در حاشیه سمینار ابراهیم علیزاده در آلمان، پیام اصلی؛ انشعاب ایشان از کومه‌له نزدیک است – سمکو نوری

مقالات

ابراهیم علیزاده سردمدار گرایش دست راستی در کومه‌له ۱۲ دسامبر ۲۰۲۱ در شهر کلن آلمان جلسه ای به زبان کُردی برگزار کرد که دقایق آخر ان را به اختلافات خود و گروه حامی اش با کومه‌له و حزب کمونیست ایران اختصاص داد. علیزاده در دقایق اخر این برنامه که به مخالفتهای شبه مهتدی اش با کومه‌له و حزب کمونیست ایران مربوط بود به طرزی مستاصل نکاتی را مطرح کرد که جالب خواهد بود اگر گذرا هم به برخی از انها بپردازیم.
ابراهیم علیزاده در این جلسه و در خصوص اختلافات گروه اش با کومه‌له و حکا اینطور شروع کرد که:”حزب سیاسی تشکلی است که حول یک برنامه جمع می شوند. برنامه چیست؟ برنامه حزب ما و احزاب دیگر هم، مجموعه ای از این کار را بکنیم و ان کار را نکنیم است…..، در هیچ کجای برنامه حزب ما بحثی از عقاید و باورها پیدا نمی شود…. کسی فکر می کند ستاره هایی که به اسمان چسبیده اند از اینجا امده است ودیگری فکر میکند که بهشتی در کار است، حزب بر اساس نظر درست نمی شود تا بر اساس نظر از همدیگر جدا شوند. حزب سیاسی بر اساس برنامه درست می شود…. . برنامه و استراتژی کجا تغییر میکند؟ نظر می تواند به تغییر برنامه منجر شود، نظر میتواند به تغییر استراتژی منجر شود. اما کجا؟ در کنگره هایش، اگر یک نظر به یک عمل متفاوت منجر شد وگرنه نظر فعلا نظر است. کسی حق ندارد به کسی بگوید که چرا شما اینگونه فکر می کنید. شرط عضویت در حزب ما چیست؟ باید برنامه و اساسنامه را قبول داشته باشد و در یکی از ارگانها فعالیت کند و حق عضویت هم بدهد. کسی نمی تواند برود ببیند کسی که عضو شده گرایشش چیست نظرش در مورد فلان مسئله چیست این چیزها اصلا ممنوع هستند”. ترجمه و پیاده شده از روی جلسه ابراهیم علیزاده در کلن المان تحت نام ” سمینار ایران، کردستان، کومه‌له، تحلیل و موضع”.
وقتی به ظاهر این صحبتها نگاه کنیم محکمه پسند و موجه به نظر می رسند اما با نگاهی به عملکرد ابراهیم علیزاده و گرایش دنباله رو ایشان طی سالهای گذشته و همچنین برخی شگردهای ناشیانه در این به اصطلاح سمینار به راحتی میتوان به تناقضات، جعلیات و اکاذیب این صحبتهای به ظاهر موجه پی برد. ابراهیم علیزاده برای تسهیل “بی اعتباری” برنامه حزب”اش” که سالها است علنا و عملا کنار گذاشته است، ابتدا آنرا تا سطح اینکه برنامه یک حزب سیاسی “مجموعه ای از این کار را بکنیم و آن کار را نکنیم” است تنزل داد سپس با ظاهری موجه میگوید در هیچ کجای این برنامه صحبتی از “باورها و عقاید” در آن نیست. “معلوم” نیست این بحث از کجا آمده است و یا چه کسی خلاف این را به ایشان اعلام کرده است.
از نظر ایشان اولا برنامه حزب کمونیست ایران عین برنامه حزب دمکرات کردستان یا سازمان خبات اسلامی یا هر حزب دیگری است، ثانیا این برنامه بدون هدف و بدون ادعای تعقیب منافع طبقه کارگر، و صرفا مجموعه ای بایدها و نبایدها هستند که میتوانند به راحتی و هر وقت که حوصله تان سر رفت به این معنی عوضش کنید که دقیقا نقطه مقابل ان را تبلیغ کنید! تا اینجا و با این توضیح می توان گفت که این صحبتهای ابراهیم علیزاده آدرس فرقه ها و سکت های مذهبی را می دهد نه یک حزب سیاسی. حتی یک “ان جی او” هم برای خودش اهدافی دارد و برای رسیدن به این هدف شکل گرفته است. ثانیا از نظر ابراهیم علیزاده پرچم سیاسی یک حزب، یا اهداف سیاسی طبقاتی یک حزب که ماهیت و خصلت سیاسی همان حزب است در برنامه احزاب موجود نیستند و اگر هم وجود داشته باشند، صرفا یک سری نظرات هستند که این به اصطلاح نظرات را هم می شود به کنار گذاشت و درست خلاف آن را تبلیغ و ترویج کرد.
از نظر ابراهیم علیزاده، اگر نظام سرمایه داری بر مدار استثمار طبقه کارگر می چرخد، این پدیده حقیقت ندارد و برنامه سیاسی مبتنی بر سرنگونی چنین نظامی یک نظر و مجموعه ای “این کار را بکنیم و آن کار را نکنیم” است. در نتیجه اگر این به اصطلاح نظر، ادعای فلسفه وجودی و ماهیت نقد سیاسی یک حزب را تشکیل داد میتوان با آژیتاسیون و جمع آوری نیرو و دور زدن کنگره و به ضرب امریکا و عربستان و احزاب بارزانی و طالبانی این نظر را عوض کرد. از نظر ایشان وقتی نظر را در یک کنگره و انهم به این شیوه عوض کردید اصل پدیده هم از بین می رود. گویا وقتی کارگر مخالف سرمایه دار است، این در واقع نظر کارگر نسبت به سرمایه دار است نه وجود پدیده ای واقعی و عینی به نام استثمار.
این بخش از صحبتهای ابراهیم علیزاده در این به اصطلاح سمینار که به شو چشم بندی شباهت داشت، همچنین قرار بوده ، پاسخی به جناح دیگر این حزب باشد که می گفتند چرا به سازمان زحمتکشانیها فراخوان برگشتن به صفوف این حزب را داده است که حزب کمونیست ایران مانع بازگشت انها نیست.

به این خاطر ابراهیم علیزاده تا توانست در این جلسه به “اندیشه هایش پرو بال داد” تا سر تماشاچیانش را بابت فراخوان به باند شبه فاشیستی زحمتکشانیها گول بمالد. ابراهیم علیزاده وقتی می گوید “هیچ کجای برنامه حزب بحثی از باورها و عقاید نیست” منظورش جارو کردن این فراخوان به زیر فرش است. ایشان می گوید در برنامه حزب بحثی از “باورها و عقاید” وجود ندارد تا بازگشت باند زحمتکشانیها به درون گروه خودش را هموار کند. اما سر این رشته برغم ظاهر اولیه اش درازتر از این حرفها است. چون قبلا یکی دیگر از دنباله روان ابراهیم علیزاده در توضیح شیخ عزالدین حسینی گفته بود، “شیخ عزالدین به لحاظ فلسفی باورهای اسلامی داشته و به قول خودش این باور فلسفی هم رابطه بین ایشان و خدایش بوده است”. این یعنی اینکه از فردای جدا شدن از کومه‎له و حزب کمونیست ایران باند ابراهیم علیزاده مرکز تجمع هر جوجه فاشیست اسلامی و قومی خواهد بود و بعید نیست مانند مهتدی بگوید مشکل “کردها کمبود مسجد سنی در تهران است”.
کسی هم در این جلسه پیدا نشد از ایشان بپرسد اصولا ضرورت این بحث چیست و در پاسخ به چه کسی بود؟ چه کسی گفته است در برنامه حزب کمونیست ایران در مورد “باورها و عقاید”، آنطور که مد نظر ایشان است چیزی گفته است؟ مگر ایشان برنامه حزبی که هنوز عضو ان است را نخوانده است؟
اما ابراهیم علیزاده میخواهد بگوید اگر به باند شبه فاشیستی زحمتکشانیها فراخوان پیوستن به کومه‌له می دهد خیلی عادی است، چون در هیچ کجای برنامه “حزب” نوشته نشده که یک قومپرست یا فاشیست نمیتواند عضو حزب باشد، اما هم زمان این را هم به ذهن مخاطب القاء می کند که گویا منظورش کسانی است که از ایران به صفوف این حزب می پیوندند؟ البته باید از ایشان پرسید کجای این برنامه گفته شده که سران حزب دمکرات یا سازمان اسلامی خبات، یا باند زحمتکشان متوهم به بخشی از رژیم به این دلیل شما میتواند به کومه‌له بپیوندد؟!
از طرفی دیگر اگر کسی از ایران هم خود را به مقرات این حزب در کردستان عراق برسانند باز هم با این معیارها و کشفیات ابراهیم علیزاده مطابقت ندارد. بدیهی است کسیکه برنامه یک حزب کمونیستی را قبول می کند یک فعال سیاسی فاشیست یا ناسیونالیست یا اسلامی نیست و این تخیلات تنها در ذهن ابراهیم علیزاده شکل می گیرد. باز هم بدیهی است که اگر بر رفتار و مناسبات کسی فرهنگ ارتجاعی اسلامی و یا ناسیونالیستی و ضدزن یا هرچیزی سنگینی کند، با یک فعال سیاسی فاشیست یا ناسیونالیست یا یک اسلامی فعال در یک حزب یا غیره فعال که دنبال حزبی میگردد به این خط سیاسی خدمت کند فرق دارد. یک حزب و نه یک فرقه و دکان سیاسی، می تواند این موارد را تشخیص و از همدیگر تفکیک کند. برای مثال، سال ۲۰۰۹ شخصی به عضویت کومه‌له درآمد که دیدگاه غلیظ اسلامی و سلفی گری را تحت پوشش یک مجموعه نظرات ناسیونالیستی شبهه پ کاکایی پنهان کرده بود. اسم این شخص “ادریس مرادی” متولد منطقه پاوه یا روانسر بود. برغم اخطارهایی که شخصا نسبت به گرایش سیاسی ایشان دادم اما تا مدتها هنوز پیشمرگ بود، پس از مدتی از دوستانی در ترکیه شنیدم که “ادریس مرادی” حتی از قبل عضو فعال داعش بود. پس آنطور که اقای علیزاده برای زیر فرش کردن گرایش کردایتی اش به “اندیشه هایش پرو بال” می دهد هم نیست. اگر برای یک حزب سیاسی مهم نباشد عضویی که به آن حزب پیوسته دارای چه گرایش سیاسی است، پس آنها باید منتظر باشند که طالبان هم ریش و پشم اش را بزند و فردا دم درب اردوگاه آماده پذیرفته شدن باشد. اما ابراهیم علیزاده و جریانش به وضعیت فلاکت باری دچار شده اند به این خاطر به هر تخته پاره ای اویزان می شوند. این لفاظی های دهن پرکن از طرف آنها حامل کوچکترین حقایقی نیستند.برای اینها گرایش سیاسی افراد اتفاقا خیلی هم مهم است اما تخصص شان نه در تشخیص گرایش اسلامی و ناسیونالیستی بلکه در تشخیص و اخراج گرایش کمونیستی است.
برای یادآوری ابراهیم علیزاده و دنباله روانش که سرشان را زیر برف کردند لازم می دانم برای اولین بار این را بگویم که شخص من را روزیکه قرار بود فردایش رسما به صفوف پیشمرگ کومه‌له بپیوندم به خاطر یک فلش مموری که چند فایل از منصورحکمت در آن ذخیره شده بود اخراج کردند آنموقع هیچ جنگ و جدال جناحی هم در کار نبود.
از طرف دیگر منظور علیزاده از گفتن اینکه در برنامه حزب “شان” هیچ بحثی در مورد عقاید و باورها در آن نیست، این است که بگوید، پس هر کسی در صورت ضدیت با برنامه سیاسی این حزب هم میتواند عضو این حزب باشد. این همه پیچ و تاب دادن ایشان برای گفتن این نکته است که اگر برنامه حزب را هم قبول ندارید یا اگرهم علیه این برنامه هستید، می توانید عضو این حزب باشید، چون برنامه حزب “ایشان” مجموعه ای بایدها و نبایدها هستند، مجموعه ای نظر هستند که میتواند هر موقع که خواستند ضد آن را تبلیغ کنند.

به این ترتیب از دیدگاه ابراهیم علیزاده نه تنها حزب کمونیست ایران مانع هیچ کسی برای عضویت نیست بلکه برنامه هم مانع هیچ احدی برای پیوستن به این جریان نیست. یعنی از مصطفی هجری و خالد عزیزی و احمدی نژاد هم، تا جاییکه به برنامه حزب مربوط می باشد، مانعی برای پیوستن به حزبی که در تخیل ابراهیم علیزاده می گذرد، وجود ندارد. از همه اینها هم که بگذریم “معلوم” نیست اقای علیزاده وقتیکه خود شخصا، برنامه حزب کمونیست و به تبع آن کومه‌له را هم قبول ندارد و عملا خود را از عضویت در این حزب عزل کرده، با توسل به کدام جایگاه قانونی- تشکیلاتی در مورد برنامه حزب کمونیست ایران بذل و بخشش می کند.
ابراهیم علیزاده، هم به عنوان دبیراول کومه‌له کنونی و هم به عنوان رهبری گرایش کردایتی عملا موجود و هم در صورت قرار داشتن در رهبری حزب کمونیست ایران هم نمی تواند یک تنه و از تریبون تلویزیون یا یک مراسم تشکیلاتی فراخوان بازگشت کسانی را بدهد که بیش از دو دهه از فعالیت سیاسی انها گذشته و ماهیت سیاسی انها به عنوان دنباله رو پروژه سیاسی خاتمی و مبلغ مضحکه انتخاباتهای رژیم معرف همگان است. چنین تصمیمی در توان جایگاه تشکیلاتی ایشان نیست، اما ۳۹ سال ماندگاری ایشان در پست دبیراولی و لاپوشانی گرایش سیاسی ایشان توسط بقیه، حقوق ویژه کومه‌له را، به حقوق ویژه ابراهیم علیزاده تغییر داده است. در نتیجه این ابراهیم علیزاده است که امر به ایشان مشتبه شده است و گاها به جای رهبری حزب کمونیست ایران هم حرف می زند و خود را مجاز به این گونه بذل و بخششهایی هم می بیند.
بخش دیگر همین پاراگراف از صحبتهای ابراهیم علیزاده ظاهری فریبنده اما متناقض با عملکرد سیاسی شخص ایشان و گروه دنباله روش در کومه‌له دارد. ایشان در این بخش میگوید: ” برنامه و استراتژی کجا تغییر میکند؟ نظر می تواند به تغییر برنامه منجر شود، نظر میتواند به تغییر استراتژی منجر شود. اما کجا؟ در کنگره هایش، اگر یک نظر به یک عمل متفاوت منجر شد وگرنه نظر فعلا نظر است.”. اشاره به چند مورد از عملکرد سیاسی شخص علیزاده برای نشان دادن اینکه ایشان رسما دروغ می گوید کافی است. ایشان میگوید استراتژی و برنامه حزب کجا تغییر می کند، و بعدا خودش پاسخ می دهد که در کنگره های حزب؟ سوال از ایشان این است که اقای علیزاده آیا شما هم همین کار را کرده اید؟ شما و هم محفلی هایتان در کدام کنگره رای لازم برای تغییر استراتژی این حزب را به دست آورده اید؟ از طرفی دیگر مگر شما نمی گویید که نظر تا زمانیکه به یک عمل متفاوت منجر نشده باشد فعلا نظر است؟ فرض کنیم که اینگونه است. آیا گفتن اینکه “سازمان خبات اسلامی آنطور که میگویند اسلامی هم نیست” و وارد همکاری و ائتلاف شدن با یک مشت احزاب قومپرست و اسلامی، تبدیل شدن به قول شما نظر به عمل متفاوت است یا نه؟ آیا کوتاه آمدن در مقابل رژیم اسلامی در زمینه “مذاکره”، بخوان بند و بست، و رازداری و لاپوشانی یک ساله بند و بست سایر احزاب قومپرست متحد شما با رژیم اسلامی منجر شدن نظر سیاسی به عمل سیاسی متفاوت است یا نه؟ ایا شما در یک کنگره این نظرات ارتجاعی را به سیاست تبدیل کردید و برای ان رای جمع کردید یا “کنگره ها” را دور زده اید؟ از طرفی دیگر آیا نظر سیاسی شما در مورد هر مسئله ای وقتی که به عرصه عمومی رسید هنوز یک نظر است یا شما با عرضه کردن این نظر در انظار عمومی، یک عمل سیاسی هم انجام داده اید؟ آیا گفتن اینکه از نظر شما “کشور چین کمونیستی نیست اما ببینید تحت نام کمونیسم چه عظمت اقتصادی را شکل داده است” صرفا یک نظر ارتجاعی و ضد کمونیستی است یا اینکه شما با این نظر و عمومی کردن ان در انظار جامعه، به لحاظ سیاسی یک عمل سیاسی هم انجام داده اید؟ آیا شما این نظرات را در کنگره حزب”تان” به رای جمعی تبدیل کردید یا کار دیگری کردید؟
از تمام اینها که بگذریم پیام اصلی کل بحث ابراهیم علیزاده این بود که بگوید انشعاب ایشان از کومه‌له و حزب کمونیست ایران نزدیک است. ابراهیم علیزاده با تاریخ ۳۹ ساله در کومه‌له و حزب کمونیست ایران که ۳۹ سال میان راست و چپ، علیه چپ این حزب ایستاده بود، اکنون فضای سیاسی منطقه و ایران را برای اعلام تمام قد مکنونات قلبی اش مهیا دیده است. از این تاریخ به بعد جریان به اصطلاح جدید ابراهیم علیزاده در کنار سایر جریانات دیگر از جمله زحمتکشانیها و حزب دمکرات و سازمان خبات اسلامی و پ کاکای ایران مدام میان دو حالت در موضعگیری سیاسی به زندگی سیاسی شان ادامه خواهند داد. یا گرفتن امتیاز از جمهوری اسلامی و مذاکره، بخوان بند و بست یا انتظار در قبال کمک خارجی، بخوان حمله نظامی، همانطور که در همین مصاحبه هم به این فاکتور اشاره کرد. ابراهیم علیزاده در چند سال گذشته هردوی این کارها را به تناوب انجام داده است. شرکت در کنگره ملی کرد و بند و بست با فرستادگان رژیم و همکاری با احزاب همسو با رژیم.

حرکت تماما دست راستی، کردایتی و اصطلاحا ناسیونالیستی ایشان مانند رشد بادکنکی و همراه با سرو صدای اولیه باند قومپرست و کردایتی عبدالله مهتدی نخواهد بود. برغم تحلیل شخص ابراهیم علیزاده از زاویه منافع بورژوازی کُرد، تولد یک باند قومپرست دیگر ولو با حمل تابلوی حزب کمونیست و اسم کومه‌له کسی را گول نخواهد زد . مردم کردستان ایران، هم حزب به اصطلاح سوسیالیست کردستان عراق را دیده اند که اکنون مزدور رژیم اسلامی است و هم حزب به اصطلاح کمونیست کردستان عراق “حزب شیوعی” را که نماز می خوانند و در کنار اسلامیها در پارلمان اقلیم کردستان می نشینند.