درباره نئولیبرالیسم و بنر ۱۶ آذر – عباس گویا

Uncategorized مقالات

در حداقل دو دانشگاه تهران و علوم پزشکی تبریز بنر یکسانی با مضمون «ایران، فرانسه، عراق، لبنان، شیلی … مبارزه یکی است/سرنگونی نئولیبرالیسم» در اعتراضات شانزده آذر بلند شد. این بنر که بنظر میاید تنها بنر بلند شده دردانشگاه تهران بود بسیار جلب توجه کرد و به تعبیری بعنوان “شعار محوری” اعتراض جلوه کرد. درست به همین دلیل دو کلمه آخر این بنر “سرنگونی نئو لیبرالیسم” بدرست به بحثی جنجالی دامن زده است. در همین متن، کانال تلگرامی “کمپین دفاع از بازداشت‌شدگان هفت‌تپه و زندانیان ترقی‌خواه” از قول سپیده قلیان یادداشتی را منتشر کرده است که شامل این جملات میشود:«نقد اقتصاد نئولیبرال، در هر شمایلی، نقد وضعیت اسفناکی است که به مردم ایران تحمیل شده است. مگر نئولیرالیسم تعریفی جز بنیادگرایی سرمایه دارد؟ و مگر دولت در افزایش قیمت بنزین هدفی جز آزادسازی قیمت‌ها داشت که سرآغاز خیزش سرخ آبان شد؟» که بوضوح ناروشنی مفهوم “نئولیبرالیسم” را در ادبیات چپ ایران نشان میدهد. بهمین جهت لازم بنظر میرسد که قبل از اعلام هر موضعگیری ای نسبت به “نئولیبرالیسم” تعبیر خود و واقعیات منتسب به این واژه را مشخص کرد.

نئولیبرالیسم چیست؟
مدعیان کاربرد چنین واژه ای، نئولیبرالیسم، میگویند این مفهوم بمعنای بازگشت بازار آزاد در فردای استقرار دولت رفاه در غرب، که به اقتصاد کینزی هم شهره دارد، است. پس خلاصه تر کنیم، نئولیبرالیسم یعنی لیبرالیسم اقتصادی قرن ۱۸، یعنی همان بازار آزاد که فرم کاملا جا افتاده، شناخته شده، ابتدائی و کلاسیک حاکم بر روابط سرمایه داری بوده است. توجه داشته باشید که لیبرالیسم فرمی، شکلی از اجرای روابط سرمایه داری است، خود روابط سرمایه داری نیست. سرمایه داری میتواند در فرمهای مختلفی مانند اقتصاد دولتی که در شوروی و بلوک شرق به عرش اعلا رسید باجرا درآید، میتواند در قالب دولت رفاه در فاصله پسا جنگ دوم جهانی تا اوایل دهه نود میلادی حکمفرما شود. اولین سوال در مورد واژه “نئو لیبرالیسم” در نتیجه این است که اگر نئولیبرالیسم همان لیبرالیسم اقتصادی است، بعبارتی مفهوم آشنا و شناخته شده بازار آزاد، چرا پیشوند “نئو” یا “جدید” را به آن اضافه کرده اند؟ دلیل سنجاق کردن “جدید” به لیبرالیسم بنظر من سیاسی است، اقتصادی نیست. نهایتا سرمایه داری در غرب از میانۀ دهه هفتاد میلادی از یک قالب، دولت رفاه یا اقتصاد کینزی، به قالب دیگری، بازار آزاد، در میاید. اگر یکی از این دوقالب شایسته لقب “جدید” باشد، مفهوم “دولت رفاه” است، نه لیبرالیسم اقتصادی. پس چرا به این دومی پیشوند اضافه کرده اند؟ علت چنین لقبی ایجاد یک دوقطبی تصنعی و خاص است. “نئولیبرالیسم” تنها در تقابل با “دولت رفاه” بکار برده میشود، قبله آمال مدعیان ضدیت با نئولیبرالیسم، حداکثر، دولت رفاه است، سوسیالیسم نیست، الغا سرمایه داری نیست.

قبل از ادامه و صرفنظر از هر برداشتی که از نئولیبرالیسم داشته باشیم، لازم میبینم نتیجه گیریم را از همین ابتدا اعلام کنم. نئولیبرالیسم در تقابل با دولتهای رفاه در اروپای غربی بکار برده میشود که در نتیجه به فرم اقتصاد سرمایه داریی حاکم در ایران کاملا بی ربط است چرا که در ایران هیچگاه دولت رفاه حاکم نبوده است که حال سیاستهای منتسب به نئولیبرالیسم برای عقب راندن آن الزام پیدا کرده باشد. بنر بلند شده در دانشگاههای تهران و تبریز، کپی صرف و فکر نشده ای از بنری در فرانسه، اگر اشتباه نکنم و در هر صورت کپی کردن از دست فعالین چپ در غرب است بدون اینکه هیچ ربطی به ایران داشته باشد. به همین دلیل است که فعالین چپ در ایران در توصیف لیبرالیسم دچار سکسکه میشوند و حتی فرمولنبدی شان هم عجیب غریب است: “سرنگونی نئولیبرالیسم”. حتی برفرض پذیرش این مفهوم، حداکثر میتوان خواهان الغا شدن سیاستهای نئولیبرالیستی بود نه سرنگونی آن، نئولیبرالیسم قدرت سیاسی نیست که سرنگون شود. علت سردرگمی چپ در ایران در رابطه با نئولیبرالیسم این است که مفهوم نئولیبرالیسم بدرست هیچ جایگاهی در ادبیات سیاسی ما نداشته است

در قسمت بعد پیشینه دولت رفاه و اجزا سیاستهای منتسب به “نئولیبرالیسم” را زیر ذره بین میبریم.
ادامه دارد