مروری بر بخشی از گفته های ابراهیم علیزاده در مصاحبه با رادیو پیام! عطا خلقی

مقالات

ابراهیم علیزاده طی مصاحبه ای با رادیو پیام، آسمان و ریسمان را بهم می بافد تا برای همسویی و همراهی خودش و حزبش با دیگر احزاب کُردی، ”نیاز و ضرورتِ سیاسی – تاریخی” بتراشد و نتیجه فراخوان مشترک شان را در رابطه با انتخابات اخیر ریاست جمهوری، موفق ارزیابی کند و پروژه ”همگرایی”های بعداز این شش گروه ۵+۱ را توجیه نماید.
ایشان با تخمین هایی من درآوردی و ارائه یک سری آمار بی مبنا و غیرقابل اتکاء و تحلیلی غیب گویانه و نامربوط، بحثش را چنان پیش می برد تا نتیجه بگیرد که گویا در جریان این انتخابات: ”اپوزیسیون از راست تا چپش انتخابات را تحریم کرده اند و همه نشانه ها هم حاکیست که سیاست تحریم آنها موفق بوده و موفقیت در کردستان هم، بطریق اولی بوده است”.
وی در طول صحبت هایش نه اشاره ای به خودِ نشانه های این موفقیت سراسری دارد و نه شاخصی برای ”موفقیت بطریق اولی”ی کردستان ارائه می دهد. کل ادعایش را هم از ”نظرسنجی تشکیلات” شان استنتاج می کند! – کدام نظرسنجی و با کدام ابزار و توسط کی؟ – بماند!
طبعاً اِبراز چنین ادعایی بدون ارائه شواهدی مستند و قانع کننده، بهمان اندازه معتبر است که جمهوری اسلامی ادعای شرکت ”حماسی” مردم در این انتخابات را دارد. بی گمان مردمان زیادی در این مضحکه شرکت نکرده اند، اما معلوم نیست که بچه اعتباری تحریم مردم را در بُعد سراسری و محلی، باید بحساب فراخوان مشترک این شش حزب و سازمان کُردی دانست؟!
ابراهیم علیزاده در این مصاحبه برای خنثی کردن نقدِ منتقدانِ حضورِ گروه خه بات در این ”همکاری مشترک” و بستن دهان مخالفان و موجه جلوه دادن این حضور، در هیئت سخنگوی افتخاری این گروه ظاهر می شود و سخاوتمندانه برایش پیشینه سیاسی و مبارزاتی می تراشد و می گوید: ”خه بات سازمانی باسابقه است، مواضع مذهبی سابقش را هم بتدریج کنار گذاشته و حالا خودش را یک سازمان غیرمذهبی تعریف می کند”. وی برای اینکه نتیجه دلبخواه خود را از این هویت سازی از ”سازمان خه بات” بگیرد، دست به مقایسه نابجایی هم می زند و می گوید: ”خه بات فرق چندانی با دیگر جریانات ندارد”
در رابطه با این هویت تراشی علیزاده و بویژه مقایسه بیجایش، باید گفت: بله، دیگر جریانات نیز همچون خه بات ارتجاعی، سازشکار، دو دوزه باز، نان به نرخ روز خور و مستعد برای هر درجه ای از وابستگی اند و بهمین اعتبار همپیمانی سیاسی جریانی که ادعای کمونیستی دارد با هر کدام از آنها بویژه در این مقطع که صحبت از ببازی گرفتن شان توسط آمریکا و دولت های محلی و منطقه ای سرِ زبانهاست، ناروا و نادرست و عبور از خط قرمز و بدور از پرنسیب های کمونیستی می باشد. (که البته همکاری با خه بات فرسنگ ها آنور خط قرمز است و نیازی به توضیح دادنش نیست)
***
کسی که مصاحبه های قبلی ابراهیم علیزاده را تعقیب کرده باشد، حتماً مواضع ناسیونالیستی و بشدت متمایل به راست ایشان را در رابطه با خیلی از مسائل از جمله اینگونه ”همگرایی”ها دریافته است. در مصاحبه اخیر، مواضع ناسیونالیستی وی عریانتر از هر زمان بچشم می آیند. ایشان می گوید: ”توی این دوره خاص مسئله تحریم انتخابات به یک نیاز سیاسی تبدیل شده بود”، اما نمی گوید که این ”دوره خاص” و این ”نیاز سیاسی” چیستند و این ضرورت همکاری مشترک و این ”همگرایی” از کجا سرچشمه می گیرند؟!
طبعاً مفهوم این ”دوره خاص” و این ”نیاز سیاسی”، برای ۵ گروه دیگر که تاریخاً چشم براه معامله و بند و بست با این دولت و آن دولت بوده اند، کاملاً روشن است و ضرورت گردآمدن شان هم حول چنین تاکتیک مشترکی، نه از یک ضرورت مبارزاتی مستمر علیه جمهوری اسلامی و در راستای سرنگونی انقلابی آن و بنفع توده کارگر و زحمتکش، بلکه در پاسخ گفتن به معادلات سیاسی جاری در منطقه و نیاز کشورهای رقیب و در حال کشمکش سیاسی با جمهوری اسلامی و به نان و نوا رسیدن خودشان است.
ابراهیم علیزاده در توجیه این ”همگرایی”، می گوید: ”الان که مواضع همه نزدیک شده به مواضع کومه له، خوبه از این موقعیت بهره برداری بشه و این همنظری در جریان انتخابات خودش رو نشون بده”. اتفاقاً برخلاف تصور ایشان که گویا ”وی دیگر جریانات را به مواضع خودشان نزدیک کرده است”، این جریان اوست که به پروژه دیگران نزدیک شده و اسباب تحقق آرزوی جریانات دیگر را فراهم آورده است.
ایشان که بزعم خودش توانسته است هژمونی کومه له را بر نگاه و نگرش بقیه مُسلط کند، غافل از این است که نه دیگر گروه ها، بلکه جریان خودِ اوست که به مواضع آنها نزدیک شده است و این آنها هستند که در تعقیب پروژه ای و سناریویی چند مرحله ای، او را در خود هضم کرده اند و کار خودشان را پی می گیرند. او که این همه از فواید و ضرورت اتحاد عمل با این جریانات می گوید، بادعای خودش پیش از آنکه امضای پیمان نامه شان خشک شود، برخی از هم پیمانانشان در همان نیمه های راه، راه کج کرده اند و میثاق مشترک شان را نادیده گرفته اند و کار خودشان را دنبال کرده اند.
باید از وی که می گوید: ”ارتباط ما با احزاب در کردستان از نیاز یک جنبش سرچشمه می گیرد” پرسید کدام جنبش؟ و البته باید او را تفهیم کرد که: این ”جنبش”، آن جنبشی نیست که کمونیست ها باید در آن حضور فعال و تعیین کننده ای داشته باشند؛ جنبشِ آنهاست که شخص شما (و طبعاً طیفی از همفکران شما را) با خود همراه کرده است تا جایی که صدای بخشی دیگر از اعضای حزبتان را هم درآورده است.
این پنج گروه معلوم الحال که بنا به ماهیت سیاسی – طبقاتی شان و تاریخ پشت سرشان همواره اهل زد و بند با کشورها و دول مختلف بوده اند، در این ”دوره خاص” نیز، در پی تحقق چشمداشت های خودشان اند و از اینکه عملاً به ابزار و مهره بازی دولت های منطقه و آمریکا و … تبدیل شده یا می شوند، ابایی ندارند. در این مدت نیز برخی از کشورهای منطقه و حکومت اقلیم کردستان هم، علی الحساب دست چربی به سبیل برخی های شان کشیده اند و وعده و وعیدهای بیشتری هم داده اند. سوال جدی این است که: آیا هم پیمانی با این جریانات اهل زد و بند و بشدت مستعد وابستگی، برای کومه له رسوایی ببار نمی آورد؟!
***
ابراهیم علیزاده که مدتهاست کلید واژه پوپولیستی ”خواست وحدت طلبانه مردم” را در دست گرفته، در این مصاحبه هم بکارش می گیرد و می گوید: ”این همکاری، مردم کردستان را خوشحال کرده و فکر کردند بلکه راهی باشد برای سربرآوردن مجدد جنبش کردستان در یک مقیاس توده ای و اجتماعی در برابر جمهوری اسلامی”. این سخنِ شخص اول حزبی است که ظاهراً برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برقراری سوسیالیسم مبارزه می کند، اما بجای اتکاء به قدرت متشکل طبقه کارگر، قرار است مانع اصلی سر راه را که جمهوری اسلامی باشد، با همکاری خه باتِ مدلِ ”نوین” جمهوری اسلامی و حزب دمکراتِ چشم براه آمریکا و عربستان سعودی سرنگون کند!
انگار در جغرافیای کردستان هیچ تضاد طبقاتی در جریان نیست و تنها زمینه های عروج جنبشی چند ضلعی با شرکت کومه له و خه بات و دمکرات فراهم است و رسالت کومه له مدعی کمونیسم هم، ایجاب می کند که هژمونی خود را بر اضلاع دیگر این ”جنبش” اِعمال کند تا بقول علیزاده ”راه سربرآوردن جنبش کردستان در یک مقیاس توده ای و اجتماعی در برابر جمهوری اسلامی باز شود”! احتمالاً از این راه است که به تعبیر وی، ”جنبش کردستان به سر منزل مقصود خواهد رسید”. بگذریم از اینکه سرمنزل مقصود مورد نظر ایشان چیست؟!
به تعبیر دیگر: یعنی طبقه کارگر کردستان و مردم زحمتکش این جغرافیا، هم و غم شان این است که هرچه زودتر جبهه ای از احزاب کُردی که گوشه چشمی به سهمی از قدرت بورژوازی دارند تشکیل شود تا اینبار بلاواسطه توسط سرمایه داران خودی استثمار شوند. و لابد منظور از ”سربرآوردن جنبش کردستان در یک مقیاس توده ای و اجتماعی” هم، جنبشی است که خه بات بتواند در چنان موقعیتی، تکیه و بارگاهش را در دهات بانه راه اندازد و حزب دمکرات هم مجال سازماندهی ”اتحادیه ملایان کردستان” را بیابد!
***
ابراهیم علیزاده در بخش دیگری از صحبت های مصاحبه اخیرش با رادیو پیام، انگار رمز گم شده ای را یافته است با هیجانِ توأم با غیظ شدیدی می گوید که: ”کسانی که با اصل سیاست و اصل همکاری مخالف بودند، حضور خه بات را بهانه کردند و حتی بعضی ها تفرقه اندازی های حقیرانه ای کردند که موضوعیت نداشت”.
من یکی از آن کسانی هستم که با اصل این سیاست و همکاری، مخالفم!
من مخالفم، برای اینکه نمی توانم جریانی را که دربرگیرنده گرایش چپ و رادیکالی هم هست، در همسویی و همراهی با پنج جریان دیگر که تا مغز استخوان ناسیونالیست، ارتجاعی، اهل زد و بند، فرصت طلب و بلحاظ طبقاتی در کمپ بورژوازی جای دارند، ببینم. کیست که ماهیت این پنج گروه را نشناسد و نداند از چه قماشی اند؟!
اینها چشم انتظار حمله آمریکا می باشند، اینها در خط پروژه عربستان و ترکیه اند، اینها گوش بفرمان بارزانی اند و با سوت سران اقلیم کردستان هر خِفَتی را می پذیرند. خه باتی هم که ابراهیم علیزاده برایش هویت و پیشینه مبارزاتی می تراشد، چشم انتظار بقدرت رسیدن مجاهدین است. بنابراین رهبران این جریانات، دلالان و بازرگانانی سیاسی بیش نیستند که فقط هوای حفظ موقعیت و منافع شخصی خود را دارند و هیچ ربطی به توده کارگر و زحمتکش کردستان ندارند!
انگار رهبری کومه له و در رأسش دبیر اول آن، یا هنوز درنیافته اند که در منطقه چه خبر است و چه پروژه هایی در حال اجراست، یا فهمیده اند و قصد همراهی بی قید و شرط با اصلِ پروژه را دارند و می خواهند یکی از بازیگران اصلی اصلِ سناریو بحساب آیند.
شخصاً بعید می دانم سیاستمدار کارکشته ای چون ابراهیم علیزاده نداند موسسه میری که او و دیگر سران احزاب کُردی در سمینار و کنفرانسش شرکت داشتند، مجری چه پروژه ای و عَلَم شده کی و برای چه حکومتی و چه حزبی و چه اشخاصی راه افتاده است؟!
بعید می دانم وی نداند کنفرانس و پانل هایی که بابتکار کانال تلویزیونی ”رووداو” برگزار می شد، چه اهدافی را تعقیب می کند؟!
بعید می دانم وی نداند که صدای آمریکا با چه انگیزه ای بسراغ ایشان می آید و نظرش را در مورد این بلندگوی معلوم الحال می پرسد و او هم ستایشش می کند؟!
***
ابراهیم علیزاده در این مصاحبه صرفاً بخاطر راضی کردن همراهان و همنظرانش و جوسازی و منکوب کردن مخالفان داخل تشکیلاتِ حزبش و خارج از آن، می گوید: ”بعضی ها تفرقه اندازی های حقیرانه ای کردند”، لابد منظور ایشان اشاره به منتقدانی است که اشاراتی به وجود گرایشات درون این حزب کرده اند و انگشت روی اختلاف نظرِ سیاسی او و صلاح مازوجی گذاشته اند!
اینجاست که باید از وی پرسید: آیا واقعاً هیچ اختلافی در میان نیست؟
آیا اشاره به این اختلافاتِ فاحشِ نگاه و نظر و عملکرد سیاسی شما و همنظرانت با مازوجی و همنظرانش، را باید تفرقه اندازی تعبیر کرد؟!
مگر با این اتهام زدن های سطحی و تدافعی، می توان گرایشات موجود در درون این حزب و اختلافِ مواضع سیاسی را درز گرفت؟!
ابراهیم علیزاده در حالیکه ترمِ ثابت همکاری با حزب دمکرات را یادآور می شود و به مصوبه مبنای این همکاری اشاره دارد و از ۱۵ بار تصویبش در ۱۵ کنگره می گوید و در توجیه اتحاد عمل های تاکنونی بآن استناد می کند، در همانحال صلاح مازوجی از اشکالات همین گونه مصوبات می گوید و به عملکردهای سیاسی منتج از آنها نقد دارد و معتقد است که این مصوبات باید بازبینی شوند!
بعبارت دیگر: مازوجی از ضرورت بازبینی مصوبات مربوط به همکاری با احزاب می گوید، اما علیزاده آنها را تقدیس می کند و به همان مصوبات همچون پشتوانه اینگونه ”همگرایی”ها استناد می کند و از آنها کُد می آورد. خوب، این یک اختلاف واقعی است. این یعنی دو دید و نظر متفاوت که متعاقبش هم دو عملکرد متقاوت می آید. بنابراین چه جای انکار است و چرا بیخود باید برخورد کسانی را که روی این اختلاف نظر و عمل ها انگشت می گذارند، ”تفرقه اندازی حقیرانه” ارزیابی شود؟!
واقعیت این است که خیلی وقتهاست که خیلی ها در جریان جدال بین دو گرایش چپ و راست درون این حزب قرار دارند. با هر مصاحبه ای هم که سران این دو گرایش دارند، نشانه های بارز این دو گرایش بوضوح بچشم می آیند، بنابراین باید به آقای علیزاده یادآور شد که: این گناه دیگران و ناظران گفتار و کردار سیاسی رهبران حزب شما نیست که بین شما و همراهانت و مازوجی و همراهانش، تفاوت های جدی سیاسی و نظری می بینند و شما برداشت دیگران را تفرقه اندازی می نامید. بطور واقعی تفرقه ای که از آن می گویی، موجود و با برجستگی کامل قابل رؤیت است!
حول و حوش مصاحبه اخیر علیزاده بیشتر از اینها می توان حرف زد. اما همینقدر را کافی می دانم. در یک کلام می توانم خلاصه کنم که: که ایشان مثل همیشه موضع سانتر خود را حفظ کرده و هم از کمونیسم می گوید و هم ناسیونالیسم را باد می زند، چیزی که هست روز به روز چرخش مواضع سیاسی وی به راست و ناسیونالیستی برجسته تر می شود!
عطا خلقی ۱۴ ژوئن ۲۰۱۷