ناسیونالیسم کُرد و معضل عبدالله مهتدی، حاشیه ای بر صحبتهای رندانه هیمن سیدی ✍️سمکو نوری

مقالات

هیمن سیدی مشتری تقریبا ثابت کانال “ایران اینترناسیونال” ویدیو بلاگی منتشر کرده است که در آن به جنایتی که در جنگ و گریز جناحین باند زحمتکشان صورت گرفت پرداخته است. ایشان پس از تظاهر به ندامت در خصوص نقد نکردن باند مهتدی-ایلخانیزاده و گفتن اینکه “مقصر این جنایت “ما هم هستیم” چون قبلا این جریان را نقد نکردیم”، میگوید پس از ورود مهتدی به باشگاه رضاپهلوی و قبول “تمامیت ارضی یا پیوستگی سرزمینی” بازهم از جانب ایشان “سیدی” تحمل شد به این امید، بلکه شایعه باشد. سیدی به خیال خودش چنان عرصه را مهیا یافته است که به راحتی آب خوردن یک مشت جعلیات و حقه های زبلخانانه را وسط معرکه پخش میکند و با ژستی ناشیانه به عنوان راه کار تحویل می دهد می رود. ایشان پس از شکست “جرج تاون” و برخورد پس لرزه های آن به باند زحمتکشان و احزاب ناسیونالیست کردستان به طرز ناشیانه ای تلاش میکند مهتدی را به عنوان “کمونیست” به فرقه های ناسیونالیستی زورچپان کرده و حرف در دهان آنها بگذارد که پاسخ فرمول ورشکستگی اپوزسیون راست این است که زمانی مهتدی گفته است سوسیالیست است. باید عکس العمل بدنه جریان زحمتکشان ابراهیم علیزاده و نه الزاما رهبری آن، دیدنی باشد وقتیکه همین آقای سیدی میگوید “کومله کمونیست” منظور جریان علیزاده با حزب دمکرات برای صلح عشایری و میانجی گری میان زحمتکشانیها قدم جلو گذاشته اند.
از نگاه سیدی تاریخ احزاب سیاسی از راست گرفته تا کمونیست به بعد از بامبول “جرج تاون” برمیگردد. یعنی زمانیکه مهتدی به پروژه تمامیت ارضی یا معادل تلطیف شده آن از جانب مهتدی “پیوستگی سرزمینی” رضا پهلوی پیوست و بعدا جنایتی که در جنگ و گریز این باندهای ناسالم وبدنام صورت گرفت. اما هیمن سیدی به عنوان یک ژورنالیست مکتب ایران اینترناسیونال نمیتواند توضیح دهد که چرا قبلا و اکنون نیز به باند مهتدی و حزب دمکراتیها که پروژه ارتجاعی فدرالیسم را در مغز استخوان این گروهها کار گذاشته اند نقد نداشته و یا افشا نکردند؟! جناب سیدی از این گفته مهتدی که گفته است رضا “پهلوی یک سرمایه ملی است” عصبانی میشود و میگوید باور نمیکردیم که در جمع “کردها” این گفته را تکرار کرده است، اما نمیتواند توضیح دهد چرا مواضع ارتجاعی مهتدی از بیست سال قبل تاکنون و همچنین حزب مطلوب ایشان یعنی حزب دمکرات و شخص هجری و عزیزی را افشا نکرده است که بارها دست در گریبان فرستادگان رژیم بودند یا برای شرکت در مضحکه انتصابات رژیم گوی سبقت را از ستادهای تبلیغاتی رژیم هم ربوده بودند؟! یک احتمال شاید این باشد چون “تحمل” جناب سیدی بیشتر از آنچیزی است که خود به آن اذعان دارد.
اما جز هیمن سیدی و امثالهم که در این خودفریبی و دگر فریبی ذینفع هستند کسی دیگر، این بن بست سیاسی احزاب دست راستی واز آنجمله احزاب ناسیونالیست را با “تحمل” توضیح نمی دهند. همانطور که پیدا و بدیهی است هیمن سیدی در این ویدیوبلاگ به سختی تلاش میکند دم خروس را از دید عموم قایم کرده و با یک توضیح زبلخانانه، هم کاسه کوزه “جرج تاون” را بر سر مهتدی بشکند و ناسیونالیسم کرد را از این مهلکه عبور داده و هم از قُبح جنایت صورت گرفته در میان آنها با ژست ریش سفیدانه بکاهد که اکنون در قالب میانجی گر با حزب برادر هیئت صلح عشایری فرستاده اند. تنها یک مشت ساده لوح و غرق شده در جهل کردایتی و ناسیونالیستی مبهوت این تناب بازی نخ نمای هیمن سیدی میشوند. وگرنه جناب سیدی باید با تاریخ تولد باند زحمتکشان و سیاستهای به غایت ارتجاعی و گاها معطوف به بخشی از رژیم این باند و همچنین حزب دمکرات مطلوب خودشان آشنا باشند. لبیک مهتدی به رضاپهلوی و پروژه “تمامیت ارضی” چه تفاوتی با لبیک قاسملو به خمینی و اظهارات خالد عزیزی در خصوص فعالیت تحت قانون اساسی رژیم اسلامی دارد؟! شما بیهوده تلاش میکنید در پس این قیافه تحمل و تلرانس چیز دیگری را قایم کنید و انهم شکست سیاستهای ناسیونالیسم کرد و بی ربطی آن به جامعه است. شما در پس این ژست ریش سفیدانه آمدید که کشتی در گل نشسته کردایتی را با کنار گذاشتن رهبری یک فرقه به ساحل آرام هدایت کنید.
هیمن سیدی در ادامه و پس از کلی صحبتهای خسته کننده و از آنجمله دوست و دشمن پس از وقایع اخیر به پیشروی “کرد” اذعان داشتند و همچنین نقد آبکی از مهتدی که مهتدی این کار را کرد و آن کار را کرد و حزب دمکرات و “کومله کمونیست” برای میانجی گری رفته اند میگوید یکی دیگر از کارهای بد مهتدی “برجسته کردن منصورحکمت” و همچنین “تاسیس حزب کمونیست ایران بود”. منظور سیدی از “کومله کمونیست” در واقع سازمان زحمتکشان شماره ۳ به رهبری ابراهیم علیزاده است. سیدی بلاخر اینجا دم خروسش بیرون می جهد و اصل نگرانی اش را جلوی دوربین میگذارد. بله هیمن سیدی آمده است دای جان ناپلئون مابانه، مهتدی و حزبش را که سخنگو و عضو مرکز همکاری احزاب ارتجاعی کردستان است را به کمونیستها نسبت بدهد، انگار نه انگار که مهتدی طی ۲۳ سال گذشته به اندازه جمهوری اسلامی و این اظهارات هیمن سیدی علیه کمونیسم و منافع طبقه کارگر کردستان و ایران عمل کرده است. انگار نه انگار که نمایندگان مهتدی و “کومه‌له”های ناسیونالیست و همچنین حزب دمکراتها در دور قبلی مضحکه انتصابات رژیم برای شرکت مردم کردستان در این مضحکه گوی سبقت را ازهم ربوده بودند. انگار نه انگار که مرکز همکاری احزاب ارتجاعی کردستان برای “جشن نوروز” پوستر دختران محجبه پخش میکردند. شاید از نگاه هیمن سیدی به عنوان یک ژورنالیست آیت الله ایران اینترناسیونال “مقصر” تمام غش و ضعف رفتنهای احزاب ناسیونالیست کردستان برای رژیم که سنگ بنای حزب دمکراتها و باندهای قومی اسلامی دیگر در کردستان است کمونیستها باشند اما باید این موضع مالیخولیایی ایشان را به پای شوک ناشی از شکست سیاستهای احزاب دست راستی نوشت نه چیز دیگر.
ایشان که در وقایع اخیر، “کردها” را، منظور احزاب ناسیونالیست را به اذعان دوست و دشمن در اوج دیده بود مجالی می یابد به کمونیسم و منصورحکمت حمله کند و به سبک قاسملو و خالد عزیزی دوست و دشمن را نشان دهد. مضحک اینجاست که جناب سیدی تاسیس حزب کمونیست ایران در سال ۶۲ را که به میل خود به برجسته کردن منصورحکمت ازجانب مهتدی مربوط میکند می بیند، اما رای دادن کاملا آزادانه اعضا و کادرهای وقت کومله و حزب کمونیست را نمی بیند، اما همزمان تلاش میکند چراغ سبزهای مهتدی به جمهوری اسلامی از پس از تاسیس باند زحمتکشان تاکنون و همچنین بند و بست حزب دمکرات و همچنین باند مهتدی باهم را و آرزوهای خالد عزیزی برای حکومت دیکتاتوری کردایتی که مردم کردستان را اعدام کند نیز زیر فرش کند. از نظر جناب سیدی و هواداران ناسیونالیستش این روایت زبلخانانه از تاریخ احزاب سیاسی یعنی فعالیت مدرن و حرفه ای روزنامه نگاری و لابد ازاین پس حقه بازیهای صادق زیباکلام-ی معنی دیگری دارد.