در باره آتش بس دولتهای تروریستی، اعلامیه شماره ۶ حزب حکمتیست

نشريات

آتش بس برای مردم قربانی جنگ و مخالفین تروریسم و میلیتاریسم خبر مسرت بخشی بود. برای ما که خواهان “قطع جنگ، بیدرنگ” بودیم، توقف غرش بمب افکنها و موشکها و کشتار و ویرانی ارجحیت دارد. این آتش بس بنا به ماهیت طرفین درگیر و اهدافی که دنبال میکنند، شکننده و در واقع یک “صلح مسلح” است. هدف جنگ اعمال فشار برای رسیدن به توافق مورد نظر آمریکا و اسرائیل بود. بموازات جنگ، سیکل دیپلماسی در جریان بود. وقتی این اهداف بدرجاتی متحقق شدند و تداوم جنگ برای طرفین مطلوب نبود، آتش بس شکل گرفت.
این آتش‌بس، نه برای نجات جان انسان‌ها، که برای خرید زمان، تثیبت توازن قوای تغییر یافته به نفع اسرائیل و آمریکا و دیگر متحدین بین المللی شان و شاید بازآرایی قوای نظامی دو طرف برقرار شده است. آتش‌بس شکل‌ گرفت چرا که هدف این جنگ نه سرنگونی جمهوری اسلامی بلکه تحمیل توازن قوای جدیدی به رژیم اسلامی بود.
رژیم اسلامی، که سال‌ها بر افسانه‌ “توان موشکی” و “محور مقاومت” تاکید میکرد در اولین مواجهه‌ واقعی با نیروی نظامی رژیم اسرائیل، پوچی اقتدارش را به ‌نمایش گذاشت. میلیاردها دلار سرمایه‌ مردم در پروژه‌های هسته‌ای و تسلیحاتی، طی چند روز خاکستر شد. زیرساخت‌های دفاعی‌اش یا از کار افتاد یا از همان ابتدا کارایی نداشتند. و آنچه بیش از همه در هم شکست، افسانه‌ اقتداری بود که برای سرکوب داخلی و لافزنی خارجی ساخته شده بود.
دولت اسرائیل، که خود با بیرحمی بیسابقه‌ در غزه کودکان را سلاخی کرده، خانه‌ها را منهدم ساخته و راه را بر دارو و غذا بسته، اکنون می‌کوشد با بیشرمی خود را “ناجی مردم در ایران” جا بزند. اما این رژیم، همان‌گونه که غزه را به ویرانه تبدیل کرد، اگر میتوانست، با همان بیرحمی تهران و سایر شهرها را نیز به خاک و خون میکشید. اهداف آن نه “نجات مردم”، که تثبیت هژمونی بر منطقه‌، تحمیل طرح ارتجاعی “خاورمیانه جدید” و بقای سیاسی دولت فاشیستی نتانیاهو بود.
ماشین میلیتاریسم و قلدری آمریکا از ابتدا در این جنگ درگیر بود در روز آخر قلدری نظامی را به نمایش گذاشت و سپس ترامپ فاشیست در نقش “میانجی” ظاهر شد تا بتواند سیاست خود را بر اساس ایده ضدانسانی و میلیتاریستی “صلح بر مبنای قدرت” را به پیش برده، و در عین حال ثبات مورد نیاز سرمایه را در منطقه خاورمیانه حفظ کند.
در این جنگ خونین دوازده روزه، آنکه قربانی شد، مردم بودند، چه در ایران و چه در اسرائیل. مردمی که نقشی در کشمکش این دولتهای تروریست نداشته، اما آوار جنگ به درجات مختلف بر سرشان فرود آمد. صدها کشته‌ غیرنظامی، زخمی، بی‌خانمان و آواره، هزینه‌ای بود که مردم در ایران و اسرائیل پرداخت کردند.
این جنگ در عین حال بازندگانی نیز داشت. سلطنت طلبان و رضا پهلوی، که در اوج بمباران جامعه، در کنار ماشین نظامی اسرائیل ایستادند و رسماً از حملات دولت فاشیست اسرائیل حمایت کردند. او نه سوگی برای کشته ‌شدگان نشان داد، نه حتی ابراز تأسفی، نقش خود را به عنوان ابزار سیاسی محافل نظامی آمریکا و اسرائیل تثبیت کرد. مردم دیدند که این “شاهزاده”، نه ناجی، که بازمانده‌ای منفور از سیاست‌های مداخله‌جویانه و میلیتاریستی است. صفوف ناسیونالیسم پرو غربی – پرو اسرائیلی امروز بیش از همیشه ورشکسته و درهم ریخته و آبرو باخته است.
در کنار این صف، قومگرایانی که با هر انفجار در تهران کف زدند، و جریانات به ‌ظاهر چپ که از جنگ اسرائیل استقبال کردند، بار دیگر چهره‌ واقعی خود را به جامعه نشان دادند. سران مرتجع فدرالیست و ناسیونالیست با تبدیل خود به بلندگوی ارتش‌ هار اسرائیل، بار دیگر نشان دادند که نه جریان سیاسی بلکه نیروئی شبیه بلاک واتر و زائده ماشین جنگی آمریکا و اسرائِیل اند. کوچکترین ربطی به خواست مردم ندارند. نشان دادند آن‌کس که در بمباران مردم سودای پیروزی دارد، نه دوست مردم، که دشمن رهایی است.
اما اگر در دل این فاجعه درسی هست، آن است که آتش بس و صلح واقعی در خاورمیانه تنها از برسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی در کنار کشور اسرائیل، کنار زدن فاشیسم قومی و مذهبی و سلطه‌ اسلام سیاسی ممکن است. صلح واقعی و پایدار، نه با تروریسم هوایی و موشکی، نه با فریادهای کریه “الله واکبر”، بلکه با آزادی، سکولاریسم، برابری و حقوق جهانشمول انسان ممکن است. نه نتانیاهو و نه ترامپ و خامنه‌ای، نه حماس و جهاد اسلامی و محور مقاومت، نه میلیتاریسم و تروریسم دولتی واسلامی هیچیک نیروی صلح نیستند.
آتش‌بس موقت شاید انفجار را متوقف کرده باشد، اما فقر، سرکوب، نابرابری، و بی حقوقی مردم همچنان باقی‌اند. ما اکنون در روز بعد از خاکستر ایستاده‌ایم، روزی که باید برخاست و به پیش رفت، با سازماندهی از پایین، اتحاد طبقاتی، و بازسازی قدرت اجتماعی در دل کارخانه، دانشگاه، محله و خیابان. دوباره با اتحاد و تشکل و سازمانیافته اهداف و مبارزات برحقمان را پی میگیریم. علیه سیاست ارعاب و تهدید مردم و گسترش دستگیریها و اعدام به بهانه های پوچ “وابستگی به اسرائیل و جاسوسی” از جانب رژیم اسلامی درمانده و شکست خورده می ایستیم. مردم ایران، برخلاف تبلیغات پوچ جریانات دست راستی نشان داده اند که قادرند که این نظام را سرنگون کنند، نه با دخالت ماشین نظامی اسرائیل و آمریکا و ناتو، بلکه با انقلاب اجتماعی خویش.
ما، نیروهای آزادیخواه و کمونیست کارگری، همراه با مردم مخالف جنگ و نسل کشی از آتش بس استقبال میکنیم.ِ این جنگ منطقه را در آستانه یک فاجعه قرار داد و باید هرچه سریعتر پایان می یافت. اما هنوز گامی به سوی رهایی نیست. راه رهایی، از دل مبارزه‌ آگاهانه، سازمان‌یافته سوسیالیستی و انسانی میگذرد. و تا زمانی که این راه را نپیموده‌ایم، هیچ آتش‌بسی صلح نخواهد بود، هیچ توافقی پایدار نخواهد ماند و هیچ رهایی‌ای حاصل نخواهد شد.
نه به میلیتاریسم و تروریسم!
آزادی، برابری، حکومت کارگری!
حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست
۴ تیر ١۴٠۴- ٢۵ ژوئن٢٠٢۵