شکنجه حقایق برای حقنه کردن دروغ بزرگ کوتاه در مورد بیانیه پایانی کنفرانس اسلو و دلواپسان از “مکتبیسم” ✍️سمکو نوری

مقالات

کنفرانس اسلو که در ۱۸ و ۱۹ اکتبر ۲۰۲۵ با حضور جریانات بورژوایی و شیرین عبادی چهره شاخص اصلاح طلب حکومتی برگزار شد پس از پایان دادن به نشستهای مخفی و علنی بیانیه ای چند خطی با امضای شرکت کنندگان در این اجلاس منتشر کرده است. رهبری حزب حککا “بحثهای رادیکال” و این بیانیه “رادیکال” را در مقابل منتقدین و مخالفان و افشاکنندگان خود قرار داده و از آنها میخواهند به جای نشان دادن عکس رهبری شان با دستجات باند سیاهی به امضاء و مضمون “بحثها و بیانیه رادیکال” و مشترک این کنفرانس مراجعه کنند. در بخشی از این بیانیه مشترک و چند خطی اینگونه در مورد اعدامها در ایران آمده است، «تعداد بلوچ‌ها در کل اعدام‌ها و تعداد کردها و عرب‌ها درمیان اعدام‌های به اتهام همکاری با احزاب و گروه‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی نسبت به جمعیت آنان بالاتر است. » از بیانیه مشترک کنفرانس اسلو.
ناگفته پیداست که چرا این بیانیه اینگونه فرمولبندی شده و چرا برغم ادعای رهبری حککا این بیانیه رادیکال نیست و دست بر قضا ارتجاعی است. ترکیب شرکت کنندگان که جریانات فدرالیست و ناسیونالیست مانند دو جریان تحت عنوان جعلی “کومله و حزب کمونیست ایران” و حزب دمکرات کردستان ایران و همچنین جریان مدعی فعالیت در بلوچستان و اهواز پایه اصلی چنین فرمولبندی است. از طرفی دیگر استفاده از هویت تراشی برای زندانیان و اعدامی ها که بر پیشانی زندانی و اعدامی مهر ارتجاعی ملیت و قومیت می کوبند طبق نگاه سازمان دهندگان این اجلاس نمی بایست مخالف سیاست های ارتجاعی جریانات شرکت کننده در این کنفرانس باشد که مغایرتی هم با سیاست و ایدئولوژی هیچکدام از جریانات شرکت کننده و همچنین سازمان دهنده این اجلاس ندارد. حتی دلواپسان نقدهای “مکتبیسم” هم از این زاویه کوچکترین نقد نرم و نازکی به بیانیه پایانی کنفرانس و همچنین در کنفرانس دو روزه نداشتند. “شاید” دلواپسان نقدهای “مکتبیسم” خصوصا رهبری حککا خود نمی دانند که پریشان گویی می کنند، به این دلیل باید به ایشان گفت که شما پای چنین بیانیه ارتجاعی را امضاء کرده اید که مهر ارتجاعی قومیت و ملیت بر پیشانی زندانی و اعدامی کوبیده اند. مگر اینکه در جلسات پشت درهای بسته و مخفی “فواد پاشایی” سلطنت طلب و “شیرین عبادی” خاتمی چی به رهبری حککا قول برقراری سوسیالیسم داده باشند.
واقعیت این است که قبل و پس از جنگ ۱۲ روزه، امریکا و اسرائیل با بهره گیری از هوش مصنوعی و به راه انداختن موج تحریف و دروغ و سانسور توسط سینه چاکان و برده های دربار رضا پهلوی علیه مبارزات مردم ایران اما نتوانستند خیل سینه چاکان “جاوید شاه گو”ی فضای مجازی را به تظاهراتی واقعی و میلیونی در پس بمباران و موشک باران، برای سرنگونی رژیم تبدیل کنند. در این راستا سرنگونی مجازی توسط هوش مصنوعی و با پشت جبهه بمباران و موشک پرانی ارتجاعی طرفین در همان سطح باقی ماند. امریکا و اسرائیل فتیله رضا پهلوی را پایین کشیدند و دست اندرکار سروسامان دادن به ترکیبی دیگر از اپوزسیون بورژوایی شدند که پایه آن واقعی به نظر برسد. جنبش علیه اعدام همان بهانه است. اما اگرچه جنبش علیه اعدام یک جنبش عینی و واقعی است، اما با این وجود در صورت دست بالا پیدا کردن سیاست ارتجاعی جریانات شرکت کننده در کنفرانس اسلو در جامعه، می توانند خود به عامل عدم همبستگی سراسری جنبش علیه اعدام در جامعه تبدیل شوند. جنبش علیه اعدام که تاکنون جان هزاران نفر را از اعدام نجات داده یا هزاران زندانی زیر فشار همین جنبش از زندان آزاد شده اند دقیقا به واسطه همبستگی سراسری بدون در نظر گرفتن این هویت تراشی های دروغین بوده نه چیز دیگر. چرا بخشی از جامعه که سم مهلک هویت “فارس” به آن تزریق شده باشد از زندانی دیگری که سم دیگری تحت عنوان “کُرد یا ترک و عرب و بلوچ” تزریق شده دفاع کند؟ مگر نه اینکه این زندانی از “ملیت” دیگری است؟ مگر نه اینکه هر “ملتی” و “قومیتی” باید به فکر رهایی “ملت و قوم” خود باشد؟ آیا اطلاعیه ها و اظهارنظرهای رهبری احزاب دمکرات کردستان ایران، جریانات تحت نام کومله و حزب کمونیست و بقیه جریانات قومی را در مورد زندانیان سیاسی کسی نخوانده است که میگویند فلان زندانی “کرد” یا “ترک و عرب و بلوچ” اعدام شد؟ این را رهبری حککا نمی داند؟ یا سعی میکند “بقیه” را شریک این سفره ریاکاری و بازار شکنجه حقایق کنند؟ ما شریک این ریاکاری نمی شویم.
می گویند اینها ” سازمان دهندگان کنفرانس اسلو” این کنفرانس را برای آلترناتیو سازی سازمان نداده اند. اما تیتر جلسات کنفرانس اسلو تحت عنوان «حقوق بشر در ایرانِ پس از جمهوری اسلامی» است. از نظر رهبری حککا دغدغه “حقوق بشر” آنهم “پس از جمهوری اسلامی” با گردهم آوری یک مشت سلطنت طلب و اصلاح طلب حکومتی و دستجات دیگر باند سیاهی بی ریشه و بیربط به جامعه به منظور تصمیم گیری از بالای سر جامعه برای تقسیم قدرت سیاسی میان این جریانات، “پس از جمهوری اسلامی” نیست. یعنی از نظر خانمها و آقایان شرکت کننده در کنفرانس اسلو اکثریت جامعه استثمار شده ایران وقتی که میخواهند رژیم را به صورت انقلابی سرنگون کنند باید شیرین عبادی را بپذیرند که خواهان اصلاحش است، وقتی جامعه از اصولگرا و اصلاح طلب عبور کرد بازهم شیرین عبادی و سلطنت طلب و ناسیونالیست کرد ظاهر شوند و خواهان “براندازی کنترل شده” شوند و این اصلاح طلب، سلطنت طلب و یک مشت ریاکار “همیشه” دهان جامعه را ببندند و به عنوان سخنگو و نماینده هشتاد میلیون نفر صحبت کنند. افشاکنندگان هم جملگی “چپ هپروتی” و “مکتبیسم” هستند و این اصلا شارلاتانیسم هم “نیست”. از نظر عالیجنابان ریاکار، جامعه ایران باید با تغییر نرم و تدریجی عناصری مانند شیرین عبادی ساعت خودشان را تنظیم کنند و نباید از ایشان جلو بزنند چون جلو افتادن از مصادیق بارز مکتبیسم و چپ هپروتی است. یعنی ابراهیم علیزاده که در یک ائتلاف دیگر با احزاب اسلامی و قومی مانند خبات اسلامی و حزب دمکرات اسلامی کردستان که رسما و علنا از ریاست جمهوری “مسعود پزشکیان” حمایت کرده است و طی سالهای گذشته بارها از مردم کردستان خواسته اند در مضحکه انتصابات “شورای شهر رژیم” شرکت کنند و بارها گفته اند اگر جمهوری اسلامی از آنها بپذیرد آماده هستند تحت قانون اساسی رژیم به خدمت رژیم دربیایند، در صورت پذیرفته شدن از جانب رژیم اتوماتیک مخالف اعدام می شوند. این آن ادعای بی پایه و مزورانه رهبری حککا است که منتقدان و افشاکنندگان را با چماق مکتبیسم مورد حمله قرار می دهند. گویا با امضای یک برگ کاغذ با یک مشت دستجات قومی و باند سیاهی و بی ریشه می شود روی سر جنبش علیه اعدام سوار شد و سکان این جنبش را به تخته پرشی برای حقنه کردن آلترناتیو ارتجاعی امریکا و اسرائیل تبدیل کرد. چرا رهبری حککا از حضار ناسیونالیست کردستان در این کنفرانس نظرخواهی نکردند که نظرشان در مورد تبدیل حکم اعدام به قانونی اقلیم کردستان که خود از حامیان آن حکومت کارتونی هستند چیست؟ آیا از آن حمایت نکردند؟ آیا از حکم اعدام حمایت نکردند؟ خالد عزیزی نگفت آرزو میکنم حکومت کُردی خودمان را داشته باشیم و حکومت کردی زندانیان کرد را اعدام میکرد، بازهم خوب بود چون حکومت برای خودمان بود؟ حال رهبری ریاکار و متقلب و متظاهر حککا خوشحال و رقصان است که روی یک برگ کاغذ از این دستجات باند سیاهی امضاء گرفته است که رادیکال است و بقیه مکتبیسم هستند؟