حمید تقوایی در توضیح موجودیت سیاسی حزبش ناچار به ترسیم استراتژی که بر اساس آن حزبش را ساخت و در صحنه سیاست نمایندگی کرد، شده است.
استراتژی حمید تقوایی در ساده ترین بیان این است که حزب کمونیستی نباید ایدئولوژیک رفتار کند و انقلاب بر علیه جمهوری اسلامی را که وی همواره دنبال کرده را به هر شکل و شیوه ای باید به سرانجام برساند. بقیه بحث ها از هنر و سیاست تا اقتصاد بعد از داشتن قدرت یا بدون آن ، سالاد دور قاپید.
این دو موضوع مهم هستند تا کمی روشن شود که وی چه منظوری دارد.
از این هم باید صرف نظر کرد که حمید تقوایی به درست خود و حزبش را ادامه مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری نمیداند چرا که در اولی فعال و پرچمدار بود و به دومی نتوانست بپیوندد و در تیم منصور حکمت برای پیشبرد آن جایی نداشت و در فعالیت حزب غیبت کبری داشت. اسناد این دوره هم وجود دارد.
در زمینه تبدیل نکردن حزب و حکومت کارگری و یا دولت سوسیالیستی به ایدئولوژی، حمید تقوایی و رفقایش نمیتوانند از تجربه اخراج مخالفینش سیاسی شان و همچنین متلاشی کردن حزب کمونیست کارگری بعد از منصور حکمت، دقیقا به دلیل برخورد وی به مخالفین فکری و سیاسی، بخزند. حمید تقوایی چند ماه قبل از اینکه حزب و مقرراتش را دور زد و کودتایی بر علیه مخالفان را سازمان داد ، فریاد میزد که “اختلافات نمیتواند ما را از هم جدا کند و جدایی ما بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی است” ( سخنرانی در کنگره ۴ حککا) و این سیاست تا همین دوره و چندی پیش در اخراج مخالفینش در جریان بوده است.
مورد دیگر نحوه قدرتمند شدن و شرکت در قدرت سیاسی و یا گرفتن قدرت سیاسی است. مانیفست حمید تقوایی که با توسل به مثال های تاریخی و تلاش برای منطبق کردن با سیاست هایی پوپولیستی که امروز در زمینه برخورد به دولت ها دارد، اگر برای هر حزب که حزب مردم باشد یا حزب خلق ها باشد یا حزب ملت باشد، دارای منطق است اما برای یک حزب کمونیستی، البته با تابلوی کمونیسم کارگری، مطلقا نه مربوط است و نه ربطی به کمونیسم کارگری دارد. حمید تقوایی نه میخواهد و نه در سیستم پوپولیستی که دارد، میتواند، استراتژی کمونیست ها و مشخصا کمونیسم کارگری برای داشتن قدرت و گرفتن قدرت سیاسی را ترسیم کند.
این ها چه هستند و چه معنی میدهند؟ حمید تقوایی مطلقا در برنامه و استراتژی اش پایه اجتماعی کمونیسم یعنی طبقه کارگر، جایگاهی ندارد. یک حزب کمونیستی و مشخصا یک حزب و گروه و جمع متعلق به کمونیسم کارگری مارکس ، لنین و منصور حکمت بنا به تعریف باید و حیاتی است که خود را به پایه اجتماعی اش مرتبط کند. قدرت و توان این حزب بر توان سازمان و شخصیت و امکانات عظیم آنها در جنبش کارگری و طبقه کارگر و از این طریق در جامعه است و در اتکا به همین قدرت میتواند و باید برای قدرت سیاسی خیز بردارد و در هر جنبش، خیزش و انقلابی نقش تعیین کننده در سرنوشت مبارزات جامعه ایفا کند و سراسر وجودش باید آماده کردن این نیرو و توان در دخالتگری تعیین کننده در سرنوشت جامعه باشد.
حمید تقوایی با این بیگانه است و فکر میکند از طریق تبلیغات و ارتباط با لابی ها از طریق چند سازمان و حرکات حاشیه ای و بعضا ارتجاعی ( مانند پروژه ایکس مسلم) میتواند سری در میان اپوزیسیون داشته باشد. و مهمتر از اینها با داشتن سیاست ارتجاعی، هر کس و هر دولتی که بتواند جمهوری اسلامی را ضعیف کند مهم است و به نفع انقلاب است، در صدد سرنگونی جمهوری اسلامی است، چرا که باید ابتدا بورژوازی دولت خودی را ساقط کرد. و معنی این برای حمید تقوایی این بوده که در جنگ اسرائیل و آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی که اهداف خود را دارند و مطلقا چیزی به مردم و حزب وی نمی ماسد به آنها توسل کند؛ در حالی که اهداف آنها بطور قطع جلوگیری از انقلاب مردم بر علیه جمهوری اسلامی بوده است که جامعه ای بشدت در هم کوبیده شده و سوریه ای شده را دنبال میکنند و از حاصل آن حکومتی بشدت دست نشانده را تعقیب میکنند که جایی در آن بویژه برای هر چپ و مخصوصا کمونیست ها نباشد. حمید تقوایی و حزبش حتی نمیتوانند متوجه شوند که چرا مردم عاصی از جمهوری اسلامی در دوران جنگ دوازده روزه بر علیه آن قیام نکردند؟ سلطنت طلب ها با بیان شفاف تری به مردم ایران گفتند که گاو هستید، جهان چهارمی هستید، در خواب هستید، لیاقت ندارید و … که در طول جنگ نرفتید جمهوری اسلامی را سرنگون کنید. مردم به این دلیل ساده تشخیص دادند که اسرائیل و آمریکا اهداف خود را دارند دنبال میکنند که مطلقا به ضرر آنها است و این جماعت این را نمی توانند بفهمند. مردم قیام نکردند چون میدانستند این دولت ها از جمله با کارنامه فاشیستی در فلسطین و نقشه خاورمیانه جدید، چه نوع جامعه و حکومتی در ایران را خواهند داشت. در نتیجه چنین سناریوی سیاهی، مردم و احزاب جدی سیاسی و به ویژه یک حزب کمونیستی دنبال فرصتی خواهد شد که با توان انقلابی خود که تمامی مبارزات مردم بر علیه جمهوری اسلامی در خود داشته است، قیام و انقلابشان را در اتکا به نیروی خود که هر دخالتگری را هم میتواند مدیریت کند پیش ببرند. بنابراین مانیفست حمید تقوایی ترسیم استراتژی تاکنونی برای زدودن همه نشانه های کمونیستی است همان طوری که حزب “کمونیست” چین دنبال کرده است!