کمونیست: در چند هفته گذشته شاهد اعتراضات وسیعی علیه دولت ترامپ در آمریکا بودیم. دلایل و علت این تظاهراتها که در بیشتر شهرهای آمریکا برگزار شد، چیست؟ به چه معترضند؟ مطالبه آنان چیست؟
علی جوادی: همانطور که اشاره کردید ما در پنجم آوریل شاهد اعتراضات گسترده ای در بیش از ١۴٠٠ شهر در آمریکا و همچنین در برخی از شهرهای اروپایی بودیم. اعتراضی سراسری و هماهنگ، با پرچم “دستها کوتاه”! تخمین زده شد که بیش از یک میلیون نفر در این اعتراضات شرکت کردند. این رویداد اولین اعتراض گسترده و سازماندهی شده علیه ترامپ-٢ بود. هر چند با تاخیر چند ماهه در مقایسه با ترامپ-١، اما در هر حال گسترده و چشمگیر! از قرار غول اعتراضی از شیشه بیرون آمده است.
به قدرت رسیدن ترامپ در این دور، همراه با یک “شوک و بهت” عظیم بود. بخش وسیعی از جامعه از به قدرت رسیدن بار دیگر ترامپ عملا مرعوب و به درجاتی حتی فلج شده بود. هر چند فلجی موقت! ترامپ در مقایسه با دور قبلی توانسته بود نه تنها اکثریت قابل ملاحظه آراء الکترول بلکه آراء اکثریت رای دهندگان را از آن خود کند. ترامپ بار دیگر به قدرت رسیده بود. گرایشی که حتی بخش دیگر هیات حاکمه آمریکا آن را گرایشی فاشیستی ارزیابی میکرد. گرایشی که شمشیر خود علیه هر درجه از آزادیخواهی و برابری طلبی و سوسیالیسم جامعه را از رو بسته بود. گرایشی رسما نژاد پرست، ضد مهاجر، ضد زن و تماما ضد انسانی! این گرایش یک جنبش اجتماعی است. فاشیسم قرن بیست و یکم است. ترامپیسم، فاشیسم قرن حاضر است.
اعتراضات پنج آوریل با پرچم “دستها کوتاه” شکل گرفت. دستها از تعرض فاشیستی به مهاجرین ساکن آمریکا کوتاه. دستها از تعرض به خدمات درمانی کوتاه. دستها از آزادیهای سیاسی و حق اعتراض و معترضین کوتاه، دستها از آزادیهای آکادمیک و مراکز علمی کوتاه. دستها از زندگی آزادی های تحقیقات علمی کوتاه. دستها از آزادی اعتراض و حقوق مدنی و سیاسی در جامعه کوتاه…
این مجموعه بیان یک “نه” به تعرض فاشیستی هیات حاکمه به جامعه آمریکا است.هدف از این اعتراضات شکل دادن به یک سنگر دفاعی گسترده در مقابله با تعرض فاشیستی هیات حاکمه است.
کمونیست: چه ارزیابی ای از این “نه” دارید؟ سیاست حاکم بر این اعتراضات چیست؟
علی جوادی: یک مشخصه این اعتراضات این است که سیاست واحدی بر آن حاکم نیست. گرایشات مختلفی در این اعتراضات حضور دارند. در عین حال تبیین ها و گرایشات متفاوتی از “دستها کوتاه” در این جنبش وجود دارد. از گرایشات رادیکال و سوسیالیستی و آزادیخواهانه گرفته تا گرایشاتی در خود هیات حاکمه آمریکا. شاید بشود گفت که ما شاهد نوعی گرایش “همه با همی” در این جنبش هستیم. و این یک نقطه ضعف بارز این جنبش است.
ویژگی سلبی این جنبش “نه” به تعرض حاکم است. اما این “نه” در بخشهای غالب خود و در بخش ایجابی اساسا تلاشی برای حفظ وضع موجود است. تلاش میکند جلوی دست اندازی به آنچه “وضع حاضر” قلمداد میشود، را بگیرد. در بسیاری از موارد از وضع موجود فراتر نمیرود. و حفظ وضع موجود مشخصه سیاست جناح مغلوب هیات حاکمه در آمریکا است.
یک مولفه دیگر در این اعتراضات متاسفانه عدم حضور چشمگیر گرایش سوسیالیسم کارگری و رادیکال در این جنبش با پرچم مستقل و سیاستهای روشن و قابل ملاحظه است. حضور این گرایش اساسا در حاشیه گرایشات اصلی خودنمایی میکند.
کمونیست: با این حساب، آیا این جنبش میتواند سد محکمی در مقابله با تعرض فاشیستی ترامپ ایجاد کند؟ آیا میتواند جلوی این تعرض را بگیرد؟ آیا میتواند “دستها” را “کوتاه” کند؟
علی جوادی: واقعیت این است که با پرچم “دستها کوتاه” یا به عبارت دیگر با پرچم “حفظ وضع موجود” نمیتوان حتی وضع موجود را حفظ کرد. باید فراتر رفت. باید دستور عملی برای پیشروی داشت. وضع موجود از نقطه نظر گرایش سوسیالیستی – کارگری و آزادیخواهی بهیچوجه وضع مطلوبی نیست. تغییر همان وضع موجود، یک عرصه کار و تلاش این گرایش است. مساله این است که بدون داشتن یک دستور عمل روشن و همه جانبه پیشرو، دستور العملی آزادیخواهانه و سوسیالیستی در تمامی عرصه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نمیتوان حتی سنگرهای کنونی را حفظ کرد. روشن تر بگویم. پرچم حفظ وضع موجود، مستقل از نیت پرچمداران آن، پرچم شکست این جنبش اعتراضی است.
ببینید، مساله این نیست که نباید از هر ذره دستاورد مترقی و آزادیخواهی و حقوق مدنی و اجتماعی دفاع کرد. بهیچوجه! مساله این است که با پرچم حفظ وضع موجود نمیتوان حتی همین ذره از حقوق مدنی و اجتماعی را حفظ کرد. چرا که وضع موجود دقیقا به خاطر پایدار نبودن آن مورد تعرض گسترده گرایش فاشیستی هیات حاکمه قرار گرفته است. باید این دستور العمل پیشرو را تبیین کرد و توده مردم معترض را به دور آن گرد آورد.
واقعیت دیگر این است که گرایشی که تلاش میکند پرچم گرد آورنده گرایشات متفاوت اجتماعی باشد، پرچمی که تلاش میکند، مخرج مشترک گرایشات متفاوت اجتماعی باشد، در ابتداء گرایش رادیکال و سوسیالیستی و کارگری را قربانی کرده است.
نتیجتا حتی برای حفظ دستاوردهای موجود، باید از دستاوردهای موجود بسیار فراتر رفت. باید نقطه تعادل دیگری را تعریف و تلاش کرد که شکل داد. با دستاوردهایی عمیقا رادیکال و سوسیالیستی. و برخلاف تصورات راست و ضد سوسیالیستی، جامعه آمریکا این پتانسیل را دارد که به گرد پرچمی عمیقا آزادیخواهانه و برابری طلبانه برای فراتر رفتن از وضع گذشته به میدان بیاید.
پرسیدید که آیا این اعتراضات میتواند جلوی تعرض فاشیستی ترامپ را بگیرد؟ بنظرم پتانسیل جلوگیری از این تعرض فاشیستی و رسیدن به نقطه تعادل جدیدی در راستای آزادیخواهی و برابری طلبی و انسانگرایی عمیقا در جامعه موجود است. مساله بر سر این است که کدام نیرو در راس این اعتراضات قرار میگیرد. پاسخ سر راست این سئوال کاملا روشن نیست. به فاکتورهای معینی، از جمله به قدرت پرچم و اراده سازماندهی سوسیالیسم و آزادیخواهی موجود در جامعه بر میگردد. آیا جنبش رادیکال و سوسیالیستی قادر به شکل دادن اعتراضات موجود در چهارچوبی پیشرو است. باید دید! باید تلاش کرد!
من تردیدی ندارم که ترامپ شکست خواهد خورد. او شارلان ترین و وقیح ترین نماینده این گرایش در هیات حاکمه آمریکا است. اما شکست ترامپیسم، مساله پیچیده تری است، و این شکست تنها با پرچم سوسیالیستی و آزادیخواهانه ممکن است. نکته دیگر آن است که شکست ترامپ چنانچه با شکست ترامپیسم مترادف و همزمان نباشد، هیات حاکمه جدید بر مبنای تغییر توازن قوای جدید سازماندهی خواهد شد. هیچکدام از سنگرهای از دست رفته به خودی خود و بدون یک مبارزه جانانه پس گرفته نخواهد شد.
کمونیست: علاوه بر این اعتراضات ما شاهد این هستیم که برنی سندرز، که خود را سوسیالیست و مستقل میداند، اما همواره در کمپین های انتخاباتی در کنار دمکرات ها می ایستد، کمپینی با الکساندریا اوکازیو کورتز نماینده دمکراتها در کنگره علیه حاکمیت الیگارشی در آمریکا سازمان داده اند. هدف این کمپین چیست؟ این کمپین چه منفعتی برای تودم مردم در آمریکا و طبقه کارگر دارد؟ موضع اصولی و کمونیستی در قبال آن چیست؟
علی جوادی: کمپینی که برنی سندرز و اکساندریا اوکازیو کورتز راه انداخته اند، هدفش مقابله با گرایشی در طبقه حاکمه است که قدرت سیاسی و اقتصادی را در دست گروهی کوچکی از بزرگترین سرمایه داران متمرکز کرده است. مفادی از این کمپین به قرار زیر است: محدود کردن نفوذ پول و قدرت سرمایه در سیاست، در انتخابات و قانون گذاری. افزایش مالیات بر ثروتمندان و شرکت های بزرگ، گسترش برخی از حقوق و مزایای کارگران، خدمات درمانی رایگان برای همگان، حفظ آزادیهای سیاسی موجود و آکادمیک، حمایت از مهاجرین و جلوگیری از تعرض فاشیستی به این بخش از شهروندان. و کلا هدف عمومی آن اعاده دمکراسی تاکنونی در آمریکا است.
این کمپین به درجاتی که در مقابل تعرض جناح ترامپیستی هیات حاکمه ایستادگی میکند، همسو اما از جایگاه طبقاتی متفاوت و با اهداف متفاوت با گرایشی است که خواهان کوتاه کردن دست هیات حاکمه کنونی به زندگی مردم و ایجاد تغییرات گسترده اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در شرایط کنونی است. گرایشی که محدود به و در اسارت حفظ وضع موجود نیست. به دنبال تغییرات عمیقا رادیکال و سوسیالیستی است. تغییراتی که نهایتا باید منتج به خلع ید سیاسی و اقتصادی از طبقه سرمایه داری حاکم بر جامعه آمریکا شود. کمپین سندرز-اوکازیو کورتز، چنین اهدافی را دنبال نمیکند. هدفش از اساس با جنبش رادیکال و سوسیالیستی جامعه متفاوت است.
ببینید ما در حین مبارزه برای اهداف عمیقا رادیکال و سوسیالیستی خود برای هر ذره تغییر و بهبود در شرایط مادی و اجتماعی توده کارگر و مردم ستمدیده مبارزه میکنیم. هدف ما حفظ و یا اعاده دمکراسی نیست، ما سوسیالیستیم و تبیین خود را آزادی و ساختار حکومت و نهادهای اداری جامعه داریم. بعلاوه ما حتی در دفاع از تغییرات کمی موجود در جامعه تسلیم رفرمیسم نمیشویم و یا تن به پرچم حفظ وضع موجود نمیدهیم. مساله این است که:
“کمونیسم کارگری در دل مبارزه برای اصلاحات همچنان بر ضرورت انقلاب اجتماعی بعنوان تنها آلترناتیو واقعا کارساز و رهایی بخش کارگری تاکید میکند. ثانیا کمونیسم کارگری در عین دفاع از حتی کوچکترین بهبودها در زندگی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مردم کارگر در جامعه، وظیفه خود را طرح و مطالبه حقوق سیاسی و مدنی و رفاهی هر چه وسیعتر و هر چه پیشروتر میداند. جنبش ما در تعریف شعارها و خواست های خویش در مبارزه برای رفرم خود را به مقدرات و امکانات و قابلیت انعطاف طبقه سرمایه دار، به حساب سود و زیان سرمایه و مصالح “اقتصاد کشور” و امثالهم مقید و محدود نمیکند.” (منصور حکمت: یک دنیای بهتر – برنامه حزب کمونیست کارگری – حکمتیست)
به عبارت دیگر، ما در مبارزه برای مقابله با سیاستهای فاشیستی ترامپ و ترامپیسم، تسلیم گرایش سندرز و اوکازیو کورتز در هیات حاکمه نمیشویم. به صف آنها نمی پیوندیم. گرایش سوسیالیستی کارگری را نمیتوان با گرایش رفرمیستی و اصلاح طلبانه هیات حاکمه جمع کرد.
“قصد ما در این مبارزه ایجاد یک سرمایه داری اصلاح شده، سرمایه داری با “چهره انسانی” یا یک سرمایه داری “دلسوز” نیست.” (همانجا)
ما در صف مبارزه برای اصلاحات اجتماعی از هدفمان، انقلاب کارگری، فاصله نمیگیریم. همزمان در این دو عرصه مادام که نظام سرمایه داری بر مقدرات زندگی جامعه حاکم است، مبارزه میکنیم!
منبع : نشریه کمونیست هفتگی شماره ۸۰۰