در روز ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، کنفرانسی تحت عنوان (حقوق بشر و آینده ایران) در شهر اسلو، پایتخت نروژ برگزار شد. دو جریان با اسامی جعلی “کومله و حزب کمونیست ایران”، شیرین عبادی چهره سابقا خاتمی چی، موسوی چی و اصلاح طلب حکومتی تا شاخه ای از سلطنت طلبان، حزب دمکرات کردستان ایران وهمچنین حزب حککای حمید تقوایی در این کنفرانس شرکت داشتند و جزو پنلیستهای آن بودند. مهمانان کنفرانس اسلو با یک تفاوت کوچک همان مهمانان جورج تاون هستند. باید این سناریوی آلترناتیو سازی از بالای سرجامعه را هم به مانند جورج تاون به شکست کشاند.
جنگ ۱۲ روزه که علی القاعده قرار بود “نیروی هزاران نفری” طرفدار سلطنت را به خیابان بکشاند تا رژیم اسلامی را در پس بمباران هوایی و استیلای نظامی بر آسمان به خیابان بکشاند دود شد و به هوا رفت. غرب و امریکا و خصوصا دولت خونخوار نتانیاهو در عمل بر عدم جایگاه و مقبولیت اجتماعی سلطنت طلبان فاشیست واقف شدند. مانور موقتی بر باند مجاهدین هم به کنار رفت و تا اطلاع ثانوی این کارت غرب و امریکا برای تعقیب این استراتژی از کانال این دو جریان آرشیو شد. همانطور که رضاپهلوی را باد کردند، با یک گزارش در مورد اکانتهایی که هوش مصنوعی آنرا هدایت میکرد، باد سلطنت طلبان فاشیست را خالی کردند. با فعال شدن “مکانیسم ماشه” در پس جنگ روایتهای رژیم اسرائیل و رژیم اسلامی در قبال هم، تحرکی در میان بخش دیگری از اپوزسیون پروغرب ایجاد شده است. اینبار این بخش از اپوزسیون در پس فعال شدن مکانیسم ماشه و احتمال برخورد نظامی دیگری میان اسرائیل و امریکا علیه رژیم سنگر گرفته اند. همراهی نکردن جامعه ایران با ۱۲ روز موشک پرانی اسرائیل و رژیم اسلامی که چندین ماه است خوراک رسانه های رژیم اعم از “اصولگرا و اصلاح طلب” شده است، عامل اصلی تحرک این بخش از اپوزسیون پروغرب شده است. جنگ روایتها بر سر تحلیل این عدم همراهی جامعه و قبولاندن آن به جامعه است. “حسن روحانی” میگوید موضع مردم ایران همراهی با حاکمان نبود بلکه همراهی با ایران بود”، “اصولگرایان” هم میگویند “مردم پای نظام ایستادند”. امری که این بخش از اپوزسیون پادوی غرب را نیز به تحرک واداشته است تا با روایتی دیگر نزد غرب مقبولیت پیدا کنند. “همراهی مردم با جمهوری اسلامی و همچنین همراهی مردم با ایران” چهارچوب ادعایی بخشهای مختلف رژیم از این اتفاق طی جنگ ۱۲ روزه است، ” تامین همراهی مردم با این اپوزسیون” نیز قالب ادعایی این بخش از اپوزسیون پادوی غرب است ، اما وزن حقیقت در هردو طرف یکسان است. جامعه ایران یعنی آن اکثریتی که با جنگ ۱۲ روزه و تحریم اقتصادی و تحمیل فلاکت اقتصادی، ۴۷ سال است زندگی روزی ۳ دلار به آن تحمیل شده طرف اصلی این تقابل است که به هیچکدام از این طرفها تمکین نخواهد کرد. این مهم جزو معلومات عمومی پنلیستهای سفره دول غربی هم است. رژیم اسلامی متلاشی تر از آن است که داعیه همراهی “مردم” با آنها را بتواند به خورد جامعه بدهد از طرفی دیگر ادعای همراهی جامعه با اپوزسیون سناریو سیاهی پادوی غرب اعم از ناسیونالیست کردستان و ناسیونالیست ایران و سابقا اصلاح طلب که بخش اعظم آنها مدافع سرسخت تحریم اقتصادی و حمله نظامی و کشتار در ایران هستند افشا شده تر از آن هستند تا خود را نماینده و سخنگوی جامعه ایران قلمداد کنند.
تاکتیک غرب برای فشار بر جمهوری اسلامی و به تسلیم کشاندن این رژیم اکنون ترکیبات “جدیدی” از خود بیرون داده است. ترکیب قبلی که در راس آن سلطنت طلبان فاشیست، بخشهایی از سپاه پاسداران در داخل و بخش اعظم آن در بدنه سلطنت طلبان بود، جای خود را به بخش دیگری از سلطنت طلب، اصلاح طلب، ناسیونالیست کردستان و جریانات پروغرب داده است. از نگاه پراگماتیستی غرب و امریکا در خاورمیانه این ترکیبات اپوزسیون دست راستی و سناریوسیاهی تا سرنگونی انقلابی رژیم آدمکشان اسلامی و دستیابی به تامین هژمونی غرب و خصوصا امریکا در منطقه مدام تغییر خواهند کرد، اما مسئله لاتغییر در این استراتژی تامین منافع امریکا و همچنین قدرتهای منطقه ای همراستا با غرب است. استراتژی دولت ترامپ تا این لحظه “تغییر رفتار رژیم” زیر چماق بازوی نظامی با چیدمان های مختلف از اپوزسیون پادو و سناریو سیاهی برای جلوگیری از انقلاب در ایران است، اما شکستهای پی در پی در پروژه های آلترناتیوسازی قبلی این پروژه را نیز از همان قدم نخست در هاله ای از ابهام فروبرده است. مهتدی قهرمان بازندگی سیاسی و پادوی سلطنت طلبان فاشیست که مدافع “مجازات اعدام” در عمل است و خود را از “اهل سنت کردستان” می داند، در کنار حزب دمکرات اسلامی کردستان ایران که شریک جرم کشتار امریکا در عراق هستند، در کنار ابراهیم علیزاده و حمید تقوایی “مخالف” امپریالیسم و نشسته بر سفره امپریالیسم با مشتی رژیم سابقی و سلطنت طلب باهم میخواهند به طبقه کارگر ایران مژده بدهند که پس از سرنگونی رژیم اسلامی قرار است آب خوش از گلوی نود درصد جامعه تحت حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه داری ایران پایین برود. اگر جنبش کارگری ایران، جنبش معلمان، زنان، دانشجویان و اکثریت به فلاکت کشیده شده جامعه ایران این دروغ ها را باور می کردند، از فردا برای جمهوری اسلامی اسلحه برمی داشتند تا رژیم سرنگون نشود.