“سلبی – اثباتی”: تحریفها و واقعیات؟ – علی جوادی

مقالات

قطعنامه ای که توسط جناح چپ حزب کمونیست کارگری در پلنوم ۵۱ ارائه شد تاکید و تکرار میکند که “پیروزى کمونیسم کارگرى و رهایى مردم در جدال تاریخساز کنونى در عین حال منوط به این است که اولا، طبقه کارگر بعنوان یک نیروى مستقل، متشکل و با پرچم سوسیالیستى پا به میدان مبارزه بر سر قدرت سیاسى بگذارد، و ثانیا، توده وسیع مردمى که علیه رژیم اسلامى بپاخاسته اند به سوسیالیسم و جمهورى سوسیالیستى و کمونیسم کارگری بعنوان یک آلترناتیو سیاسى و اجتماعى واقعبینانه و قابل تحقق بنگرند.” یک سئوال پایه ای این است که آیا تزهای مندرج در این بند از قطعنامه یعنی (۱) حضور طبقه کارگر بعنوان یک نیروی مستقل و متشکل با پرچم سوسیالیستی در میدان مبارزه بر سر قدرت سیاسی و (۲) توده مردم سرنگونی طلب که به سوسیالیسم و جمهوری سوسیالیستی و کمونیسم کارگری بعنوان یک آلترناتیو واقعبینانه و قابل تحقق بنگرند، تناقضی با بحث خود منصور حکمت در “جنبش سلبی و اثباتی” دارد یا نه؟
“تناقض” با بحثهای منصور حکمت خیر، اما با تعابیر و تحریفاتی که در این چهارچوب صورت گرفته شاید! ابتدائا باید دید که چه کسانی و با چه تعبیر وارونه ای از بحث “جنبش سلبی و اثباتی” در مقابله با این حلقه های گرهی در پیروزی کمونیسم کارگری در تحولات جامعه به این “تناقض” رسیده اند. بنظر من تناقض را نه در تزها و متدولوژی منصور حکمت بلکه باید در گرایش و سیاست خط راست حاکم بر حزب کمونیست کارگری جستجو کرد.
اما چرا و چگونه؟ برای پاسخگویی به این سئوال باید به نکات پایه ای در زمینه هر کدام از این تزها و همچنین رابطه مشخص و روشن آن با متدولوژی مستتر در مبحث “جنبش سلبی و اثباتی” اشاره کرد.
همانطور که روشن است این بند قطعنامه جناح چپ حزب تاکیدی بر تزهای مندرج در قطعنامه کنگره سوم حزب کمونیست کارگری است. باید یادآوری کرد که این قطعنامه توسط منصور حکمت در همان کنگره ارائه شد و با رای تمامی نمایندگان کنگره به مصوبه کنگره و سیاست حزب تبدیل شد. شاید برخی ساده انگارانه و یا غرض ورزانه ادعا کنند که زمانی طولانی از ارائه این قطعنامه گذشته است، شرایط عوض شده است. پاسخی که معمولا ما در مواجهه با رفقای مدافع جناح راست در حزب با آن مواجه میشویم. در پس این استدلالات تلاش میکنند که در عین حال چهره “دگمی” از مدافعان خط منصور حکمت در حزب ارائه دهند. اما این استدلالات و توجیهات چندان موثری در مقابله با این تزهای پایه ای پیروزی کمونیسم کارگری در جامعه نیست. ما از این تزها تماما دفاع میکنیم، حقانیت آن را هر چقدر هم که لازم باشد اثبات میکنیم. مساله بر سر گذر زمان هم نیست. از برنامه حزب و آنچه که ما نیز میخواهیم تماما در پس سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی متحقق کنیم زمان بیشتری گذشته است. بعلاوه هیچ قطعنامه جدیدی و موخری در حزب مبنی بر کنار گذاشته شدن این تزها و ملزومات پیروزی کمونیسم کارگری تدوین و تصویب نشده است. به این اعتبار آنها که خود را در تناقض با این تزها می بینند، عملا با تزهای پایه ای حزب و تاکیدات کمونیسم منصور حکمت در تناقض اند و چنانچه بر این “تناقض” پافشاری کنند، باید شهامت داشته باشند تا مستقیما و صریحا به نقد پایه ای این تزها بنشینند. کاری که علیرغم اصرار ما تاکنون از آن پرهیز کرده اند.
طبقه کارگر با پرچم سوسیالیستى؟!
هدف ما پیروزی کمونیسم کارگری و استقرار فوری سوسیالیسم و به اجرا گذاشتن کلیت برنامه “برای یک بهتر” بمنظور تحقق آزادی و برابری و رفاه همگان در جامعه است. سرنگونی تمام و کمال رژیم اسلامی یک وظیفه فوری انقلاب کارگری ما برای تحقق چنین هدفی است. اما همانطور که در بند ۴ همان قطعنامه تاکید شده است:
“سرنگونى رژیم اسلامى پایان سیر تحول سیاسى در ایران نیست. کشمکش طبقات و جنبشهاى اجتماعى بر سر اینکه چه نظامى باید برجاى رژیم اسلامى بنشیند از هم اکنون در بطن مبارزه علیه این حکومت آغاز شده است و در پى سرنگونى رژیم اسلامى تا تثبیت حکومت بعدى ادامه خواهد یافت.” (تاکیدات از من است)
نتیجتا همانطور که به روشنی اشاره شده است مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی یک بخش از تلاش و کشمکش طبقات و جنشهای اجتماعی بر سر آلترناتیو و نظامی است که در پس سرنگونی رژیم اسلامی باید در جامعه مستقر شود. واقعیت این است که کشمکش های جامعه با سرنگونی حکومت اسلامی الزاما و تاکید میکنم، الزاما پایان نمی پذیرد. جدال نیروهای چپ و راست به سرنگونی رژیم اسلامی محدود نشده است. برای منصور حکمت که میکوشید حزب را برای پیروزی نهایی آماده و مهیا کند، مساله اساسی بر سر شکل دادن و سازمان دادن ملزومات محوری پیروزی کمونیسم کارگری در این جدال طبقاتی و حیاتی و تاریخساز است. در این کشمکش و بمنظور پیروزی کمونیسم کارگری حضور مستقل و متشکل طبقه کارگر با پرچم سوسیالیستی یک شرط تعیین کننده پیروزی است. این جنبش سیاسی طبقاتی ما است که باید پیروز شود. روشن است چنانچه طبقه کارگر با پرچم سندیکالیستی و یا سیاست راست در میدان سیاست حضور پیدا کند، تنها میتواند ضامنی برای پیروزی راست پرو غربی در تحولات جاری باشد. همانطور که در لهستان چنین شد.
یک سناریو در تحولات آتی این است که رژیم اسلامی در پس یک انقلاب عظیم اجتماعی سرنگون شود. این مطوب ترین سناریو برای ماست. ما برای چنین سناریویی تلاش میکنیم. اما شاید محتمل ترین سناریو در تحولات جامعه نباشد. لذا باید پیچیدگی های شرایط پیش رو را در سیاست کمونیسم کارگری برای پیروزی تمام و کمال ملحوظ کرد. ما در هر شرایطی باید بتوانیم طبقه کارگر را با پرچم مستقل و سوسیالیستی برای نبردهای پیشارو و نبرد نهایی سازماندهی کرده و توانسته باشیم هژمونی سوسیالیستی را در قبال سایر گرایشات موجود در صفوف اعتراض کارگری تامین کرده باشیم. نتیجتا این تز تا زمانیکه رژیم اسلامی سرنگون نشده، تا زمانیکه حکومت کارگری مستقر نشده، تا زمانیکه جمهوری سوسیالیستی نه تنها مستقر بلکه تثبیت نشده است، یک شرط حیاتی پیروزی کمونیسم کارگری در کشمکش جنبشها و طبقات اجتماعی بر سر آینده جامعه و نظامی است که باید مستقر شود.
اما چرا مدافعان خط راست در حزب کمونیست کارگری به “تناقض” این تزها با بحث ” سلبی و اثباتی” میرسند و چگونه خاک بر این تز کلیدی می پاشند؟ واقعیت این است اگر شما به جای سازماندهی انقلاب کارگری به دنبال یک “انقلاب همگانی” باشید ضرورتا نیازی هم به حضور مستقل و متشکل طبقه کارگر با پرچم سوسیالیستی ندارید. به توده کارگر نیازمندید اما نه بمثابه یک طبقه مستقل و با پرچم سوسیالیستی. در “انقلاب همگانی” مورد نظر این دوستان، طبقه کارگر به آحاد طبقه کارگر و توده بی شکل و پرچمی تنزل داده شده و در جنبش همگانی مستحیل میشود. جنبش طبقه کارگر که با پرچم سوسیالیستی خود در میدان مبارزه بر سر سرنگونی رژیم اسلامی و استقرار حکومت کارگری به میدان آمده باشد، نیرویی است که شاید از نقطه نظر این دوستان باعث هراس بخشهای “غیر کارگری” این “انقلاب همگانی” میشود، و یا به عبارت دیگر آنها را “رم” میدهد. این تز راست نسخه ای برای شکست کمونیسم کارگری در مبارزات سرنوشت ساز در جامعه است. آن نیروی کمونیستی کارگری که تلاش نکند، جنبش طبقه کارگر در مبارزه بر سر تصرف قدرت سیاسی را با پرچم سوسیالیستی سازمان داده و بسیج کند، نه تنها تیر به پای خود زده است بلکه هر چه بیشتر از کمونیسم کارگری و مبانی پایه ای آن دور شده است.
توده مردم سرنگونی طلب: سوسیالیسم و کمونیسم کارگری؟!
تز دیگر قطعنامه جناح چپ حزب بر رابطه و نگرش توده مردم بپاخاسته و سرنگونی طلب با سوسیالیسم و جمهوری سوسیالیستی و کلا اردوی کمونیسم کارگری تاکید دارد. در اینجا بر خلاف این تعبیر کودکانه برخی از این دوستان بحث بر سر سوسیالیسم و کمونیسم بمثابه یک ایدئولوژی نیست. بحث بر سر رابطه توده مردم با مارکسیسم بمثابه دکترین رهایی طبقه کارگر نیست. بحث بر سر “سوسیالیست” شدن توده مردم نیست. کلا بحث بر سر جایگاه آگاهی سوسیالیستی در اذهان توده مردم نیست. بلکه همانطور که در متن قطعنامه تاکید شده است مساله بر سر رابطه با، شناخت توده مردم با جنبش کمونیسم کارگری است. نیرویی که پرچمدار استقرار فوری سوسیالیسم و یک جمهوری سوسیالیستی در پس سرنگونی حکومت اسلامی است. سئوال این است که آیا در اذهان توده مردم جمهوری سوسیالیستی یک آلترناتیو قابل تحقق و واقع بینانه است یا نه؟ آیا توده مردم در صفوف و در سیمای جنبش کمونیسم کارگری آن نیرویی را می بینند که میتواند جنبش توده های مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی را با کمترین مشقت به سرانجام پیروز خود برساند و آینده سوسیالیستی مورد نظر این آلترناتیو را متحقق کند؟ آیا آمریکا میگذارد؟ آیا این صف میتواند؟ آیا از توان لازم برخوردار است؟
قطعنامه کنگره سوم حزب و تاکید ما بر این است یک شرط حیاتی و استراتژیک پیروزی کمونیسم کارگری شکل دادن به شرایط سیاسی ای است که بخش قابل ملاحظه ای از توده مردم چنین نگرش و باوری در قبال آلترناتیو و اردوی کمونیسم کارگری داشته باشند. تحقق چنین امری آنطور که برخی از مدافعان خط راست موجود در حزب مطرح میکنند، بر سر آموزش سوسیالیستی به توده مردم نیست. قرار نیست ما برای تغییر اذهان جامعه به نفع آلترناتیو سوسیالیستی، آحاد مردم را تک تک و در کلاسهای درس آموزش سوسیالیسم به آلترناتیو سوسیالستی متمایل بکنیم. ما میدانیم و به قول منصور حکمت “کارمندان” و “بقالان” الزاما سوسیالیست نمیشوند. اما میتوانند در پس قدرت گیری و پیروزی کمونیسم کارگری خلاصی خود را از شر شرایط نکبت بار اسلامی و انواع ستم و تبعیضات موجود جستجو کنند. بعلاوه این را هم میدانیم که کسانیکه به جای “انقلاب کارگری” به دنبال یک “انقلاب همگانی” و مطلوب اپوزیسیون راست هستند، هم نیازمند شکل دادن به چنین شرایطی در تحولات جاری جامعه نیستند. سئوالی که این دوستان باید پاسخ دهند این است که چگونه میخواهند سوسیالیسم و جمهوری سوسیالیستی را به نظام مطلوب و قابل تحقق و واقع بینانه توده وسیع مردم وبخش قابل ملاحظه ای از مردم سرنگونی طلب تبدیل کنند؟ آیا اصولا چنین قصدی دارند؟ مسلما سکوت، و یا بی عملی و بی پاسخی، پاسخ نیست! این دوستان این تناقض پایه ای سیاستهای خود با مصوبات کنگره حزب را باید صریحا توضیح دهند.
و این دو تز پایه ای و شروط پیروزی کمونیسم کارگری ما را به بحث و متد “سلبی – اثباتی” میرساند.
چگونه بحث سلبی و اثباتی وارونه و تحریف میشود؟
مدافعان خط راست در حزب، نشان دادن ضرورت، مطلوبیت و قابل تحقق بودن سوسیالیسم، جمهوری سوسیالیستی و آلترناتیو کمونیسم کارگری را در جامعه با تحریف و برداشتی وارونه از بحث “سلبی – اثباتی” منصور حکمت “سم” تلقی میکنند. نتیجتا ذکر نکاتی در رابطه با بحث سلبی – اثباتی و تحریفاتی که در این زمینه صورت میگیرد، ضروری است. شاید بهتر باشد که از آنچه که بحث سلبی – اثباتی نیست شروع کرد، چرا که این بحث در گذر زمان مورد تعرض و تحریف قرار گرفته است.
۱-بحث سلبی – اثباتی بر خلاف استنباط گرایش راست درحزب بر سر تعطیل کردن نشان دادن مطلوبیت و ضرورت آلترناتیو کمونیسم کارگری در مقابله با آلترناتیو راست در تحولات جاری جامعه نیست. بر سر تعطیل کردن تبلیغ و ترویج و سازماندهی سوسیالیستی در جامعه نیست. منصور حکمت در این زمینه به روشنی تاکید میکند:
“مردم باید بدانند ما چه میگوئیم و بدانند به جاى جمهورى اسلامى چه میخواهیم بیاوریم، مردم باید بدانند و بیشترین پروپاگاند را مبناى کار خود قرار بدهیم، من هیچ منکرش نیستم و ناراحت هم نیستم که رادیو ما شعار اثباتى داده است و غیره، ولى تفاوت بخشى از حزب که پروپاگاند میکند و دائما تبلیغات میکند و میگوید کیست، با بخشى از حزب که وظیفه دارد این جنبش را در این دو سال معین به یک پیروزى سیاسى و نظامى برساند نباید قاطى بشود.”
نتیجتا روشن است که یک وظیفه دائم و روتین و تعطیل ناپذیر حزب تلاش برای نشان دادن ضرورت و مطلوبیت و امکانپذیری آلترناتیو سوسیالیستی کمونیسم کارگری در تحولات حاضر است. مساله بر سر وظایف متعددی و اضافه بر برنامه ای است که در دوران انقلابی به مجموعه وظایف حزب و جنبش کمونیسم کارگری اضافه میشود، نه اینکه یک وظیفه به نفع وظیفه دیگری به کناری میرود. اما کسانیکه به دنبال “انقلاب همگانی”هستند، چنین تفسیری راستی را از این بحث و متد ارائه میدهند.
۲-بحث سلبی – اثباتی بحثی بر سر چگونگی تامین هژمونی و رهبری جنبش کمونیسم کارگری در یک جنبش عظیم توده ای و گسترده است که بمنظور سرنگونی رژیم اسلامی به میدان آمده است. یک سئوال محوری و کلیدی این است که چگونه این جنبش اثباتی میتواند در جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم در مکان رهبری کننده قرار بگیرد. جنبشی که به لحاظ ابعاد و دامنه بمراتب از جنبش سلبی و سرنگونی طلبانه توده های مردم کوچکتر است. نتیجتا بحث بر سر تامین هژمونی سیاسی یک جنبش اثباتی، در اینجا کمونیسم کارگری، در یک جنبش سلبی، یعنی جنبش سرنگونی در جامعه است. جنبشی که بر سر کسب رهبری بر جنبش سلبی تنها نیروی دخیل و مدعی نیست، جنبش رقیب هم به لحاظ عینی شانس و امکان موفقیت دارد. نتیجتا طبیعی است که هر چقدر این جنبش اثباتی قائم به ذات قوی تر باشد، هر چقدر صف بیشتری از رهبران کارگری و اجتماعی را در خود داشته باشد، هر چقدر سازمان یافته تر باشد، هر چقدر حضور اجتماعی بیشتری در طبقه و در جامعه داشته باشد، امکان کسب هژمونی در جنبش سلبی برای این جنبش آسان تر و محتمل تر است. به همین اعتبار منصور حکمت در همان کنگره که قطعنامه سیاسی مورد نظرش بر تامین ملزومات و شروط حیاتی کمونیسم کارگری تاکید میکند. این دو رکن در تناقض نیستند، بر عکس دو رکن پیروزی کمونیسم کارگری در شرایط خاص و داده شده اند. اشاره منصور حکمت در زمینه رابطه این دو اجزاء سیاست کمونیسم کارگری روشن است. میگوید:
“جنبش ما باید بشدت اثباتى باشد، بداند که به مجرد اینکه کوچکترین محوطه‌اى از قدرت را پیدا کرد دقیقا چه قانونى را وضع میکند؟ چه اقتصادى بر پا میکند؟ چه سازمانى ایجاد میکند و به چه فرهنگى رسمیت میبخشد و … این جوانب اثباتى را باید گفت تا بدانند میتوانید حکومت کنید، ولى انقلاب را رهبرى کردن بر سر ایستاد‌گى بر سر حرکت سلبى است و اینکه تا کجا میتوانید حرکت سلبى را با خودتان ببرید.”
اما تعبیر مدافعان خط راست در حزب در این خصوص تبدیل بحث سلبی – اثباتی به سلبی همه چیز و اثباتی هیچ چیز است. گویا وظایف، هویت و کار روتین اثباتی و کمونیستی ما عامل “رم” دهنده توده مردم سرنگونی طلب است. یک نقطه ضعف است. باید پنهانش کرد تا روزیکه به قدرت رسیدیم.
۳-بحث سلبی – اثباتی متدی برای فعالیت و تبلیغات حزب در تمام دورانها نیست. بحثی منوط و مختص به شرایط ذکر شده در بالا و در دوره های معینی از تاریخ است. دوره ای که کشمکش جنبشها و طبقات اجتماعی در جامعه به یک “دوره انقلابی” منجر شده است. بعلاوه هر دوره انقلابی هم آغاز و پایانی دارد. نتیجتا کل این بحث تنها در یک دوره معین زمانی معنا پیدا میکند. بحثی در دوره پیشا انقلابی و یا پسا انقلابی نیست. اما مدافعان و پرچمداران خط راست از این بحث نه تنها تعطیل کردن تبلیغات و فعالیت سوسیالیستی را در این دوره انقلابی معنی کرده اند بلکه این تعطیلی را نیز به تمامی دورانها بسط داده اند. این سیاست برای کمونیسم کارگری سم است.
۴-بحث سلبی – اثباتی به معنای “سم” بودن تبلیغات سوسیالیستی در هیچ شرایطی نیست. هرگونه اشاره ای حتی غیر مستقیم به منصور حکمت در این زمینه تنها یک اقدام سخیف است. بحث منصور حکمت بر سر این است که در دوره انقلابی، در روزهای گرماگرم انقلاب و درگیری ها چنانچه به جای مرگ بر جمهوری اسلامی بگوئیم “زنده باد سوسیالیسم” این جابجایی و جایگزین کردن سم است. نه اینکه اگر شما در یک تظاهرات در خارج کشور و در دوره غیر انقلابی شرکت کنید اما شعار “جمهوری سوسیالیستی” خود را در خانه جا بگذارید و یا فقط در جلسات حزبی این شعار را با خود حمل کنید. میگوید، اگر:
“به جاى مرگ بر جمهورى اسلامى بگوئیم چه نظامى را جایگزین جمهورى اسلامى میکنیم. این کار و این روش سَمّ است تأکید میکنم سَمّ است! اگر میخواهید مردم از شما فاصله بگیرند بروید به جاى مرگ بر جمهورى اسلامى بگوئید چه میخواهید به جاى جمهورى اسلامى بگذارید. روز انقلاب، روز قیام، روز شلوغى باید بگوئید مرگ بر جمهورى اسلامى.”
تنها نیرویی که سوسیالیسم اش آب برداشته است، میتواند چنین استنباط غیر کمونیستی را از این متن کرده و بدتر آن را به منصور حکمت نسبت دهد. تاکیدات منصور حکمت روشن است: میگوید:
“در نتیجه به نظر من حزب کمونیست کارگرى باید هر روز آرمانها و شعارها و اهداف و سیاستهایش را در جامعه پمپ کند تا بتواند تصویر خود را به جامعه ارائه دهد. بخشى از معرفى حزب به جامعه این است که اهداف چیست و چه سیستمى را میخواهد به جامعه بیاورد.” (تاکید از من است)
۵-کدام سلب؟ یک رکن دیگر بحث سلبی اثباتی این است که چه سلبی در جامعه به سلب و “نه” توده مردم تبدیل شده و سیاست ما در این چهارچوب چیست؟ یک وظیفه کمونیسم کارگری در دوران انقلابی تلاش برای تبدیل “نه” خود به “نه” توده مردم بپاخاسته است و نه بر عکس، نه اینکه “نه” مردم را به “نه” خود تبدیل کنیم. سیاست و متد پوپولیستی را با نمیتوان با هیچ چسبی به کمونیسم کارگری و منصور حکمت چسباند. در شرایط حاضر و از آنجائیکه دو نیروی طبقاتی و جنبشی در اپوزیسیون موجود است و هر کدام از این نیروها میکوشند، “نه” خود را به “نه” توده مردم تبدیل کنند، یک مساله اساسی ما این است که چگونه “نه” خود را در کشمکش با “نه” جنبشهای دیگر به “نه” مردم تبدیل کنیم و یا اینکه “نه” مردم را تعمیق کرده و به “نه” خود تبدیل کنیم. ما سیاست دنباله روی از توده ها را نداریم، هیچگاه نداشته ایم. هدف ما سازماندهی طبقه کارگر با پرچم سوسیالیستی و رهبری توده های مردم در تلاش شان در سرنگونی رژیم اسلامی و پایان بخشیدن به کلیه مصائبی است که از وجود یک نظام سرمایه داری و یک حکومت اسلامی بر مردم وارد شده است.
در این راستا ما با دو تلاش در خط راست موجود در حزب مواجه هستیم. از یک طرف تلاش میشود که جنبه اقتصادی “نه” ما به وضعیت حاکم، یعنی ” به استثمار و “نه” به کار مزدی، کمرنگ و بعضا حذف شود. از طرف دیگر تلاش میشود تا بجای تبدیل “نه” کمونیسم کارگری به “نه” مردم، به دنبال تبدیل “نه” مردم به “نه” حزب است. و روشن است زمانیکه شما “نه” مردم را به “نه” حزب تبدیل میکنید، در عمل سیاست و مواضع جنبشهای دیگر را در حزب خواسته یا نا خواسته جاری کرده اید.
یک نمونه برجسته این سیاست در زمینه حجاب اسلامی است. در دورانیکه پروژه راست مسیح علینژاد در قبال حجاب سر و صدایی کرده بود، ما شاهد بودیم که سیاست “نه به حجاب اسلامی”، “هیچ حجابی را قبول نمیکنم” به سیاست “نه به حجاب اجباری” تبدیل شد و این سیاست در تبلیغات رسمی حزب جایگزین “نه” ریشه ای ما در این زمینه شد. مسلما ما هم مخالف صد در صد اجباری بودن حجاب هستیم، اما نقدمان بسیار عمیق تر و ریشه ای تر از نقد گرایش راست پرو غرب در مساله حجاب است. “نه به حجاب اسلامی” نه قاطعی به اسلام و حجاب و همچنین جنبه قانونی این مساله است. عمیق و رادیکال و در عین حال ضد اسلامی است.
ما بار دیگر تاکید میکنیم که ما کمونیستهای کارگری “باید بعنوان سخنگویان و منادیان “نه” بزرگ مردم به کلیت استبداد و استثمار و تبعیض و ارتجاع در صحنه سیاسى ایران ظاهر بشویم.” (تاکید از من است)
جنبش سرنگونی، کدام “نه”چپ یا راست؟
بحث سلبی – اثباتی همانطور که تاکید شد بحثی بر سر متد و روشی است که چگونه یک جنبش اثباتی میتواند هژمونی خود را بر جنبش سلبی توده های مردم، در دوران انقلابی در جنبش سرنگونی، تامین کند. در این چهارچوب به یک مساله کلیدی دیگر باید اشاره کرد و آن این است که آرایش و موقعیت جنبشهای “اثباتی” در صحنه سیاسی چگونه است؟ آیا ما با یک جنبش سرنگونی طلب و یک و یا چند نیروی “اصلاح طلب” مواجه هستیم یا نه اساسا دو جنبش سرنگونی طلب در جامعه موجود است و هر کدام از این جنبشها تلاش میکنند تا هژمونی خود را بر جنبش سرنگونی طلبانه جامعه تامین کنند؟ و سئوال بعدی این است که این شرایط چه تغییراتی در چگونگی کار جنبش کمونیسم کارگری و توازن میان کار اثباتی و سلبی در تامین رهبری جنبش سرنگونی طلبانی توده های مردم ایجاد میکند؟
در شرایطی که ما در جامعه با یک جنبش سرنگونی طلب و یک جنبش “اصلاح طلب” حکومتی و غیر حکومتی مواجه هستیم، مساله اصلی جنبش اثباتی ای مانند ما این است که “نه” به کلیت حاکمیت رژیم موجود را به “نه” مردم، در شرایطی که بخشهای دیگر اپوزیسیون در تلاش اند تا بخشهایی از رژیم را حفظ کنند، تبدیل کند. در چنین شرایطی مساله اصلی و محوری این است که مردم در نیمه راه توقف نکنند. به تعدیل و جرح و اصلاح حکومت رضایت ندهند. به کم رضایت ندهند. در دوران خاتمی ما شاهد چنین شرایطی بودیم. در شرایطی که بخشهای اصلی اپوزیسیون راست سر بر بالش جنبش دوم خرداد نهاده بودند.
اما امروز شرایط متفاوت است. جنبش راست، اساسا و با چند درجه ارفاق نیرویی سرنگونی طلب است، تلاش میکند که سیاست و “نه” خود را به سیاست و “نه” هژمونیک در جامعه تبدیل کند و از طرف دیگر اصلاح طلبی حکومتی و غیر حکومتی به شدت حاشیه ای و فرعی شده است. شعار اصلاح طلب، اصول گرا دیگه تمامه ماجرا، نشان آن بود که “نه” جامعه در شرایط کنونی، پایان دادن به کلیت رژیم اسلامی است. نتیجتا سئوال و مساله ای که در مقابل ما کمونیستهای کارگری قرار میگیرد این است که این شرایط چه ویژگی هایی به تبلیغات و سیاست ما برای قرار گرفتن در شرایط رهبری کننده اعتراضات جامعه قرار میدهد؟
در چنین شرایطی مساله “انتخاب” مردم در اولویت و در راس فهرست اقدامات جامعه و مردم بپاخاسته قرار میگیرد. مردم باید انتخاب کنند. آیا به بالا، به تحولات از بالا و اقدام غرب و متحدین اش چشم امید میدوزد؟ یا اینکه نه، به چپ جامعه، به اراده جنبش طبقه کارگر و جنبش آزادی زن و خلاصی فرهنگی در جامعه اتکاء میکند؟ در اینجا انتخاب میان چپ و راست و ویژگی ها و چگونگی این انتخاب نقش اساسی و تعیین کننده ای ایفا میکند. و به هر درجه که مساله رقابت و کشمکش این نیروها برای جلب توده مردم به اردوی خود شدت میگیرد، به همان درجه هم ضروری است که میزان و عیار بیشتری از تبلیغات اثباتی در کلیت تبلیغات و اقدامات جنبش کمونیسم کارگری وارد شود. به همین اعتبار است که منصور حکمت تاکید میکند: “هرچه جلوتر میرویم و اوضاع آشفته‌تر باشد، دوز بیشترى از اینکه آلترناتیو چى هست را باید وارد کنیم.” اما در عین حال تاکید میکند که انتخاب مردم علاوه بر مطلوبیت هر کدام از آلترناتیوهای موجود در جامعه به این مساله گره خورده است که “کدام نیرو میتواند به مخمصه پایان بدهد و نُرمى را برقرار کند.”
این ویژگی های صحنه سیاسی جامعه و حضور دو جنبش عمده سرنگونی طلب در اپوزیسیون به این معنی است که کشمکش میان این نیروها برای تبدیل شدن به نیروی فائقه در جنبش توده های بپاخاسته تا زمانی که جامعه به ثبات و نرم پایداری دست پیدا کند، ادامه خواهد داشت. نتیجتا حزب قدرتمند، صف گسترده ای از رهبران حزبی و کارگری، حزبی با قدرت نظامی، حزبی با حضور قدرتمند، حزبی چفت شده با اعتراضات کارگری و اجتماعی، حزبی سازمانده و رهبر از ملزومات انتخاب آلترناتیو کمونیسم کارگری در این کشمکش است.
در این چهارچوب سیاست “اپوزیسیون اپوزیسیون نشویم” سم است. عملا به معنای آن است که اجازه انتخاب واقعی را از مردم سلب کنیم. معنایش این است که اپوزیسیون راست و ارتجاعی را در تمامی ابعاد آن به نقد نکشیم و عدم مطلوبیت آن را در اذهان توده مردم نشان ندهیم. این سیاست اقدامی در خدمت اپوزیسیون راست و ارتجاعی در تحولات سرنوشت ساز جامعه است. اهرمی برای کم کردن شانس توده مردم از یک انتخاب چپ و رادیکال است.
در پایان
در خاتمه باید تاکید کرد که سیاست به میدان کشیدن طبقه کارگر با پرچم سوسیالیستی خود و جلب نظر مساعد توده وسیعی از مردم به سوسیالیسم و آلترناتیو کمونیسم کارگری حلقه های استراتژیک پیروزی جنبش ما هستند. این تبلیغات و فعالیت ما در هیچ شرایطی تعطیل بردار نیست. نقد ما به کلیه جنبشها و نیروهای ارتجاعی و راست تعطیل بردار نیست. اما در شرایط انقلابی علاوه بر این سیاستها باید چگونگی تامین هژمونی جنبش کمونیسم کارگری در مبارزات سرنگونی طلبانه جامعه را در دستور قرار داد، چرا که دوره انقلابی دوره سلب و نفی است. بحث سلبی – اثباتی منصور حکمت متد و روشی است که حزب در شرایط انقلابی باید در دستور خود داشته باشد و نه سیاستی برای سازش با جنبش راست و پرو غربی!