کارگر جان می کند آخوند بیمه می شود! – یاشار سهندی

مقالات
ارتزاق آخوند جماعت از بیمه تامین اجتماعی، بیمه ای که به معنی واقعی کلمه با عرق ریختن کارگران پا گرفته و دوام پیدا کرده  موردی است که از دید فعالین جنبش کارگری و جنبش اعتراضی بازنشستگان پنهان مانده است. مهمترین دلیل دور از چشم ماندن آن این است که این حرکت توسط حکومت به شکل چراغ خاموش پیش رفته است. چند سال است که بازنشستگان تامین اجتماعی حداقل بعد از سی سال کار و در سن و سالی که باید استراحت کنند و به خود برسند مجبور شده اند در گرما و سرما و زیر ضرب پلیس در کف خیابان حق شان را فریاد بزنند و پیگیر مطالباتشان باشند. دولت و سازمان تامین اجتماعی نیز همیشه مدعی شده اند که برای “همسان سازی” بودجه ندارند اما  به یک جماعت انگل بیشترین خدمات بیمه ای را ارائه می کنند. این جماعت انگل  را میتوان در رسته “خون خوراک” هایی مانند زالو به واسطه مکیدن دستاوردهای جامعه جا داد. جا دارد که این مفت خوری از قبل رنج کارگران و بازنشستگان در اعتراضات جاری انعکاس یابد. در این یادداشت ما به سیر دست درازی حکومت به بیمه تامین اجتماعی برای زالو صفتانی به نام آخوند میپردازیم.
زالوی دو پا!
اگر گونه هایی از زالوها که در طبیعت زندگی می کند”خون خوراک” هستند و از زمان باستان برای درمان برخی بیماریها استفاده شده و هنوز هم در برخی موارد استفاده پزشکی دارند و در طبیعت در زنجیره خوراک برخی جانوارن دیگر می باشند، اما زالویی که روی دو پا می رود  موجوداتی هستند که به بدنه اجتماع می چسبند و از جامعه ارتزاق می کنند اما به اندازه سر سوزنی برای جامعه مفید نیستند. نظام طبقاتی بستر مناسبی برای رشد این گونه زالو ها در جامعه فراهم می کند. بخشی از این زالوها، شاید مهمترین بخش آنها در دستگاه مذهب رشد می کنند. مذهب در جامعه طبقاتی به این زالوها فرصت میدهد که برای خود نان و نوایی جور کنند. به عنوان رابط بین خدا و بنده لباس خاصی به آنها می پوشاند که آنها را از بقیه جامعه جدا و برتر نشان دهد، آنها اما به واقع به معنی واقعی کلمه سربار جامعه هستند.
تجربه چهار دهه گذشته ما در ایران بواسطه حاکمیت اسلامی سرمایه به خوبی گواه این موضوع است که زالوهایی که “لباس روحانیت” بر تن دارند جز بلعیدن ثروت جامعه و آفریدن جنایت هیچ ثمر دیگری ندارند. البته برای سرمایه بسیار مفید بوده اند و تا جایی که توان داشته اند و توانسته اند با بی رحمی تمام جامعه را سرکوب و به سوی تباهی سوق داده اند و پاداش اینکار را نیز به انحاء مختلف از سرمایه دریافت  کرده‌اند. برخورداری از “خدمات تامین اجتماعی” یکی از این پاداش ها است؛ یکی از آن جاهایی که این زالوها مشخصا خون کارگران را می مکند، بیمه تامین اجتماعی است.
کارگر باید جان بکند و به هزار منت و تحقیر بیمه شود و بابت آن ۳۰ درصد از حقوقش کسر گردد. از این منبع سازمان عظیمی که در واقع یک بنگاه اقتصادی، که در نوع خودش در منطقه خاورمیانه نمونه است، شکل گرفته و این سازمان   تحت پوشش “شستا” بر بخشهای مهمی از صنعت و تولید ایران سیطره دارد و  بهمین واسطه نیز از کارگران زیادی بهره کشی می کند و از ثروت های آن مفت و مسلم کسانی بهره می برند که در مکانهایی به اسم “حوزه علمیه” دروس توهین و تحقیر به انسان را فرا می گیرند. برای تحقق این امر ضد انسانی بقول مدیرکل تامین اجتماعی قم “بیمه تامین اجتماعی …فکر و دغدغه روحانیون را از بابت زندگی مادی راحت کرده …” و این امر توانسته است  ” … به گسترش مفاهیم اسلامی و زنده نگه داشتن آموزه های اسلامی بیانجامد.” یعنی همان آواری که چهار دهه است روی سرمان خراب شده است. آموزه های اسلامی نیز در یک چیز خلاصه میشود ” آنهم نجاسات و مطهرات” است. طبق این آموزه ها همه غیر مسلمانان نجس هستند و مستحق مرگ و نابودی. مسلمانان که مطهر محسوب می شوند نیز به جز “روحانیت معظم”اساسا در گمراهی به سر می برند و باید با شمشیر اسلام به “صراط مستقیم” هدایت شان کرد.
چگونگی یک حقه بازی
از سال ۸۳ آخوند جماعت تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار گرفتند و اولین سوالی که پیش می آید این است که از نظر قانون مصوبه خود جمهوری اسلامی سرمایه،  کارفرمای ایشان چه کسی است و سهم ۷ درصدی بیمه شونده از کجا تامین میشود و اصولا حوزه علمیه چه تعریفی به واسطه قانون جاری تامین اجتماعی  دارد؟ جواب ساده است حوزه علمیه “کارگاه مهم” تعریف  شده! آخوندی به نام “حجت الاسلام محمد حسین عدالت” می گوید:” از سال ۸۳ مرکز خدمات (حوزهای علمیه) با انعقاد قرارداد با بیمه تأمین اجتماعی به بیمه طلاب ورود پیدا کرد و به عنوان کارگاهی مهم در سطح کشور با دریافت حق بیمه از طلاب، آنان را تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی قرار داد که از کارافتادگی، بازنشستگی، پس از فوت و نیز درمان را شامل می‌شود.” راست هم می گویند بالاخره ترویج جهالت و خرافات و جنایت نیاز به یک کارگاه دارد. اما حق بیمه طلاب از کجا تامین میشود؟ از شهریه طلاب! در حوزه های علمیه ( شما بخوانید حوزه های جهالت) برای فراگیری جهل به طالب این امر پول هم می پردازند. اما این شهریه از کجا تامین می شود؟ از جیب مردم بواسطه دولت با ردیف بودجه ای که برای این حوزه ها در نظر میگیرد. و کارفرما چه  کسی است؟ خود تامین اجتماعی! چگونه؟ این دیگر اوج حقه بازی است. به گفته همان آخوند:” مرکز خدمات حوزه‌های علمیه از طرفی کارفرمای طلاب و از طرف دیگر شعبه سازمان تأمین اجتماعی محسوب می‌شود” یعنی به عقل جن هم نمی رسید که چنین کلاه شرعی سر قانون مصوبه خودشان بگذارند.
یک کارگر برای بیمه شدن در ابتدای امر باید به “مراکز طب کار” مراجعه کند و با هزینه خودش از بابت شنوایی و بینایی و تنفسی چک می شود و نمونه خونی و ادراری هم گرفته می شود و در عین حال “صادقانه” باید فرمها را پر کند که مرض خاصی ندارد که مبادا از همان روز اول خرج روی دست بیمه بگذارد. یعنی باید سالم و تندرست باشد و اگر بیماری خاصی هم داشته باشد بیمه هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد وبه کارگر تنها توصیه می شود که “برو خودت را معالجه کن!” و  لازم به ذکر است که با شروع کار در هر کارگاه جدیدی باید این روند را تکرار کند. این روند برای طلاب هم هست اما با یک تفاوت؛ اولا یک چکاپ کامل است، دوما هم یک ریال بابت آن نمی پردازند. چرا که  قبلا از جیب مردم هزینه شده و “هزینه چکاب و درمان‌های احتمالی همچنان با دفترچه‌های حوزه انجام می‌پذیرد.” دقت کنید حتی درمان های احتمالی رایگان صورت می پذیرد.
این زالوها از تمام خدماتی که یک کارگر برای دسترسی به هریک از آنها هفت خوان رستم را باید بگذراند بی هیچ دغدغه ای ” از خدماتی چون حمایت در برابر حوادث و بیماری‌ها، مستمری بازنشستگی، مستمری از کارافتادگی، مستمری بازماندگان، غرامت دستمزد ایام بیماری، کمک‌هزینه ازدواج، دریافت هزینه وسایل کمک‌ پزشکی و کمک‌هزینه کفن و دفن بهره‌مند” می گردند و تنها ظلمی که در حق ایشان روا داشته شده این مورد است که” هزینه بیمه شدن طلاب به علت حذف مقرری بیمه بیکاری ۳ درصد کمتر از سایر بیمه‌شدگان است.” البته خوشحال نشوید این قبلا جبران شده! این ۳ درصد همان ۳ درصد سهم دولت برای بیمه است که با ردیف بودجه ای  معین سالانه برای حوزه های علمیه تامین می شود. از این گذشته مگر طلاب کار می کنند که بیمه بیکاری بگیرند. در این مورد خاص خودشان شرم شان شده مستقیما از این مقرری استفاده کنند!
تبعیض از کپی گرفتن تا بیمه تکمیلی
باور کردنی نیست در مورد کپی گرفتن اسناد لازم برای بیمه شدن هم تبعیض قایل شدند. یک کارگر برای بیمه شدن باید از تمام اسناد هویتی( شناسنامه (تمام برگهایش)، کارت ملی، خود و خانواده و از کارت معافیت ویا نظام وظیفه  کپی تهیه کند و به همراه  ۶قطعه عکس از تمام اعضای خانواده تحویل مراجع مربوطه بدهد. درحالیکه  در این مورد هم زالوها از حق ویژه برخوردار شده‌اند، که فقط کپی شناسنامه بیمه شونده و عکس پرسنلی افراد خانواده کفایت می کند! و همه اینها برای این است که به گفته مدیرکل تامین اجتماعی قم،علی اصغر دادخواه:” با بیمه تامین اجتماعی ، طلاب و روحانیون و خانواده هایشان با خیال راحت و فراغ بال زندگی شان را ادامه داده و همین موضوع بهره وری علمی و پژوهشی آنان را افزایش می دهد” ( حق بدهید که جا دارد فریاد بزنیم: ای خداااا!!)
در اینجا باید حتما یادآور شویم  این جماعت زالو صفت از مزایایی بیمه تکمیلی هم در بهترین سطح آن بهره می‌برند. بیمه تکمیلی در واقع خدمات پولی شده تامین اجتماعی است و بابت آن نیز مجددا از حقوق کارگر سهمی کسر می‌گردد و بخاطر هزینه سنگین آن بسیاری از کارگران از بیمه کردن افراد خانواده خود، خودداری می کنند. اما شخص خودش اجباری است و در این مورد چیزی کارفرما نمی پردازد جز اینکه از حقوق کارگر کسر می کند و عموما یا دیر به دیر به بیمه پرداخت می شود و یا اصلا نمی پردازد و دست کارگر را تو حنا می گذارد. اما در مورد آخوند جماعت این نیز کاملا رایگان در اختیارشان هست فقط باید حواس شان باشد بیشتر از سقف تعیین شده خرج برای دولت نتراشند!
ریش و قیچی دست کارگر باید باشد
با زحمت و پول کارگر غولی به اسم تامین اجتماعی شکل گرفته اما وقتی نوبت به خود صاحبان بیمه تامین اجتماعی میرسد که اداره آن در دست دولت اسلامی سرمایه قرار گرفته است و یکباره بی پول میشود و چهره‌ای که از این سازمان نشان داده میشود، سازمانی است در آستانه ورشکستی است. و لازم به یادآوری است دولت همیشه دستش در صندوق بیمه تامین اجتماعی بوده و باندهای مافیایی حکومت هر کدام که بر این سازمان سیطره پیدا کردند بخش عظیمی از ثروت تامین اجتماعی را ملا خور کرده اند. همه اینها بس شان نیست که آخوندهای دور اخیر مجلس اسلامی نکبت آفرین معترض هستند که بیمه تامین اجتماعی و بازنشستگی و… برای کارگر اساسا بی معنی است هر کارگری اگر دوست داشت خودش برود با یک بیمه ای قرارداد ببندد.
 تا وقتی ریش و قیچی دست سرمایه داران و نمایندگان سرمایه است بساط غارتگری هم برقرار است و بیش از هر چیز دست ایشان باید از سر زندگی کارگر کوتاه شود. هر قانونی که مستقیما به خود کارگران بر می گردد باید یا خود کارگران بنویسند یا تحت نظر مستقیم آنها تنظیم شود. قوانین فوق اساسا باید بر اساس رفاه و آسایش کارگر تنظیم و تصویب شود. بیمه باید رایگان در اختیار کارگر باشد. بیمه بیکاری ( نه آنگونه که رژیم اسلامی سرمایه تعیین کرده است) بلکه همه شهروندان بالای ۱۸ سال اعم از زن و مرد، باید از آن برخوردار باشند. دولت باید دسترسی آسان همه کارگران را به خدمات درمانی تضمین کند و بازنشستگی نباید به یک معضل در زندگی کارگر تبدیل شود. بعد از بیش از سه دهه کار، کارگر هم حق دارد فکر و دغدغه اش از بابت “زندگی مادی” راحت باشد. کارگر و کار او سبب تولید و ایجاد محصولاتی می شود که می تواند هر چه بیشتر وقت جامعه را آزاد کند  و آرامش برای جامعه فراهم کند. اما در نظام سرمایه داری این شرایط وارونه است. کارگر کار می کند نه تنها ثمره کار او از دسترس‌اش خارج است بلکه جمهوری اسلامی پا را از این فراتر نهاده و شرایطی فراهم ساخته که زالو صفتان بی هیچ رحمی از دستاوردهای کارگران بهره میبرند. دست این زالو ها باید از دستاوردهای کارگران کوتاه شود.
*