “آزادى، برابرى، حکومت کارگرى” این شعار کارگران انقلابى است. این شعارى است که تمام حرکتهاى انقلابى در ایران معاصر، از انقلاب ۵٧ تا پیروزى نهائى را به هم مرتبط میکند.

“آزادى” یعنى رهایى کامل از قدرت و حاکمیت اقتصادى، سیاسى و فرهنگى سرمایه و سرمایه‌دارى، یعنى رهایى از کلیه روابط، مناسبات و نهادهاى اسارت‌آور و سرکوبگر جامعه بورژوایى، یعنى رهایى از چنگال بردگى مزدى، رهایى از انقیاد طبقاتى، رهایى از سرکوب ماشین دولتى بورژوازى، رهایى از بیحقوقى سیاسى و انقیاد فرهنگى، رهایى از پیله مذهب و پندارها و قوانین و ارزش‌هاى خرافه‌آمیز و عقب‌مانده جامعۀ موجود، رهایى از ستم‌هاى مذهبى، قومى و جنسى، رهایى از فقر و فلاکت، جهل و خرافه و کل تبعیضات و مصائب جامعه بورژوایى.

“برابرى”، یعنى نه فقط برابرى حقوقى و قانونى، نه فقط برابرى شهروندان جامعه از هر قوم و نژاد و جنسیت، بلکه برابرى در امکانات مادى، در دسترسى به ابزارهاى ارتقا و شکفتن استعدادهاى فردى و اجتماعى، برابرى در تولید و در زیست، برابرى در اِعمال اراده در سرنوشت اقتصادى، سیاسى و اداره جامعه خود ـ برابرى در بهره‌مندى از محصولات مادى و معنوى کار و تلاش اجتماعى و برابرى در مبارزه براى فایق آمدن بر هر عقب‌ماندگى و کمبود ـ برابرى‌اى که تنها با درهم کوبیدن مالکیت خصوصى بورژوایى بر وسایل تولید و مبادله، از میان بردن بردگى مزدى و قرار دادن وسایل تولید و ثروت جامعه در مالکیت جمعى و اشتراکى کلیه انسانهاى سهیم در فعالیت اجتماعى حاصل میشود.

“حکومت کارگرى”، یعنى حکومت طبقاتى کارگران، حکومت استثمارشدگان و تولیدکنندگان کل ثروت جامعه بر علیه استثمارگران، حکومت بردگان مزدى امروز و ناجیان فرداى جامعه، حکومت کسانى که جامعه، نفس موجودیت و ثروت آن، بر کار وتلاش مدام آنها بنا شده است، حکومت کارگرى یعنى طبقه کارگر متشکل بعنوان قدرت و طبقه رهایى‌بخش حاکم. حکومت کارگرى یعنى حکومت سرکوب مقاومت استثمارگران در برابر رهایى بشریت تحت ستم. حکومت کارگرى یعنى دیکتاتورى پرولتاریا علیه مدافعان فقر و فلاکت و استثمار و جهل و خرافه. حکومت کارگرى یعنى دمکراسى براى کارگران و زحمتکشان و استثمار شوندگان و سرکوب براى استثمارگران. حکومت کارگرى یعنى ضمانت اجرایى واقعى آزادى و برابرى.

پاسخ بورژوازى به این شعار پرولتاریا کاملاً روشن است. بورژوازى دربرابر این شعار در سراسر جهان تنها یک پاسخ دارد و آن سرکوب، قهر و ارتجاع عریان ضد پرولترى است. جمهورى اسلامى خود تنها جزئى از این پاسخ و یک نمونه زندۀ آن است. اما لیبرال-چپ‌ها و خرده-بورژوا رفرمیستهایى که خود را به انقلاب و یا حتى سوسیالیسم مى‌چسپانند نیز، هر قدر از اوضاع موجود ناراضى باشند و بر سر اوضاع و” آلترناتیو” مطلوب میان خود اختلاف داشته باشند، پاسخ کمابیش یکسانى را در مقابل ما قرار میدهند. مجموعه‌اى از تهدیدات، تحریفات و غرولندها خطاب به کارگران کمونیست پرتاب میشود: “حکومت کارگرى؟! این یک توهّم است. مگر ارتش آمریکا را نمى‌بینید، مگر قدرت مذهب را نمى‌بینید؟ مگر عقب‌ماندگى فرهنگى جامعه را نمى‌بینید؟ مگر نمى‌بینید که بخش اعظم مردم مذهبى اند، روستایى اند، غیرپرولتر اند؟ صنعت ما براى جامعه سوسیالیستى شما به اندازه کافى رشد نکرده است. آخر کارگران کم‌سواد و بى‌اطلاع شما چگونه قرار است جامعه مدرن امروز را اداره کنند؟ با کدام نیرو مى‌خواهید حکومت کارگرى را برقرار کنید؟ کدام کارگر، کدام طبقه کارگر متحد، کدام حزب طبقاتى، کدام نیروى متشکل براى تحقق این شعار وجود دارد؟ مگر شعارهاى امروز مردم را نمى‌بینید؟ کسى در ایران زیر بار حکومت کارگرى نخواهد رفت. زود است، غیر ممکن است، عملى نیست، توهّم است”.

بخش اعظم این نوحه‌خوانى‌ها را اراجیف و چرندیاتى تشکیل میدهد که آگاهانه جعل شده‌اند و بخش دیگر نیز بیان فرصت‌طلبانه و ریاکارانه واقعیاتى است که بطور عینى سد راه حکومت کارگرى و تحقق برنامه کمونیستى است. این واقعیات براى ما موانعى است که باید برچیده شود و براى بورژوازى و خرده بورژوازى سنگرهایى است که باید در برابر پرولتاریاى انقلابى حفظ گردد. اساسى‌ترین مانع تحقق فورى شعار ما، کمبود آگاهى طبقاتى، تفرقه و ضعف سیاسى و تشکیلاتى طبقه کارگر ایران است. آرى، اگر کارگران ایران متحد بودند، به منافع طبقاتى خود واقف بودند، در حزب سیاسى انقلابى خود، حزب کمونیست ایران، گرد آمده بودند، آنگاه استقرار حکومت کارگرى کار یک روز بود. ما براى نزدیک‌تر کردن آن “روز” مبارزه میکنیم و این شعار خود یک ابزار مهم ما در این مبارزه است. این شعار امروز آگاه و بسیج و متشکل میکند و فردا عملى میشود و به حاکمیت اقتصادى و سیاسى سرمایه خاتمه میدهد.

تحقق این شعار، یعنى تحقق بخش حداکثر برنامه حزب کمونیست ایران، مستلزم بوجود آوردن درجه بالایى از آگاهى و تشکل در میان طبقه کارگر ایران است. آگاهى و تشکلى که در انزوا از جامعه و در ماوراء جامعه به دست نمى‌آید، بلکه باید در دل همین مبارزات جارى و خیزشهاى پى در پى انقلابى و از طریق کار پیگیر کمونیستها به دست آید. طبقه کارگر باید از هر دوره و عرصه مبارزه طبقاتى و انقلابى آگاه‌تر، و متشکل‌تر و با پیوندى عمیق‌تر با حزب خود، حزب کمونیست، به جلو گام بردارد. شعار “آزادى، برابرى، حکومت کارگرى” قطب‌نماى حرکت پیوسته ما از دل نبردهاى متعدد و عرصه‌هاى متنوع مبارزه است.

اگر هم‌اکنون نیروى کارگران آگاه و متشکل فوراً و بلافاصله براى تصرف قدرت سیاسى و استقرار حکومتى که قادر به در هم کوبیدن مقاومت کلیه دشمنان پرولتاریا و سوسیالیسم باشد، کافى نیست، انرژى و مطالبات انقلابى در توده وسیع کارگران و زحمتکشان و اقشار تحت ستم جامعه براى آنکه پرولتاریاى کمونیست مبارزات جارى را از زیر دست و بال بورژوازى و خرده بورژوازى بیرون بکشد و با رهبرى خود آن را به عمیق‌ترین نتایج ممکن سوق دهد، وجود دارد. این امکان بطور عینى و واقعى وجود دارد که مبارزات و اعتراضات موجود به جنبشى عظیم براى دمکراسى انقلابى تبدیل شود. حاکمیت دمکراتیک انقلابى‌اى که بار بحران اقتصادى نظام موجود را بر سر بورژوازى خراب میکند و آنچنان دمکراسى وسیع و گسترده‌اى را بر قرار میسازد که بر داشتن گام بعدى به انقلاب سوسیالیستى و استقرار حکومت کارگرى را به مراتب ساده‌تر مى‌سازد. دمکراسى انقلابى‌اى که در عین پاسخگویى به عاجل‌ترین نیازهاى توده‌هاى وسیع تحت ستم و استثمار، بهترین شرایط ممکن براى بسیج و تشکل طبقاتى عظیم کارگران براى دستیابى قطعى به قدرت سیاسى را به وجود مى‌آورد. ما در پرتو شعار “آزادى، برابرى، حکومت کارگرى” براى ایجاد چنین شرایطى و برقرارى چنین حاکمیت دمکراتیک انقلابى‌اى در سطح جامعه نیز مبارزه مى‌کنیم. کارگران کمونیست آماده‌اند تا بر مبناى یک پلاتفرم انقلابى و دمکراتیک، یعنى بخش حداقل برنامه حزب کمونیست ایران، در رأس و با شرکت کلیه اقشار تحت ستم و استثمار و کلیه نیروهاى اجتماعى که خواهان تحول عمیق دمکراتیک در جامعه موجود هستند، یک “جمهورى دمکراتیک انقلابى” تشکیل دهند. کارگران کمونیست، از هم‌اکنون در بخش حداقل برنامه حزب کمونیست ایران، براى گردآورى قوا و تشکل کل نیروهاى دمکراسى انقلابى، در هم کوبیدن جمهورى اسلامى و جایگزینى آن با یک جمهورى دمکراتیک انقلابى فراخوان داده‌اند.

جمهورى دمکراتیک انقلابى شعار تاکتیکى حزب کمونیست ایران در شرایط کنونى است. این جمهورى به مطالبات دمکراتیک توده‌هاى تحت ستم و استثمار جامعه، کارگران، زحمتکشان تهیدست در شهر و روستا، زنان، خلقهاى تحت ستم و کلیه انسانهاى شریفى که خواهان دمکراسى وسیع سیاسى هستند، به خواستهاى تمام کسانى که از بىحقوقى سیاسى، اختناق، ارتجاع مذهبى و کل قوانین ارتجاعى که بر محیط کار و زیست مردم جامعه حکمفرماست به تنگ آمده‌اند، جامه عمل مى‌پوشاند. اداره کشور به شوراهاى واقعى خود مردم سپرده میشود، بوروکراسى ممتاز و مافوق مردم برچیده میشود و دمکراسى مستقیم برقرار میگردد، تسلیح عمومى مردم ضامن اجرایى دفاع از دستاوردهاى انقلاب قرار میگیرد. در این جمهورى حق تعین سرنوشت ملل ساکن ایران تضمین خواهد شد، قانون کار دمکراتیک پرولتاریاى انقلابى فوراً به مورد اجرا در خواهد آمد. دستگاه قضایى بورژوازى برچیده میشود و دادگاههاى مردم با قضات و هیئت منصفه انتخابى جانشین آن خواهد شد. بیمه بیکارى و بیمه‌هاى اجتماعى در سطح وسیع معمول خواهد شد. برابرى زن و مرد در کلیه حقوق قانونى و صنفى اعلام خواهد گشت.

بهداشت، آموزش و مسکن مناسب حق سلب‌ناپذیر هر شهروند اعلام خواهد شد و کلیه امکانات لازم براى تحقق عملى این حقوق در اختیار شوراهاى مردم قرار خواهد گرفت. در یک جمله، جمهورى دمکراتیک انقلابى بخش حداقل برنامه حزب کمونیست ایران را عملى خواهد کرد.

جمهورى دمکراتیک انقلابى پاسخ فورى حزب کمونیست و پرولتاریاى انقلابى در برابر جمهورى اسلامى و کلیه طرح و نقشه‌هاى “آلترناتیو”ى است که امروز اپوزیسیون بورژوایى و خرده بورژوایى تبلیغ میکنند. نیروى واقعى اجتماعى براى تحقق این اهداف فورى با سرنگونى جمهورى اسلامى هم‌اکنون بالقوه موجود است. نیرویى بمراتب عظیم‌تر از توان مدافعان هر یک از “راه حل”‌هاى بورژوا-اسلامى و بورژوا-سلطنتى‌اى است که اپوزیسیون بورژوایى و خرده بورژوایى سوداى تحمیل آن را به توده مردم ایران دارد. جمهورى انقلابى و دمکراسى انقلابى وسیعى که این جمهورى متضمن آن است در عین حال افشاگر دمکراتیسم دروغین و لیبرالیسم و رفرمیسم حقیر این اپوزیسیون نیز هست. ما شعار “آزادى، برابرى، حکومت کارگرى” را به موازات شعار “سرنگونى جمهورى اسلامى و برقرارى جمهورى دمکراتیک انقلابى” از هم‌اکنون تبلیغ میکنیم. ما از هم اکنون دست اندر کار بسیج و تشکل نیروهاى انقلاب بى چون و چراى پرولترى هستیم. ما اعلام میکنیم که جمهورى دمکراتیک انقلابى، با تمام پیشرویها و دستاوردهاى دمکراتیک خود، و با تمام نقشى که در مبارزه براى رهایى دارد، پایان کار نیست و مبارزه طبقه کارگر و حزب کمونیست ایران براى رهایى قطعى تا برقرارى حکومت کارگرى و سوسیالیسم بیوقفه ادامه خواهد یافت. خرده بورژوا-رفرمیست‌هاى مدعى “مارکسیسم” خرده میگیرند که جمهورى انقلابى ما، با نظام شورایى و تسلیح عمومیش و با برنامه گسترده عملیش، چیزى جز همان حکومت کارگرى تحت نام دیگرى نیست. ما اذعان میکنیم که این جمهورى بسیار فراتر از هر توقع و تصور”بورژوا-دمکراتیک” چنین کسانى است. ما اذعان میکنیم که همین جمهورى بمراتب از “سوسیالیسم” روسى و چینى و بلغارستانى و آلبانیایى اینان (که چیزى جز سرمایه‌دارى دولتى تحت نام سوسیالیسم نیست) به سوسیالیسم “نزدیکتر” است. زیرا یک ابزار انقلابى پیشروى پرولتاریا است. اما در همان حال به هیچ کس، و بویژه به هیچیک از تحریف‌کنندگان سوسیالیسم اجازه نخواهیم داد تا افق کارگران را از سوسیالیسم واقعى و حکومت کارگرى این چنین کاهش دهند. حکومت کارگرى‌اى که این جمهورى تنها زمینه‌ساز آن و شرایط مساعدى براى گردآورى قواى آن خواهد بود، حکومتى است که جدال اساسى طبقه کارگر را براى لغو مالکیت خصوصى بر وسایل تولید و جایگزینى تولید و مناسبات اجتماعى سوسیالیستى بجاى نظام استثمارگر سرمایه‌دارى در کلیه وجوه آن و در برابر کلیه مخالفان آن به پیش خواهد برد. حکومت کارگرى، حکومت کارگران براى برقرارى سوسیالیسم است. حکومت کارگرى حکومتى براى تضمین رهایى قطعى است. جمهورى دمکراتیک انقلابى تنها یک گام، باشد که گامى بسیار مهم، در این جهت خواهد بود.
منصور حکمت
٢٨ آبان ١٣۶٣کمونیست، ارگان مرکزى حزب کمونیست ایران شماره ١۴، ٣٠ آبان ١٣۶٣