دو مطلب از ناصر بابامیری

اول مه را قدرتمند برگزار کنیم! ✍️ خالد حاج محمدی

کارگری

به پیشواز اول مه، روز همبستگی بین المللی طبقه کارگر میرویم. هر سال در سراسر جهان کارگران، سازمان و تشکلهای آنها، رهبران و فعالین کارگری، کمونیستهای طبقه کارگر، میکوشند در این مناسبت وسیعترین تجمعات، میتینگها، تظاهرات و جشنهای کارگری را سازمان دهند. میکوشند در این مناسبت رنگ خود را به سیمای جامعه بزنند، به وضع موجود نه بگویند و کیفرخواست این طبقه علیه نظام کاپیتالیستی را در سخنرانی ها، قطعنامه ها، شعارها و پلاکاردهای خود به گوش جهانیان برسانند. اینجا میکوشم به خصلت جهانی و جوهر طبقاتی و سوسیالیستی این روز و اینکه چه هست و چه نیست بپردازم. همزمان به اوضاع کنونی جهان و جایگاه اول مه در این شرایط ویژه، خصوصا به ایران و موقعیت جنبش کارگری و نقشی که سوسیالیستهای طبقه کارگر میتوانند داشته باشند و اهمیت آن و همزمان تلاش جنبشهای سیاسی دیگر برای بهره گیری از این مناسبت در خدمت اهداف خود و ضرورت هوشیاری ما بپردازم.

مهمترین خصلت اول ماه مه، اعلام وجود طبقه کارگر به عنوان یک طبقه واحد جهانی در مقابل نظام کاپیتالیستی است. روزی که این طبقه بر هویت مشترک خود در تمایز با همه طبقات و اقشار اجتماعی، انگشت میگذارد و نفس نظام کاپیتالیستی را، به عنوان یک سیستم استثمار گر با همه شاخه های آن، زیر سوال میبرد. کارگران جهان در این روز همه مرزهای ملی و تقسیمات کشوری و دیوارهایی که میان آنها کشیده اند را برمی چینند و به کل اردوی بورژوازی در سراسر جهان نه میگوید. به این اعتبار در اول مه کارگران در سراسر جهان مستقل از تقسیمات ملی، قومی، مذهبی، نژادی، جنسی و…، به عنوان اعضا یک خانواده بزرگ کارگری، قدرت خود را در مقابل نظام حاکم و سیستم کاپیتالیستی به نمایش میگذارد، به این نظام نه میگوید، به بردگی مزدی نه میگوید و روز همبستگی جهانی خود را جشن میگیرد.

ما در شرایطی به استقبال این روز میرویم که بشریت شاهد یکی از پر تحول ترین دوران تاریخ خود است. دوره ای که توازن قوای قبلی در میان نظامهای کاپیتالیستی و قدرت های مسلط بر جهان به هم خورده است. زایمان نظم جدید در دل کشمکش، تخاصمات و رقابتهای فراوانی برای تعیین سهم هر دول و قدرتی در نظم جدید، انجام میگیرد که زندگی و آینده کل جامعه بشریت را به مخاطره انداخته است. جنگ و کشمکشهای جهانی و منطقه ای، مسابقات تسلیحاتی، میلیتاریسم و اختصاص بودجه های هنگفت نظامی از جیب مردم و در راس آن طبقه کارگر، رشد راسیسم و نژاد پرستی، گرانی و فقر و کاهش رفاه عمومی، ویران کردن کره زمین و افزایش مخاطرات زیست- محیطی، حمله به دستاوردهای تاریخی طبقه کارگر و فاصله عمیق طبقاتی از مختصات آن است. دوره ای که نظام کاپیتالیستی در سرتاسر جهان به زمخت ترین شکل، بی پرده علیه اکثریت جامعه شمشیر میکشد و تعفن و چرک و کثافت آن همه جا را گرفته است. همزمان در دوره ای هستیم که نفرت از سیستم موجود، از دولتها و احزاب بورژوایی، از قوانین و مقدسات آنها به اوج رسیده است. دوره ای که توهمات پایین جامعه به نسبت این نظام، احزاب و جنبشهای سیاسی و رسانه های آنها، با همه جناح بندی ها، آب شده است. به این اعتبار باورهای گذشته به چپ ترین و لیبرال ترین احزاب بورژوایی، فروریخته است و یک بازبینی اساسی و رنسانس فکری در حال شکل گیری است. راه نجات جامعه بشری از نظام کاپیتالیستی، با هر روبنای سیاسی آن، روی میز رهبران و فعالین طبقه کارگر، روی میز متفکرین و سیاستمداران این طبقه و روی میز کمونیستها این طبقه قرار گرفته است. دوره ای است که در دل این کشمکشها و بازبینی ها، سوسیالیسم میتواند به عنوان یک راه نجات واقعی بر دوش طبقه کارگر و کمونیست آن در مقابل جامعه قرار داده شود، انتخاب شود و بشریت برای همیشه از نکبت این نظام نجات پیدا کند.

در ایران در همین دوران تحولات جدی و رادیکالی روی داده است. توزان قوای پایین جامعه با بورژوازی ایران و حکومتش، مطلقا با چند سال قبل قابل قیاس نیست. مستقل از فضای جنگی و مخاطراتی که در مقابل جامعه قرار دارد و مستقل از فقری که به طبقه کارگر تحمیل کرده اند و سرمایه گذاری که بورژوازی ایران و نماینده آن، جمهوری اسلامی، و همه نیروهای ضد کارگری برای رسیدن به اهداف خود روی این اوضاع پر مخاطره کرده اند و مستقل از تاثیرات مخرب آن بر زندگی و مبارزات کارگری، جنبش کارگری در ایران نه تنها تسلیم نشده است، که بعلاوه یک جنبش زنده، مدعی، رادیکال و بدرجه زیادی خودآگاه تر است. رهبران و فعالین کارگری در این جامعه عموما برابری طلب و ضد نفس نظام و سیستم کاپیتالیستی هستند. الیتی قابل توجه از رهبران و فعالین سوسیالیست در این طبقه عروج کرده اند و کمونیسم در طبقه کارگر ایران یک پدیده ملموس و نیرویی قابل توجه است. همین حقیقت ترس و نگرانی را در کل بورژوازی ایران دامن زده است. قسم خوردن و اشک تماس ریختن مهره های حکومتی برای فقر و گرانی و فشار بر این طبقه، وعده های توخالی و التماس از آنها برای “درک” موقعیت حساس کنونی و… همگی دال بر هراسی است که طبقه کارگر آگاه در ایران در وجودشان کاشته است.

وزن اجتماعی طبقه کارگر در ایران و علم به قدرت و توان آن، سمپاتی عمومی جامعه و امید پایین به نقش این طبقه در تحولات جامعه ایران، جایگاه و موقعیت رهبران این طبقه در میان محرومین جامعه و خطر عروج آن برای نظام حاکم، مخرب ترین و ضد کارگری ترین جریانات در حاکمیت و در اپوزیسیون را وادار کرده است، لباس کارگر بپوشند. این پدیده بیان موقعیت و قدرت این طبقه است. طبقه کارگر در ایران مهر خود را بر تحولات سیاسی این جامعه کوبیده است. رهبران و فعالین آن نه تنها به جمهوری اسلامی و بورژوازی حاکم، به جنگ و میلیتاریسم در منطقه، به نسل کشی مردم محروم در غزه، به تحریمهای اقتصادی و… نه گفته است، که بعلاوه به راه حل های اپوزیسیون راست، به کارگر پناهی آنها نیز، جواب رد داده است.

اما اول مه و برگذاری آن به نقش و برنامه فعالین این طبقه، به ابتکار و همفکری و توافقات و تصمیم آنها بستگی دارد. آیا میتوان در این شرایط رنگ عروج یک طبقه متحد و مدعی و برابری طلب را بر جامعه زد؟ آیا در این شرایط امکان برگذاری مراسمهای اول مه وجود دارد؟ آیا تهدید و ارعاب حاکمیت و استبداد حاکم نمیتواند مانع کار باشد؟ آیا میتوان گوشه ای از قدرت عظیم این طبقه را به نمایش گذاشت و غرور و اعتماد بنفس در جنبش این طبقه را شعله ور کرد و اتحاد و قدرت آنرا به نمایش گذاشت؟ اینها و بسیاری از سوالات دیگر روی میز ما است. مسئله این است که فعالین کمونیست این طبقه، رهبران و فعالین رادیکال آن چه برنامه ای دارند و میخواهند در این روز چه اتفاقی بیفتد. اینکه در هر شهر و محله کارگری، در هر مرکز کار و مجتمع صنعتی و… دقیقا چه میشود کرد، را فعالین و رهبران محلی کارگری میتوانند تشخیص دهند و بستگی به ابتکارات و نقشه آنها دارد. هیچ دولت مستبدی نمیتواند مانع جمع شدن متحدانه کارگران و خانوده های آنها در محلات کارگری، در مراکز کار و… شود. توازن قوای کنونی در این جامعه امکان سد کردن مراسمهای اول مه را بر حاکمیت تنگ کرده است و فضا برای ابتکارات ما برای برگزاری آبرومند و قوی این مناسبت بیش از گذشته است. صدها کار و فعالیت را میتوان در این روز سازمان داد و پیش برد. تجمعات در محل کار، ترتیب سخنرانی فعالین کارگری، جمع شدن کارگران و خانواده های آنها در محلات کارگری، جمع شدن در پارکها و امکان عمومی، شادی و جشن های کارگری، آماده کردن قطعنامه های مشترک مراکز کارگری، مراسمهای مختلف و هماهنگ شده توسط شبکه فعالین و رهبران کارگری در نفت، در پتروشیمی ها، در ماشین سازی ها، برق، هفت تپه و فولاد و شرکت واحد، کارگران خدماتی و….تا محلات کارگری. مهم این است در همه جا به هر شکل ممکن است و با هر ابتکاری شاهد تجمعات و مراسمهای کارگری باشیم.

توازن قوای کنونی و موقعیت طبقه کارگر امروز دست حاکمیت را بسته است، دستجات حزب اللهی و نیروی انتظامی و مزدوران اطلاعاتی به راحتی نمیتوانند کار زیادی کنند. خانه کارگر این ارگان سرکوب و تحمیق امسال بدلیل همین توازن قوا آچمز تر از همیشه است. مسئله تصمیم ما و هوشیاری ما، تعیین تاکتیک و ابتکار مناسب، ممانعت از تحریکات و… و هدایت درست فعالین و نمایندگان کارگری است. مراسمهای نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر بعد از سالها جرم و ممنوع بودنش نهایتا به جمهوری اسلامی تحمیل شد، آنها در مقابل مردم خواهان شادی و رقص و جشن، عقب نشستند و کوشیدند آنرا ״مدیریت״ کنند. اول مه قطعا با این مناسبتهای یکی نیست، اما نوروز کارگران است. برگزاری وسیع و همه جانبه آن به اشکال مختلف و با توجه به واقعیتهای هر مرکز کارگری، هر شهر و محله کارگری ممکن است.

کارگران کمونیست رفقا!

باید قدرت خود را به رسمیت شناخت، طبقه کارگر ایران اگر خودی نشان دهد، اگر در این روز ابراز وجودی قدرتمند کند، اگر اعلام همسرنوشتی خود با کارگران جهان را بیان کند، اگر با قطعنامه های رادیکال که در این تجمعات خوانده شده است، کیفرخواست خود را علیه بردگی خود و وضع موجود اعلام کند، جنبش کارگری در ایران یک گام به پیش برداشته است. اما هیچ تحولی بدون دخالت ما، بدون تصمیم جمعی از شما و نقشه و کار جدی برای آن، بدون قانع کردن و توافق کردن اتفاق نمی افتد.

باید هوشیار بود. باید جامعه ایران در اول مه ابراز وجود قوی طبقه کارگر با مطالبات رادیکال و حق طلبانه خود را تمام کمال ببیند. قدرت طبقه کارگر در ایران بر هر بورژوایی عیان است. لازم است نگاهی به رجزخوانی های خانه کارگر و روسای آنرا به مناسبت اول مه بیندازید. مستقل از تعفن برنامه های شان و تلاش شان برای آشتی ما با دشمنان طبقاتی مان، جمهوری اسلامی و مقامات حکومتی و بیت رهبری و…، که مایه تمسخر مردم ایران است، کارگر پناهی آنها بیان ترس و وحشت آنها از حضور و ابرز وجود مستقل ماست. حتی هنوز جرات نکرده اند اعلام کنند کجا تجمع میکنند.

رفقای عزیز امروز بعلاوه طیف وسیعی از جریانات بورژوایی، ناسیونالیستی، لیبرال، قومی و… با پرچم مخالفت با جمهوری اسلامی، میکوشند روز کارگر را ״ملی״ اعلام کنند. میکوشند به نام کارگر و با ریکاری و با “دلسوزاندن” دروغین برای کارگر، از موضع بالا و با گند دماغی متعفن بورژوایی و ضد کارگری، با تحقیر حرمت و کرامت کارگری، در قامت معلم و کدخدای خودگمارده ما را نصیحت میکنند، که فراموش نکنیم روز کارگر روز همگان است، روز اتحاد ملی ایران، روز اتحاد همه اقشار، روز اقلیتهای ملی و مذهبی، روز خلقهای تحت ستم و…، روز معلم و دانشجو و اقلیتهای جنسی و… است. خلاصه با “درود بر کارگران محروم و مظلوم و رنج کشیده میهن” برای ملی کردن اول مه و هایجک کردن آن، وارد میدان میشوند. پرچم اهداف و امیال بورژوایی، قومی و ناسیونالیستی، لیبرلی و.. خود را به روز کارگر آویزان میکنند تا ما را به خدمه جنبش خود تبدیل کنند و منتی هم بر روی ما میگذارند.

ما باید بر استقلال طبقاتی خود، بر همبستگی جهانی خود، تاکید کنیم. باید اینکه ما سازندگان این جهانیم و اگر حتی یک روز کار نکنیم، نانی پخته نمیشود، مغازه ای کار نمیکند، ماشینی به حرکت در نمی آید، برق و آب و وسایل نقلیه ای در دسترس نیست را به خودآگاهی طبقه کارگر تبدیل کنیم. ما اگر ارداه کنیم چرخهای زندگی از کار می افتد، توپ و تانکی کار نمیکند، مدرسه و بیمارستانی باز نمیشود. ما تنها طبقه ای هستیم که خواهان رفاه عمومی برای کل جامعه، آزادی و امنیت برای همگان و جامعه ای بری از استثمار و بردگی و فقر و جنگ و جنایت هستیم. ما طبقه ای هستیم که برای آزادی خود کل بشریت را آزاد میکنیم. این طبقه در اول مه میتواند قدرت و توان خود را به نمایش بگذارد و این بر دوش ما است. جامعه به ما چشم دوخته است و ما میتوانیم. ما در اول مه اعلام میکنیم که میخواهیم کل بشریت رها و آزاد شود.

۲۴ آریل ۲۰۲۴