کمک ناچیز عربستان و یک سکوت سی ساله اقای جمال بزرگپور چقدر ناچیز؟- سمکو نوری

مقالات

اقای بزرگپور در مطلبی تحت عنوان “در بارە تفهیم یک اتهام!” و در پاسخ به مطلبی از ایرج فرزاد اینگونه نوشته است: باید پرسد لطف کنید بە ما بگوئید، شما که در فاصله بین کنگره ۲ تا ۶ دریافت کمک مالی از حکومت فاشیستی بعث را مجاز دانسته اید و سالانه مقادیر کلان آن هم به حساب همان سازمان مرکزی حزب که شما نیز در آن فعالیت می کردید ، واریز می شد، با کدام منطق امروز دریافت کمک ناچیز از حکومت محلی کردستان را این چنین مورد حمله قرار می دهید؟ آن دیگری را مباح و این دیگری را مکروە میدانید.”
جمال بزرگپور تحمل نقد را ندارد و اعصابش خراب میشود، خودشان میدانند که گاوشان زاییده است، خصوصا اگر نقدی متوجه ایشان شود و مجیز حکومت اقلیم و کردایتی را نگفته باشد حذف میکند. چند روز پیش بود، ایشان با حذف نقد منتقدین “هم حزبی اش ” دامنه سیاست حذف و اعتراف گیریهای اجباری دبیرخانه کذایی “کومه له” را رسما به فضای مجازی هم گسترش داد که افشای دیگربار ایشان را در پی داشت. در این راستا و بر پایه این سنت سیاسی عقب مانده، جمال بزرگپور ظرفیتهایی را در همین فضای مجازی از خود نشان داده است که میتوان چنین استنتاج کرد که این حذف کردنهای فضای مجازی و اعتراف گیری اجباری در اردوگاه، میرود به جاهای باریک تری هم کشیده شود. باید دید در بزنگاهها و نقطه عطفهای پیش رو و نقطه پایان سراشیبی رژیم ادمکشان اسلامی، آیا “انو شیروان مصطفی”ی دیگری زاده خواهد شد یا نه؟ آخر شرکاء اقای بزرگپور در احزاب بغل دست ایشان چندین “قهرمان” جنگ و جدال داخلی و “ختم به خیر” کردن انشعابات به شرط چاقو را تحویل بارگاه کردایتی داده اند اینها هم باید با نشان دادن این ظرفیتها خودشان را حداقل تا حد “محمد حاجی محمود” نشان دهند.
بزرگپور در مطلب مذکور از “کمکها”ی حکومت اقلیم کردستان بعنوان “کمک ناچیز” اسم برده است. برای طولانی نشدن این مطلب و از انجاییکه حساب این کمکهای “ناچیز” از دست بزرگپور و اقای علیزاده خارج شده است، اشاره به نکاتی را لازم میدانم تا جایگاه سیاسی این کلمه “کمک ناچیز” روشن شود که دقیقا چقدر “ناچیز” است. البته بلافاصله باید این را گفت که ناچیز شماردن این کمکهای اقتصادی که اقای بزرگپور به آن اشاره داشتند، شاید منظورشان در مقایسه با کمکهای دیگری است که فعلا “کسی” از آن خبر ندارد به جز اقای علیزاده و هاله نورانی حلقه زده حول تلاشی دوباره برای “بازسازی کومه له زحمتکشان”.
از این اخریها شروع کنیم
۱: تبدیل کردن کومه له به سخنگوی سازمان اسلامی خبات و سازمانهای قومی و اسلامی در کردستان سوریه.
۲: تبدیل کردن کومه له به همپیمان سیاسی اتحادیه میهنی کردستان و حکومت اقلیم و تبلیغ سیاسی برای شخص جلال طالبانی قاتل کمونیستها در کردستان.
۳: زیرفرش کردن اعتراضات مردم کردستان عراق و خاک پاشیدن به چشم انها و تلاش در جهت منحرف کردن مبارزاتشان و همچنین مشاوره دادن به حکومت اقلیم برای ساکت کردن اعتراضات.
۴: تبدیل کردن کومه له به سازمان همسو و همجهت و هم منفعت با کنگره های ارتجاعی ملی از سوی حکومت اقلیم و همچنین پ ک ک.
۵: تحقیر کمونیستها در کردستان عراق و گفتن اینکه هیچ جایگاهی ندارند ولو حرفهای خوبی هم گفته باشند، اما در عوض گفتن اینکه جلال طالبانی دلسوز مردم کردستان است.
۶: افترا ساختن در مورد ماهیت اسلامی سازمان خبات اسلامی، برای تلطیف سیاست ارتجاعی انها و همچنین موجه جلوه دادن بند و بستها با سازمانی که شاخه کردستانی باند مجاهدین خلق است.
۷: تبلیغ مضحکه انتخابات موسوم به شورای شهرها در تلویزیون “کومه له” از زبان اعضای باند زحمتکشان.
۸: اعتراف اقای علیزاده به قبول “حکومت کُردی”، کپی حکومت اقلیم کردستان در اخرین مصاحبه ایشان به زبان کردی.
۹: یکی دیگر از حلقه زده های حول علیزاده ، “حسن رحمانپناه” در مطلبی به زبان کردی پس از پیوستن به “سوسیالیسم هیچوقت” قاسملو گفته است شیخ عزالدین اگرچه به “فلسفه دینی معتقد بوده اما این رابطه بین خودش و خدایش بوده”، گویی هرکسی که مثلا به فلسفه دینی معتقد باشد همچون ملاعزالدین یک حزب اسلامی درست میکند و به دنبال احزاب همپیمان سراسری ان هم خواهد گشت. ترجمه این مطلب و متن اورژینال ان نزد من “سمکو نوری” موجود است. لذا باید گفت زدن پلی میان “کومه له فعلی” با احزاب اسلامی از جنس خبات و چراغ سبز به جریانات سلفی، اگرنه همه انها، در کردستان ایران.
اینها تنها جدیدترین سیاستهایی است که جایگاه سیاسی همان کمکهای “ناچیز” را نشان میدهد. از ۳۰ سال تزریق زهر به لابلای مصوبات و قرارها و افق و ارمان یک حزب که با فداکاری و از جان گذشتگی هزاران کمونیست بنا گذاشته شد فعلا میگذریم. باید کسی این جمال بزرگپور را که قرار است نقش حماله الحطب های انشعاب دوم را بازی کند شیرین فهم کند که این کمکهای مد نظر شما آنقدر “ناچیز” است که یک حزب را از صف قرمزها به صف خاکستریها کوچ داده و چندین انوشیروان مصطفی تحویل “جامعه” داده است. باید ناچیز بودن این کمکهای امریکا و عربستان و قطر را در اینجا دید.
سمکو نوری