هوچی گری لُمپَنیستیِ امیر کریمی از فرقه ضد انقلابی پژاک علیه کمونیسم در کُردستان✍️سمکو نوری

مقالات

امیر کریمی، از اعضای رهبری پژاک، سلسله‌ سمینارهایی تحت عنوان «آموزش گریلا» برگزار کرده است؛ مباحثی که نخستین‌بار در آوریل ۲۰۲۰ از طریق پلتفرم «ساوندکلاود» منتشر و سپس در آوریل ۲۰۲۳ از کانال تلگرامی «افق گریلا» بازنشر شد. این مجموعه شامل ۱۳ فایل صوتی است که اخیراً نیز بخشی از آن بار دیگر در همان کانال بازنشر شده است.سمینار موسوم به «آموزش گریلا» از حیث سیاسی و نظری، فاقد هرگونه ارزش تحلیلی یا نقدپذیری جدی است؛ اما در فایل شمارهٔ ۷ این مجموعه – به‌ویژه از دقیقهٔ ۵۰ به بعد – آقای امیر کریمی با ادبیاتی سراسر تحریف و جعل تاریخ کومله، و تخریب کمونیسم، منصور حکمت و اساساً جنبش کمونیستی در کردستان ایران می‌پردازد. ادعاهای او نه تنها پایه‌ای در واقعیت ندارد، بلکه در چارچوب پرونده‌سازی‌های شناخته‌شدهٔ وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی معنا پیدا می‌کند.

جناب امیر کریمی از رهبری پژاک به سبک و سیاق بازجوها و شکنجه گران رژیم با قلم گرفتن تاریخ، پیشینه و عملکرد گروه پژاک در یک حرکت شعبده کارانه به مصاف تاریخ کومله، کمونیستها و منصورحکمت می رود و تلاش می کند آنچه مطلوب رژیم اسلامی است را به تاریخ و پیشینه و عملکرد و مواضع سیاسی کمونیستها در ایران و کردستان الصاق کند. او می‌پندارد چون در فضای بسته و فرقه‌گرایانهٔ پژاک مجال نقد و پرسش وجود ندارد، می‌تواند پژاک را آینهٔ تمام‌نمای جامعه ایران جا بزند و در قامت یک امام جمعه رژیم، خود را جلوی تریبون نماز جمعه بیابد و دروغ بگوید، شانتاژ کند، به رژیم چشم و ابرو نشان دهد، اعضای منتقدشان را جلوی چشم خانواده شان ترور کنند، اعلام کنند با رژیم آدمکشان اسلامی آتش بس اعلام کرده اند، تحریف کند و تخریب کند و مزدوری فرقه پژاک برای جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران را زیر گلیم “نقد حزب کلاسیک” قایم کند. کریمی در حالی نقش «منتقد حزب کلاسیک» را بازی می‌کند که عملکرد عملی او و جریان متبوعش چیزی جز بازتولید سیاست‌های جمهوری اسلامی نیست. باید به امیر کریمی و فرقه ایشان متذکر شد همکاری با جمهوری اسلامی و گروه تروریستی حشد شعبی، اعلام آتش بس با رژیم اسلامی در ایران، تلاش بیهوده برای دمکراتیزه کردن این هیولای آدمکش، شرکت در مضحکه انتخابات و عنتربازی عاشورایش نه مختصات یک حزب مدرن بلکه مشخصات یک جریان ضد انقلاب و مزدور است نه یک حزب سیاسی مخالف جمهوری اسلامی.
در پایین قسمتهایی از بیانات امیر کریمی در فایل شماره ۷ را خواهید خواند که عینا از روی همان فایل صوتی که به زبان کُردی است به زبان فارسی ترجمه شده است.

امیر کریمی می گوید : حزب کلاسیک عمل ندارد ملت دنبال شعار راه نمی افتد بلکه عمل انقلابی و نخبه انقلابی می خواهد. اما پژاک این کارها را انجام می دهد، در شرایطی که این احزاب کلاسیک می گویند نمی توان علیه علیه جمهوری اسلامی مبارزه کرد، پژاک انجام می دهد. ما امروز ۹ نفرمان در کوه ها کشته شدند. چرا؟ برای اینکه نمی خواهیم به شهرها برگردیم و تسلیم شویم.
امیر کریمی در بخش نقد به حزب دمکرات می گوید : ” علاوه بر نشریات و مطالب و نوشته هایشان که سرتاپا علیه پژاک است، حتی علیه پژاک دیپلوماسی می کنند. مسئله اساسی دیپلوماسی احزاب کردی در ضدیت با پژاک تعریف شده است. با هر حزب و گروه و حکومتی نشست و دیپلوماسی برگزار کنند نکته اساسی شان ضدیت با پژاک است. این را دولتها و حکومتها همیشه به ما می گویند. می گویند با سایر احزاب کردی مشکلی ندارید، ما به دولتها می گوییم انها هم احزاب کردستان هستند و اگر مشکلی داشته باشیم میان خودمان حل می کنیم، اما دولتها به ما می گویند، اما انها نظرشان در مورد پژاک اینگونه نیست”
امیر کریمی در مورد کومله می گوید : ” حزبی دیگر کومله است. کومله تاریخ تاسیس و این چیزها ندارد. چون چندین گروه بودند. اتحادیه دهقانان و چند گروه دیگر بودند که بعدا طی اتحاد این گروهها شدند کومله. کومله سال ۱۳۵۶ درست شد. یعنی یک سال قبل از انقلاب. در کومله آن زمان مجموعه ای خط وجودداشت. مجموعه ای دانشجوی چپ است. انها در تهران و شهرهای دیگر درس می خواندند. این دانشجویان از چریکها الهام می گرفتند. آدمهای درستی بودند ولی اتوپی و خیال پرداز بودند. فواد مصطفی سلطانی بقیه از این دسته بودند. گروه دیگر درون کومله گروه خانوادگی مهتدی و ایلخانی زاده بودند که از طرف ساواک به آنها ماموریت داده شد که خارج کشور یک حزب کارگری و چپ درست کنند. خط فواد مصطفی سلطانی توسط خط مهتدی و ایلخانی زاده از بین رفت. این خط می بایست از بین برود تا خط مهتدی و ایلخانی زاده دست بالا پیدا میکرد و از این رو کشته شدن فواد مصطفی سلطانی مشکوک است. خود کومله ای ها به این کشته شدن مشکوک هستند.
به احتمال قوی عبدالله مهتدی و صلاح مهتدی در ماجرای کشته شدن فواد مصطفی سلطانی دست داشته اند. این خط برای تثبیت خود به خط دیگری نیاز پیدا کرد تا اراده ملی کومله را درهم بشکند. اینبار آمدند و منصور حکمت را برای این منظور وارد کومله کردند. منصور حکمت هم یک خط در درون کومله بود. منصور حکمت یک ایرانی بود. چکاره بود جاسوس بود ما نمی دانیم. منصور حکمت وظیفه اش این بود که خط ملی گرایی درون کومله را پاکسازی کند. منصور حکمت گفت کردایتی فاشیسم است. لباس کردی را مسخره می کرد. فرهنگ کردی را مسخره می کرد. خط عشق آزاد را در درون کومله پیش بردند. کومله به یک حرکت غیراخلاقی تبدیل شد. حزب دمکرات هم علیه این غیراخلاقی شدن کومله در تبلیغات خودشان استفاده میکردند. به جای اینکه گفته شود که چطور باید مبارزه کرد، از این صحبت میکردند که آیا رابطه جنسی آزاد باشد یا نباشد. یک زن می تواند با چند مرد باشد یا نباشد. حزب دمکرات می گفت با چشم خودشان دیده اند که جمهوری اسلامی به کومله اسلحه داده است و کومله هم می گفت با چشم خودشان دیده اند که جمهوری اسلامی به حزب دمکرات اسلحه داده است. اما کومله و دمکرات وقتی که پژاک درست شد گفتند که پژاک را جمهوری اسلامی درست کرد. دروغ گویی سنت احزاب کلاسیک است.

این هوچیگری لومپنانه رهبری باند تروریست پژاک تنها و تنها در قاموس جمهوری اسلامی معنی دارد. امیر کریمی سرکرده سرسپرده باند پژاک که در آخرین مصاحبه خود اعلام می کند پژاک از سالها قبل با جمهوری اسلامی آتش بس اعلام کرده است، اما با وقاحت چشم در چشم جامعه می کند و انتظار دارد جامعه فرقه ایشان را به عنوان حزب سیاسی و اپوزسیون “مدرن” جمهوری اسلامی قلمداد کنند، و این در قاموس باند مزدور پژاک دروغ هم محسوب نمیشود. باید به امیر کریمی که تلاش می کند سیاستهای دیکته شده جمهوری اسلامی را علیه اپوزسیون و خصوصا کمونیستها در کردستان پیاده کند گفت که مردم کردستان سیاستهای ارتجاعی و ضد انقلابی شما و فرقه پژاک را به خوبی می شناسند. مردم کردستان خوب می‌دانند که منافع سیاسی و طبقاتی باند پژاک، در همان بستری خوابیده است که منافع جمهوری اسلامی. جریانی که به جای مبارزه برای سرنگونی رژیم، پروژه‌ی «دموکراتیزه کردن جمهوری اسلامی» را پیش می‌برد و در برابر این رژیم آتش‌بس اعلام می‌کند، اما تفنگش را به سوی مردم کردستان و کمونیست‌ها می‌گیرد، حتی با هزار حیله‌ی آخوندی هم نمی‌تواند خود را حزب سیاسی یا اپوزیسیون جا بزند. جریانی که مدعی همراهی با شعار “زن زندگی آزادی” است اما رابطه جنسی اعضایشان با تیرباران پاسخ میگیرد و آزادی در انتخاب عشق را با دستاویز “اخلاق” به زیر ممیزی اسلام و جمهوری اسلامی می برد تا کمونیست‌ها را با معیارهای مذهبی سرکوب کند، چیزی جز ادامه‌ی طبیعی و لاینفک همان دستگاه پوسیده‌ی جمهوری اسلامی و قوانین ارتجاعی‌اش نیست. چنین جریانی، هرچقدر هم خود را بزک کند، از بطن همان نظام زاده شده و در کنار آن دفن خواهد شد.

ویدیوی پیوست شده به این پست اظهارات پدر و مادر دو تن از اعضای پیشین پژاک است که فرزندان شان طبق اظهارات آنها توسط پژاک و جلوی چشم شان ترور شده است. در این ویدیو مادر سامان دانشور که پسرش توسط پژاک ترور شده است به خانواده سوران اختر تسلیت می گوید و در بخش دیگر صحبتهای خانواده سوران اختر را می شنوید که ایشان هم انگشت اتهام را به سوی باند پژاک نشانه می رود.

https://t.me/bnkea/25573