محمد خاتمی و مضحکه “انتخابات” رحمان حسین زاده

مقالات

محمد خاتمی “ممنوع التصویر و کلام” یکبار دیگر با تصویر و کلام، فراخوان به شرکت در مضحکه “انتخابات” آتی مجلس اسلامی را پیش از هر مقام و منصبی در جمهوری اسلامی بسیار زودرس طرح کرده است. اقدام نابهنگام رئیس جمهور سابق بی محل شده در بارگاه خامنه ای و جناح سکاندارجمهوری اسلامی، بر خلاف سطحی گری بعضی ژورنالیستها و بعضا همقطاران سابقش صرفا برای خود شیرینی در نزد رهبری نظام و تسهیل بازگشت به حیطه فعالترخدمتگذاری به “نظام و امام” نیست. قضیه فراتر و عمیق تر از این مسائل است. به اذعان خودش “کل نظام در خطر است، براندازی (بخوان سرنگونی)” به نحو برجسته ای در کمین است. به زعمشان پس زمان آنست یار همیشه وفادار امام بار دیگر به “چاله میدان” پابگذارد. ناملایمات و ناسپاسیهای جناح مقابل را به تن بخرد و برای نجات “نظام عزیز” از همه بخواهد “فداکاری کنند” و با شرکت در “مضحکه انتخابات” نظام را از گرداب کنونی برهانند. مدتی قبل خود اعلام کرده بود، این بار کسی به فراخوانهای او هم برای شرکت در بساط “انتخابات” گوش نمیدهند، همین دو سه هفته قبل خطر “براندازی” و سرنگونی را هشدار داد. اکنون فراخوان به شرکت در بساطی را میدهد، که خود بیش از همه بر “مضحکه بودن” آن وقوف دارد. به نظر بعضی شاید این سردرگمی و تناقضات “سید نه چندان خندان” امروز به نظر برسد. به نظر من تناقضی در کار نیست و اگر هم باشد بسیار فرعی است. اینها پرده های متفاوت و به هم مربوط یک نمایش است. نمایشی آشنا و تکراری نه فقط برای نجات جمهوری اسلامی بلکه برای نجات کل حاکمیت کاپیتالیستی در تند پیچ تحولات سرنوشت ساز دوره کنونی است. خطابش کل جناحهای مختلف بورژوازی در پوزیسیون و اپوزیسیون است، آنگاه که تاکید دارد، با سرنگونی نظام اسلامی، “خیال نکنید، بساط دمکراسی پارلمانی به سبک معمول در کشورهای غربی اینجا دایر میشود”. درواقع نه چندان پوشیده به کل بورژوازی ایران این سیگنال را میدهد که “حواستان باشد” کارگر و مردم قیام کرده علیه حاکمیت بورژوا اسلامی استبدادی، به چیزی جز به دست گرفتن سرنوشت سیاسی خود فراتر از چهارچوبهای اداری، سیاسی مورد نظر حاکمیت بورژوایی نظر دارند. واضح است، خاتمی هم شعار و طرح “اداره شورایی” و خطر حاکمیت شورایی متکی به اراده طبقه کارگر و دیگر جنبشهای رادیکال متحد طبقه کارگر را شنیده است. او نیز همانند صدا و سیما و مقامات نظام از نفوذ سیاست و جایگاه کمونیستها در جنبشهای رادیکال اجتماعی مطلع شده است. از قرارگرفتن جنبش کارگری در راس مبارزات رادیکال برای رقم زدن حاکمیت سیاسی و اقتصادی در فردای بعد از جمهوری اسلامی اطلاع پیدا کرده است. با وقوف بر این چشم انداز، این “پهلوان ناکام” هراسان به “چاله میدان” برگشته و با مظلوم نمایی و رندی آخوندی، با پلاتفرم و شعار “وا نظام” متوهمانه در فکر نجات “کلیت نظام اسلامی و کاپیتالیستی” و مثل همیشه تلاش برای عمر خریدن برای این سیستم جهنمی است.
مشکل خاتمی و اندک حواریون باقیمانده اش در جناح موسوم به “اصلاح طلبی حکومتی” همانی است که خود به آن اذعان دارند. “دیگر رغبت جدی” برای گوش دادن به فراخوانهایشان وجود ندارد. جامعه جوشان و پر تپش مبارزات رادیکال ، که یک سیاست و شعار جاافتاده اش “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” میباشد، ترفندهای ضد مردمی این شیادان سیاسی را ناکام و به شکست میکشاند.