کنفرانس بینالمللی «حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» در اسلو و بیراهه ابراهیم علیزاده
۱
جلسات علنی کنفرانس بینالمللی «حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» در روز شنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ برابر با ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ در اسلو پایتخت نروژ برگزار و جلسات پشت درهای بسته این کنفرانس نیز با مشارکت نمایندگان أحزاب سیاسی شرکت کننده روز یکشنبه تشکیل و به پایان رسید. این کنفرانس که از طرف شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال پوشش خبری داده شده و در شبکه های اجتماعی انعکاس نسبتا وسیعی پیدا کرده را باید بر متن تحولات سیاسی مربوط به ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
واقعیت این است که رژیم جمهوری اسلامی با عمیق ترین و همه جانبه ترین بحران های دوران حیات خودش روبرو است. در داخل ایران تعمیق بحران اقتصادی، فساد نهادینه شده، پیامد تشدید تحریم های بین المللی، بحران خارج از کنترل محیط زیست و تورم و گرانی بی سابقه، حکومت اسلامی را در موقعیتی قرار داده که حتی توان تأمین نان و آب، برق و هوای سالم برای تنفس را ندارد. این أوضاع فلاکتبار اقتصادی بطور اجتناب ناپذیری گسترش جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و اعتراضی را در چشم انداز قرار داده است. حکومت اسلامی در سطح بین المللی زیر فشار آمریکا و دولت های اروپایی برای برچیدن برنامه های هسته ای، قطع تولید موشک های بالستیک دوربرد، پایان دادن به ارسال کمک های تسلیحاتی و مالی به «نیروهای نیابتی»، مذاکره مستقیم با آمریکا و در یک کلام تسلیم بدون قید و شرط در برابر این فشارها قرار دارد. این أوضاع، در موقعیت نه جنگ، نه صلح و زیر سایه تهدیدهای جنگی دولت های اسرائیل و آمریکا جدال و کشمکش های جناح های درون حکومتی را وارد فاز سرنوشت ساز کرده است. اصلاح طلبان واعتدال گرایان حکومتی از درون ساختار سیاسی حاکم پرچم مذاکره مستقیم و تسلیم در برابر آمریکا و قدرتهای اروپایی را برافراشته اند و بقای نظام اسلامی را در گرو سازش به هر قیمت و رفع تحریم ها می دانند. اصول گرایان افراطی و جناح پایداری در برابر این فشارها بر مقاومت حداکثری و ادامه قمار هسته ای پافشاری می کنند. کادر رهبری سپاه پاسداران که منابع و اهرم های اصلی قدرت را در دست دارد و به این واقعیت آگاه است که توازن قوا در مقایسه با ده سال پیش که توافق برجام امضا شد تماما به زیان جمهوری اسلامی تغییر کرده است، در عالم واقع شکست را پذیرفته، و در پی پیدا کردن فورمول و بیان آبرومندانه ای برای بیان این شکست است. سپاه پاسداران در همانحال که رو به مردم و دشمن داخلی شمشیر را از رو بسته، اما خواهان سازش آبرومندانه با آمریکا است تا بلکه بتواند برای ادامه بقای نظام اسلامی، ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی را پشت سر خود بسیج کند. با اینحال تا زمانی که سپاه پاسداران که سکان اصلی قدرت را در دست دارد فورمول معجره آسای سازش آبرومندانه یا قهرمانانه را که همزمان باید مورد قبول دولت ترامپ هم واقع شود را پیدا نکرده، فشارهای آمریکا ادامه دارد.
دولت آمریکا در رأس ناتو و در هم پیمانی با اتحادیه اروپا هنوز سیاست براندازی رژیم جمهوری اسلامی را ندارد، بلکه می خواهد با فشارهای کنترل شده، رژیم جمهوری اسلامی را در راستای اهداف خود وادار به تسلیم کند. فعال کردن مکانیسم ماشه و تشدید تحریم های بین المللی، تهدیدهای جنگی اسرائیل علیه ایران، پخش اخبار مربوط به تقویت ناوهای جنگی آمریکا در خاورمیانه، ایجاد فرصت و میدان مانور سیاسی و تبلیغاتی برای اصلاح طلبان و اعتدال گرایان حکومتی در درون نظام اسلامی، و استفاده از نیروهای اپوزیسیون راست به عنوان اهرم فشار سیاسی و روانی بر جمهوری اسلامی در خدمت این فشارهای کنترل شده است. در این اوضاع برگزاری کنفرانس بینالمللی «حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» در اسلو به کمک نهادهای باصطلاح غیر دولتی اروپایی را باید در ادامه همایش “جورج تاون” واشنگتن در فوریه ۲۰۲۳ و همایش سلطنت طلبان در مونیخ در أواخر ژوئیه سال جاری و به عنوان بخشی از فشارهای سیاسی و روانی کنترل شده آمریکا و اروپا برای رام کردن جمهوری اسلامی و نجات سرمایه داری ایران از خطر انقلاب مورد ارزیابی قرار داد. اسلو که زمانی محل برگزاری مذاکرات پشت پرده برخی از نیروهای اپوزیسیون کرد ایرانی به ابتکار سازمان باصطلاح غیردولتی “نورِف” با رژیم جمهوری اسلامی بود، اکنون به محل همایش نیروهای اپوزیسیون راست منهای رضا پهلوی برای تمرین آلترناتیو سازی زیر پرچم دفاع از حقوق بشر و هم پیمانی با جامعه جهانی تبدیل شده است.
۲
برای شناخت بیشتر از جایگاه و ماهیت این کنفرانس به ترکیب شرکت کنندگان در آن نگاه کنید: شیرین عبادی و عبدالله مهتدی همان مسافرانی هستند که سوار اتوبوس مجانی رضا پهلوی شدند و در همایش جورج تاون واشنگتن که به ابتکار پهلوی تشکیل شده بود حضور یافتند، در رکاب وی تا تدوین «منشور مهسا» و خنجر زدن از پشت به جنبش انقلابی ژینا پیش رفتند، اما وقتی این پروژه شکست خورد و رسوایی ببار آورد از اتوبوس پیاده شدند و اکنون دوباره در قالب و قواره تازه و در جامه حقوق بشری و با پیوستن مسافران جا مانده باز با یاران سلطنت طلب همراه شده اند.
فواد پاشایی، دبیرکل حزب مشروطه ایران که طرفدار نظام پادشاهی و خواهان براندازی نظام جمهوری اسلامی و بازگشت سلطنت مشروطه در ایران است. این حزب با آرم شیر نر شمشیر به دست و خورشید رسما خود را «لیبرال دمکرات» و ضد کمونیسم و مدافع تمامیت ارضی ایران معرفی می کند و براندازی نام رمز عبور از رژیم اسلامی با کمک قدرت های خارجی است.
یزدان شهدایی، عضو هیئت دبیران و سخنگوی شورای مدیریت گذار است. هر چند در اسناد این شورا آمده است که “در نظام دمکراسی مورد نظر آنها، حق حاکمیت نه موروثی است نه الهی، اما بنا به گفته دبیرکل این شورا، مخالفت سند مزبور با حق حاکمیت “موروثی” در ساختار سیاسی آینده ایران “به هیچ وجه” به معنای کنار گذاشتن سلطنت طلبان از “شورای مدیریت گذار” نیست و آنها در این شورا حضور دارند. خانواده سلطنت که با منطق انقلاب و اراده شهروندان از صحنه سیاسی ایران جارو شدند از طریق ” شورای مدیریت گذار” و حزب مشروطه ایران به صحنه باز می گردند.
مهدیه گلرو عضو هیئت سیاسی اجرایی همبستگی جمهوریخواهان ایران است. این سازمان هدف خود را گذار خشونت پرهیز از جمهوری اسلامی و ایجاد یک حکومت سکولار دمکرات تعریف کرده است. در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی مناسبات خود با مردم بپاخاسته ایران را به مرز آشتی ناپذیری رسانده و زبان دیالوگ آن با مردم زندان و شکنجه و اعدام است و در حالی که خیزش آبان ۹۸ و خیزش زن زندگی آزادی جلوه هایی از این آشتی ناپذیری را نشان داد، تأکید بر گذار خشونت پرهیز نام رمز ضدیت با انقلاب است.
سازمانهای جبهه ملی ایران از دیگر شرکت کنندگان در این کنفرانس بودند که محور استراتژی آنها تأکید بر تمامیت ارضی ایران و تأمین امنیت فردی و اجتماعی، آزادی، رفاه عمومی مردم ایران بدون تعرض با مالکیت خصوصی و با تکیه بر تداوم اقتصاد نئولیبرالی بازار آزاد با مدیریت غیر اسلامی است.
حزب دمکرات کردستان ایران، حزب دمکرات آذربایجان، حزب تضامن دمکراتیک اهواز و حزب مردم بلوچستان که از طریق اعضای رهبری و دبیر کل هایشان در کنفرانس بینالمللی «حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» نمایندگی می شدند همه از سیستم فدرالی مبتنی بر نظام پارلمانی برای آینده ایران و مستقل از ماهیت طبقاتی دولت مرکزی تأکید می کنند و دغدغه و نگرانی آنان از هم اکنون تعیین مرزهای حکومت فدرال محلی در آینده است.
اما نگاهی اجمالی به مواضع برنامه ای و استراتژیک اکثریت قریب به اتفاق أحزاب و سازمانهای شرکت کننده در این کنفرانس نشان می دهد که این جریان ها به رغم اختلافاتی که دارند بر سیاست راهبردی حفظ مناسبات سرمایه داری در برابر خطر انقلاب کارگری و توده ای و تأکید بر تمامیت ارضی ایران اشتراک نظر دارند. بدیل این جریان ها برای ایران بعد از جمهوری اسلامی همانا حفظ مناسبات سرمایه داری با مدیریت غیر اسلامی است. بعد از نزدیک به نیم قرن حاکمیت سرمایه داری با مدیریت اسلامی و با ابعاد بی سابقه فقر و فلاکتی که به اکثریت عظیمی از جامعه تحمیل شده است، کارگران ایران باید منتظر بمانند که این نیروها زیر پوشش احترام به مفاد حقوق بشر و همپیمانی با جامعه جهانی اینبار سرمایه داری با مدیریت غیر اسلامی در واقع استبداد غیر دینی را به عنوان نتیجه انقلاب برای آنها به ارمغان بیاورند. ادامه مناسبات استثمارگرانه سرمایه داری، ادامه سیاست های اقتصادی نئولیبرالی، ادامه ارزان فروش کردن نیروی کار کارگر با مدیریت غیر اسلامی، این رئوس برنامه این بخش از اپوزیسیون بورژوازی ایران برای به شکست کشاندن جنبش انقلابی جاری در ایران است.
هر چند ابراهیم علیزاده طی سخنانی که در آخرین پانل این کنفرانس ایراد کرد، تأکید کردند: «همهشان در برنامه ها خیلی چیزهای خوب نوشتهاند، همهشان هم خوب هستند، من با برنامه هیچ حزبی مخالفت اصولی از این لحاظ ندارم حالا ممکن است یک کمی این ور و اون ورش آدم بتواند کم و زیاد بکند یا بگوید این فورمولبندی کافی نیست». اما در عالم واقع ادعاهای لیبرالی، دموکراسی خواهی و حقوق بشری همه این جریان ها فقط پوششی ایدئولوژیک برای حفظ سلطهی بورژوازی در ایران است.
در این میان شرکت حمید تقوایی در این کنفرانس پدیده ای دور از انتظار نبود، چون اگر برای جریان کمونیستی مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی نه هدفی در خود، بلکه نقطه ی حرکت بسوی سلب قدرت سیاسی و اقتصادی از کل بورژوازی به عنوان یک طبقه اجتماعی است. اما حمید تقوایی سالها است که استراتژی مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی را از محتوای طبقاتی خالی کرده است. حمید تقوایی و ابراهیم علیزاده خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، اما بطور عینی به ابزاری برای مشروعیت بخشی به تلاشهای اپوزیسیون راست جهت شکل دادن به آلترناتیو تبدیل شده اند.
۳
در میان شرکت کنند گان این کنفرانس فقط حضور ابراهیم علیزاده با سخنانی که در آخرین پانل این کنفرانس ایراد کرد، در نگاه اول مهمانی ناخوانده و وصله ای ناجور به نظر می رسد. ابراهیم علیزاده در این پانل در مورد دو خطر و نگرانی در دوره گذار و ایران پس از جمهوری اسلامی هشدار داد. یکی اینکه بعد از جمهور اسلامی « اسلحه به دست همه میافتد و گروهها به جان هم میافتند یا گروهها با همدیگر با اقتدار اسلحه تسویه حساب میکنند»، دوم دخالت خارجی، او می گوید « به نظر من خطر دیگری هم وجود دارد که به همان اندازه مهم است و آنهم خطر دستاندازی امپریالیسم است و به خصوص امپریالیسم آمریکا» و در همین رابطه به پیامدهای مداخله آمریکا در عراق و افغانستان و لیبی و … اشاره می کند. ابراهیم علیزاده در ادامه برای رفع این مخاطرات، این راه حل ها را تجویز می کند و می گوید: « بنابراین آن قولی که ما میگیریم آن قولی نیست از تعهدشان به حقوق بشر، آن قولی که ما میخواهیم بگیریم این است که به ما قول بدهند که حزب ِ مسلح نخواهند بود و اسلحه را در اختیار ارگانهای منتخب مردم قرار بدهند». وی برای رفع خطر دوم می گوید: «بنابراین برای اپوزیسیون برای این جمعی که اینجا نشستهاند آن چیزی که من انتظار دارم تبری جستن از سیاستهای امپریالیستی است، همین قدر از دستمان برمیآید همهمان بگوییم ما به این امید نبستهایم، ما با این مخالف هستیم، ما این را مضر میدانیم و مردم را آماده کنیم برای این که به اراده خودشان متکی باشند».
ابراهیم علیزاده با راه حل هایی که برای مقابله با این خطرات واقعی ارائه می دهد، یا شعور کارگران و زحمتکشان توده های مردم و صفوف تشکیلات خودش را زیاده از حد دست کم گرفته است یا اوج ساده نگری در سیاست و مبارزه طبقاتی را به نمایش می گذارد. ابراهیم علیزاده در حالی این هشدارها و راه حل ها را ارائه می دهد که مدتی است با شش حزب و سازمان ناسیونالیست و اسلامی در کردستان وارد مرکز دیالوگ شده که به گفته سخنگویان این شش جریان، هدف اصلی آن ایجاد یک جبهه کردستانی است. این شش جریان که داشتن نیروی مسلح مهمترین شکل ابراز وجود آنان است با الگوبرداری از تجربه کردستان عراق، همواره بر دو رکن استراتژی سیاسی خود، امید بستن به دخالت آمریکا و حاکمیت احزاب در دوره گذار بعد از جمهوری اسلامی تأکید کرده اند. مگر حزب دمکرات کردستان ایران بعد از لشکرکشی آمریکا به عراق اظهار امیدواری نکرد که بلکه بعد از آزادی عراق نوبت آزادی ایران و کردستان هم برسد؟ مگر عبدالله مهتدی طی پیامی به مناسبت پیروزی ترامپ نئوفاشیست این انتظار را از رئیس جمهور آمریکا مطرح نکرد « که در جنگ علیه نظام درنده و سرکوبگر اسلامی در ایران و از خواسته های مردم ایران برای آزادی، آشتی و ثبات حمایت کند». مگر حزب پاک آشکارا از حمله اسرائیل به ایران حمایت نکرد؟ یا سازمان اسلامی خبات که مانند تشکیلات کردستان سازمان مجاهدین خلق در کردستان عمل می کند غیر از تکیه بر حمایت امریکا چشم اندازی برای خزیدن به قدرت دارد؟ ابراهیم علیزاده با احزاب و سازمانهای وارد ائتلاف سیاسی پایدار شده است که اتفاقا این نیروها بنا به نقشه های راهبردی که داراند کانال و مجرای انتقال همان خطرات به ایران هستند. مگر تجربه لشکرکشی آمریکا به عراق و أفغانستان و حاکمیت نیروهای مسلح در این کشورها، همین را نشان نداد؟ مگر آمریکا در سال ۲۰۰۱ همزمان با تدارک لشکر کشی به أفغانستان نیروهای اپوزیسیون بورژاویی این کشور را در کنفرانس بُن آلمان جمع نکرد و از آنها دولت انتقالی به ریاست حامد کرزی تشکیل نداد؟ مگر دولت ائتلافی موقت عراق پس از حمله امریکا و بریتانیا به عراق در پروسه ای مشابه با مدیریت آمریکا شکل نگرفت؟ آیا ابراهیم علیزاده در این توهم است که اگر آمریکا روزی گزینه براندازی رژیم اسلامی را در دستور کار بگذارد و به عبدالله مهتدی و دیگر نیروها اسحله و پول و چراغ سبز نشان دهد، عبدالله مهتدی می رود از ابراهیم علیزاده در مرکز دیالوگ طلب تعیین تکلیف می کند؟
عبدالله مهتدی بارها ” بزرگترین کار اجماع شکل گرفته در مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست را همگرایی در زمینه تشکیل “نیروی پیشمرگ کردستان” و تشکیل “یک ارتش و سپاه ملی و میهنی” و با تکیه بر آن “اداره مشترک کردستان را در دوره گذار و بی ثباتی تعریف کرده است» و اکنون هم بر ادامه همین استراتژی در مرکز دیالوگ أحزاب کردستانی تأکید می کند. از اینرو نباید تردیدی داشت که احزاب ناسیونالیست با قاطعیت به دنبال استراتژی خودشان هستند و “مهار قیام مردم” در مقطع سرنگونی جمهوری اسلامی “انتقال قدرت به احزاب”، “تشکیل ارتش ملی” و “تدارک تشکیل پارلمان” و “ربودن قدرت از دست مردم” را در دستور کار خود قرار داده اند. بر خلاف تصور فریبکارانه ابراهیم علیزاده، حقیقت این است که جهت گیری های برنامه ای و نقشه راهبردی احزاب و سازمانهای سیاسی عمیقا ریشه در منافع طبقاتی و آن جنبش های اجتماعی دارد که از درون آن برخاسته اند و دیالکتیک مبارزه طبقاتی نشان داده است که با دیالوگ و توصیه های دوستانه نمی توان ماهیت طبقاتی آنها را تغییر داد.
اما مسئله فراتر از گرفتار آمدن ابراهیم علیزاده در دام توهم است. این یک انتخاب سیاسی است. علیزاده هم دستیابی به اهرم های قدرت را در گرو آویزان شدن به این ائتلاف های سیاسی می داند. حقیقت تلخ این است که ابراهیم علیزاده مدتها است امید به نقش آفرینی جنبش کارگری و سوسیالیستی در تحولات آتی ایران را از دست داده است. در طی سالهای اخیر هر وقت زبان به ارزیابی از خیزش های توده ای گشوده، با انکار تأثیرات سیاسی و معنوی جنبش چپ و کمونیستی ایران بر این خیزش ها و جنبش های اجتماعی، با مورد و بی مورد با طعنه و تشر و با لحنی تحقیرآمیز جنبش کمونیستی را به باد انتقاد گرفته تا زمینه ذهنی این چرخش آشکار به راست را در صفوف تشکیلات خود فراهم آورد. ابراهیم علیزاده حتی در کنفرانس اسلو و در کانون نیروهای اپوزیسیون راست هم از زخم زبان زدن به نیروهای کمونیست غافل نماند و با این گفته: « حالا ما داریم با احزاب کردی در حال گفتگو و مذاکره هستیم یه عدهای اومدن یادشون افتاده که ماهیت این حزب چهجوریه ماهیت اون حزب چهجوریه برامون در آن مورد داستانسرایی میکنند به نظر ما این ارزش نداره»، خوش خدمتی خود را به این نیروها نشان داد.
ابراهیم علیزاده فراموش کرده که در سال ۲۰۱۶ میلادی زمانی که طرح پلاتفرم عبدالله مهتدی جهت همکاری مشترک با کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران منتشر شد، وی پیرامون طرح عبدالله جلسه ای در اردوگاه کومه له برگزار کرد که بحث هایش در سطح علنی نیز انتشار یافت. در آن جلسه خطاب به عبدالله مهتدی و با وام گرفتن این شعر از سعدی «تو اول بگو با کیان زیستی، من آنگه بگویم که تو کیستی» به پیشنها عبدالله مهتدی پاسخ رد داد. تازه آنزمان عبدالله مهتدی فقط در شورای مدیریت گذار عضویت داشت، هنوز سوار اتوبوس مجانی رضا پهلوی نشده بود و تلاش هایش برای تشکیل جبهه کردستانی هم به بن بست رسیده بود. آیا نوبتی هم شده اینبار ما همراه چپ رادیکال ایران حق نداریم همان شعر سعدی را به وام بگیریم و از ابراهیم علیزاده بخواهیم اول بگو با کی ها نشست و برخاست می کنی و می خندی تا بگوییم که تو کیستی؟
زمانی که منشور همبستگی جرج تاون واشنگتن رضا پهلوی، شیرین عبادی و عبدالله مهتدی و دیگر یارانشان در روز جمعه ۱۰ مارس ۲۰۲۳ انتشار یافت، سازمان تابعه ابراهیم علیزاده به قلم وی اطلاعیه ای در ۱۱ مارس تحت عنوان «اطلاعیه کمیته مرکزی کومهله در رد منشور رضا پهلوی و هوادارانش و سوء استفاده ناروا از نام کومه له» انتشار دادند و اعلام کرد: « که امضای آقای عبدالله مهتدی به عنوان دبیر کل حزبی که با نام کومه له فعالیت میکند در پای این منشور، هیچگونه ربطی به کومه له و سیاست های شناخته شده آن که بیش از ٢٣ سال است از تاریخ و سنت های انقلابی و افتخار آفرین آن عدول کرده است، ندارد.» آیا اکنون و با استناد به عملکرد ابراهیم علیزاده ما حق نداریم از او که به نام دبیر اول کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران همراه عبدالله مهتدی، شیرین عبادی و سلطنت طلبان در کنفرانس اسلو حضور یافته، با تلاش های اپوزیسیون راست برای آلترناتیو سازی مشروعیت می دهد و با نام کومه له خاک به چشم کارگران و زحمتکشان و مردم ایران می پاشد بخواهیم که بخاطر احترام به جانباختگان کمونیست هم که شده بیش ازاین از نام کومه له سواستفاده ناروا نکند.
ما در این حقیقت تردیدی نداریم، راهی که ابراهیم علیزاده در پیش گرفته است ادامه راه رفقای جانباخته فواد مصطفی سلطانی، صدیق کمانگر، جعفر شفیعی و هزاران جانباخته کمونیست نیست، بلکه ادامه بیراهه عبدالله مهتدی است. ابراهیم علیزاده زیر پوشش عبارت پردازی های چپ عملا در نیمه راهی قرار گرفته که عبدالله مهتدی به پایان رسانده است. اگر ابراهیم علیزاده هنوز هم حاضر نیست از رفتار بشدت ضد دمکراتیک و غیر انسانی به رفقای ما بویژه در کردستان که با مدیریت مستقیم خود وی انجام گرفت در هنگام برگزاری کنگره جناحی و سازمان دادن انشعاب از کومه له و حزب کمونیست انتقاد کند، ریشه در همین تحولی دارد که از سر گذرانده است.
با توجه به این واقعیات و با توجه به روند تغییر و تحولات سیاسی در سطح ایران و کردستان و مسئولیت ها و وظایف خطیری که بر دوش حزب کمونیست ایران و کومه له به عنوان یک جریان کمونیستی قرار گرفته است، و با توجه به این واقعیت که اکنون چند جریان مختلف در کردستان تحت نام کومەله فعالیت می کنند و رسانەهای بورژوایی، جریان یا جریان-هایی را به عنوان کومەله به افکار عمومی معرفی می کنند که مدتها است از تمام بنیادهای فکری و سنت های انقلابی و پیشرو کومەله فاصله گرفته اند و این واقعیت به اعتبار و موقعیت اجتماعی کومەله به عنوان یک جریان کمونیستی و مدافع پیگیر منافع کارگران و زحمتکشان در کردستان لطمه زده است، یکی از مهمترین وظایف کومەله در این دوره، آماده سازی برای پاسخگویی به نیازهای این دوره سرنوشت ساز، ایجاد فرصت برای پیشروی و خنثی کردن مخاطراتی که جنبش انقلابی کردستان را تهدید می کند و بازسازی موقعیت و اعتبار اجتماعی کومەله به عنوان یک جریان کمونیستی در کردستان و سراسر ایران می باشد.
صلاح مازوجی
۲۸ مهر ۱۴۰۴
۲۰ اکتبر ۲۰۲۸