از فریاد سپیده رشنو تا اسم رمز مهسا امینی، از اعتراض تا انقلاب – سیاوش دانشور

زنان مقالات

سپیده رشنو از ستاره های مبارزه آزادیخواهانه زنان علیه حجاب اسلامی قبل از خیزش انقلابی شهریور است. برداشتن حجاب ها و تقابل با گشت ارشاد در ماه های تیر و مرداد به اوج رسیده بود. فریادهای سپیده رشنو در اتوبوس و بیرون انداختن زن حزب اللهی مزاحم تنها لحظه ای از این کشمکش قدیمی اما سرزنده و جاری بود. جدالی که در اواخر شهریور به انفجار محتوم انجامید. امروز همه و هر کسی با روایتی از «انقلاب» سخن میگوید. روایتهایی که قبل از هر چیز نسبت گوینده را با امر انقلاب و محتوای سیاسی و سرنوشت آن بیان میکند.
خبر آمد که سپیده رشنو را به ۵ سال زندان و رونویسی از یک سری منابع و کتابهای مورد نظر حکومت و بعبارتی شکنجه روانی وی محکوم کردند. یادتان هست حکومتی ها اعتراف کردند که ایران ۲۰ میلیون سپیده دارد؟ در خیزش انقلابی شهریور معلوم شد ایران نه تنها ۲۰ میلیون سپیده که دهها میلیون مرد و زن برابری طلب دارد. نسلی که آخوند و اسلام ناتوان از کنترل آنست، نسلی که شیپور مدرنترین و زنانه ترین انقلاب تاکنونی جهان را بصدا درآورده است. جنبشی با پتانسیل قوی و سیاست روشن و عمل انقلابی که جهانی را شوکه و مجذوب خویش کرده است. جنبشی که تاکنون بیش از ۲۰ هزار بازداشتی و قریب ۶۰۰ جانباخته و اعدامی و هزاران زخمی داده است اما مثل گل بهاری هر روز می شکفد و از منفذی در جامعه بیرون میزند.
انقلاب در بورس و ترند روز
تا چند ماه پیش انقلاب پدیده ای تحت تعقیب و مورد هجمه مستمر نیروهای متفرقه اپوزیسیون راست و تریبونهای تبلیغاتی شان بود. میکروفون را جلوی هر سیاستمدار بورژوا و مسلمان «دگراندیش» میگذاشتند، علیه انقلاب هجویات میگفت و انقلاب را معادل خشونت و سوریه ای شدن ایران معرفی میکرد. با ذره بین هم نمیتوانید حتی یکنفر در میان جریانات اپوزیسیون بورژوایی ایران از سلطنت طلب و جمهوریخواه و اصلاج طلب و دمکرات پیدا کنید که از انقلاب بعنوان یک مکانیزم جامعه دفاع یا استقبال کرده باشد. صدور فله ای اصلاح طلبان و همکاران وزارت اطلاعات به خارج و رسانه ها برای اینبود که پنبه هر نوع انقلابیگری را بزنند. بویژه در سالروز قیام ۲۲ بهمن «ویژه برنامه» های ضد انقلابی علیه انقلابیون و به لجن کشیدن تجارب انقلابی تهیه میشد. سال گذشته فرشگرد و شیرین عبادی و شرکا کمپین «غلط کردم» و «من معذرت میخواهم» سازمان دادند تا از انقلاب تبری جویند و از شرکت نکرده شان در انقلاب ۵۷ از مردم عذرخواهی میکردند. «مردم» البته کاغذ کادوی این سیاست و تعارف بود، داشتند برای خانواده پهلوی لابی میکردند و برنامه «هویت» در اپوزیسیون راه انداخته بودند.
فراموشی همیشه یک عامل سواری دادن به ارتجاع است. الان خیلی رشد کردیم، هر مرتجعی «انقلابی» شده است. تازه از انقلابیون شناسنامه دار هم طلبکارند. از رضا پهلوی و سلطنت طلب و ناسیونالیست های دوآتشه طرفدار پنتاگون تا بی بی سی و ایران اینترناشنال و اصلاح طلبان ضد خشونت و ضد انقلاب و مروجین مسالمت جویی و قانونگرایی و مطالبه گری، یک پا «انقلابی» شده اند!! برخی طوری حرف میزنند که انگار عمری از من و شما سکولارتر و سرنگونی طلب تر بوده اند. قبلتر و با شکست کامل اصلاح طلبی حکومتی، سرنگونی خواهی بستر اصلی سیاست ایران شد، الان انقلاب بستر اصلی سیاست است و همه از انقلاب میگویند. این انقلابیون بدلی و زورکی تغییر نکرده اند، تحول انقلابی در ایران است که همه را در قبال انقلاب و شیوه برخورد به آن بصف کرده است. اما تقابلهای قدیمی تر سیاسی و طبقاتی سرجایشان هستند، آنچه تغییر کرده است ورود همزمان این جنبشها به یک دوره انقلابی در ایران و تداوم تقابلهای قدیمی در شکل و ماهیتی جدید است.
از اعتراض تا انقلاب
یک تحول مهم اینست که با خیزش انقلابی، شرایط و مشخصات مبارزه سیاسی پیش از دوره انقلابی را پشت سر گذاشته ایم. قبل از شهریور ماه با اعتراضات مختلف اعم از مبارزه خیابانی، نافرمانی، برداشت حجاب بطور موقت، خیزشهای توده ای و اعتراضات و اعتصابات گسترده روبرو بودیم. خصلت همه این اعتراضات طرح خواست یا خواستهایی بود، به زبان و ادبیات اصلاح طلبان و هواداران دولت رئیسی اسمش «مطالبه گری» بود. در خط مشی مطالبه گری، شما مستقل از اینکه از خامنه ای منزجرید یا خیر، ناچار بودید به دولت اسلامی و نهادهای مستقر مراجعه کنید و تحقق خواست تان را فریاد بزنید. امروز اعتراض به معنی فوق مطرح نیست، سرنگونی نظام و انقلاب علیه وضع موجود صورت مسئله است. اینبار انقلاب است که خود را بعنوان یک «خطر» برای کل حکومت طرح میکند و هر مبارزه برای خواستهای دیگر، اگرچه مهم است و در این اوضاع معنی دیگری دارد، اما هنوز با روند انقلاب خوانایی ندارد.
در ماههای اخیر در یادداشتهای مختلف تاکید کردیم که دوران مطالبه گری، طرح خواستهای مصلحانه و لیبرالی و قانونی و اسلامی تمام شده است. جامعه وارد یک دوره انقلابی شده است که در اساس با دوره قبل و بعدش فرق دارد. در ایندوره مسئله سرنگونی حاکمیت و قدرت سیاسی مورد کشمکش است. لذا هر ادبیات سیاسی که معنای درخواست ازحکومت دارد مانند «اعدام نکنید» و «گفتگو با حکومت» و «راه های قانونی» و «مسالمت جویی» و «راهپیمایی سکوت» و هر سیاستی از این دست، تنها یک خاصیت دارد و آن به عقب بردن کل پروسه سیاسی و بازگرداندن اوضاع به قبل از شهریور ۱۴۰۱ است. زبان امروز درخواست نیست، مطالبه نیست، اجرای قانون نیست، زبان و عمل امروز ضد نظم است، ضد قدرت است، در کشمکش فزاینده با نیروی قهریه حاکم است، هدف مرکزی مبارزه انقلابی ضربه زدن به حکومت در وجوه مختلف است. در دوره انقلابی مطالبه گری بی معنا است، تعرض به حکومت، زیرپا گذاشتن هر قانون و «مقدسات» حکومت، خلع سلاح سرکوبگران و سرنگونی انقلابی در دستور است. هر سیاست و تاکتیک در دوره انقلابی تنها میتواند سیاست و تاکتیکی برای پیشبرد انقلاب علیه کل حاکمیت باشد.
این تغییر شیفت اجتماعی از دوره اعتراض به دوره انقلابی است. یک معنی بلافصل تغییر شیفت اجتماعی در کشمکش سیاسی، زیر و رو شدن رابطه مردم با حکومت است. رابطه ای که آنتاگونیزه بود اما هنوز از دریچه طرح خواستها تقابل میکرد. امروز این رابطه جنگی است، دریایی از خون بین مردم و حکومت است، معادله به «ما یا شما» رسیده است. یک جنگ واقعی و انقلابی. هر خواست و شعاری در این جنگ معنای تغییر تناسب قوا را دارد و نه حق اعتراض. می بینیم که اغتشاشات فکری اولیه که خود را در صدور برخی بیانیه ها و طرح خواستهای مختلف نشان میداد، بسرعت کمرنگ و حاشیه ای شدند. بویژه تلاش حکومت برای باز کردن باب «گفتگو» نشانگر آن بود که سیاست حکومت هم کنترل اوضاع و بازگشت به دوره قبل است. جامعه هشیار خیلی سریع از مطالبه گری عبور کرد و خود را با شرایط جدید انقلابی وفق داد.
یک نتیجه دیگر تغییر شیفت سیاسی تغییر در اشکال عمل روزمره اعتراضی است. اعتراض در هر شکل به هر حال اعتراض است، اما اعتراضی که هدفش زدن حکومت و نهادها و نیروهای آنست نامش اعتراض نیست، به آن عمل انقلابی میگویند و باید تماما از قوانین دوره انقلابی منتج شوند. تناسب قوای مشخص در هر بخش جامعه امکانات و محدودیتهایی را تحمیل میکند. کار ما تغییر مرتب این تناسب قواست. با درک محدودیتهای مشخص و جواب دادن به آنها، میتوانیم از هر عمل اعتراضی محدود نیز به نفع گسترش مبارزه انقلابی بهره جوییم.
عادیسازی سیاست ارتجاعی است
یک تلاش حکومت اینست که بگوید «غائله جمع شد»! رسانه های حکومتی نیز تعدادی دهان دریده را جلو انداختند تا تهدید به اعدام و قطع دست و پا کنند و عده ای نیز بگویند نخیر این اسلامی نیست! معنی این نمایش اینست که چهارچوبها همان چهارچوبهای سابق اند. این تلاش برای «عادیسازی» و بازگشت به قبل از شهریور ماه است. از این فعلا میگذریم که این حکومت هیچوقت حالت عادی نداشته و به طریق اولی مردم هیچوقت همان زندگی عادی را نداشتند. حکومتی که عناصرش جزو منفورترین قاتلهای فرزندان مردم هستند، خیال میکند که میتواند اوضاع را عادی کند. جنگ تازه آغاز شده است.
عمل انقلابی را گسترش دهیم
کارنامه صد روزه خیزش انقلابی درخشان است. دوره انقلابی پیچیده و متناقض است و طی آن رویدادهای مهمی مانند تغییر در بالا و جابجایی قدرت، آمدن و رفتن حکومتهای نظامی، قدرت دوگانه، سرنگونی، جنگ و انقلاب را داشته باشد. منظور این نیست که این احتمالات در هر دوره انقلابی محتوم اند، بلکه اشاره به دوره پرتلاطمی است که جامعه درگیر دو تلاش وسیعتر یعنی اعاده وضع موجود و تغییر وضع موجود است که در اشکال و مراحل مختلفی میتواند بروز یابند.
رمز پیشروی در دوره انقلابی گسترش سازماندهی برای هر کار و امر کوچک و بزرگ و دست زدن به عمل انقلابی است. جوهر عمل انقلابی تعرض به حکومت در هر سطح و معنایی است، از گرفتن نیم ساعت خیابان و محله تا کنترل شهر، از درهم کوبیدن نیروی ضد شورش تا ناامن کردن محله و خیابان و شهر برای آخوند و عوامل حکومتی. از تظاهرات و اعتصاب تا راهبندان و شعار دادن و تسخیر مراکز رژیم و غیره. هر عمل انقلابی باید به روز باشد و به پیشروی و اتحاد مبارزاتی و افق انقلابی کمک کند. عمل و ابتکار انقلابی را گسترش دهیم.
۷ دی ۱۴۰۱- ۲۹ دسامبر ۲۰۲۲