نگاهی دیگر به آبان ۹۸،درسهای یک خیزش – گفتگو با علی جوادی

مقالات

پرسش: ماه گذشته گرامیداشت قیام آبان ۹۸ را پشت سر گذاشتیم. تاکنون در محافل اپوزیسیون ایرانی بحثهای متنوعی در مورد آن صورت گرفته است. جهان نظاره گر “نمایش درنده خوی و جنایت پیشگی” رژیم اسلامی در برابر مردم معترض بود. پرونده جمهوری اسلامی از جنایت و قتل مملو است اما صرفنظر از این بنظر شما چرا حکومت در آبان ماه اینچنین بی محابا دست به قتل عام مردم زد؟
علی جوادی: خیزش آبان ۹۸ یک نقطه عطف در جنبش توده های مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی و همچنین یک نقطه اوج در تاریخ این جنبش بود. چاشنی این خیزش توده ای افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت بنزین و سوخت در جامعه بود. اما چاشنی ای بر کوهی از نفرت و انزجار از حکومتی است که کارنامه اش چیزی جز فقر و فلاکت گسترده و همه جانبه، محرومیت و نابرابری، سرکوب هرگونه آزادی های سیاسی و اجتماعی، ضدیت کور با زن، خوشی، شادی و هر آنچه امروزی و انسانی است و بالاخره ضدیت همه جانبه با کارگر و کمونیسم، نبوده است. مردم در بیش از صد شهر و در اکثر استانهای کشور به میدان آمدند. شعار “حکومت اسلامی نابود باید گردد”، شعار محوری این خیزش سراسری بود.
بنا به آمار رویترز، که با اتکاء به اطلاعات و گزارشات محافل درونی خود رژیم تهیه شده است، بیش از ۱۵۰۰ نفر جان خود را از دست دادند. عفو بین الملل توانسته است بیش از ۳۰۰ مورد را با اطلاعات دقیق و غیر قابل انکار تایید و ثبت کند. بیش از هفت هزار تن بنا به اعتراف عناصر خود رژیم دستگیر و شکنجه و زندانی شدند. هم اکنون نیز حکم اعدام برای ۵ تن از دستگیر شدگان صادر شده است. آیا این گزارشات تمامی جنایت رژیم را در بیش از صد شهر منعکس میکند؟ تردیدها واقعی و جدی است.
رژیم حکم تیر صادر کرد، وحشیانه و بی محابا به معترضین حمله کردند. خودشان اعلام کردند که علاوه بر شلیک به شقیقه مردم بپاخاسته، پای آنها را هم هدف گرفته بودند!؟ دستور شلیک و کشتار هم رسما از سوی بالاترین مقامات امنیتی و حکومتی صادر شده بود.
در آبان ۹۸ رژیم اسلامی با تمام قوا برای سرکوب به میدان آمد. با مردمی مواجه بودند که گامهای بلندی بر سرنگونی رژیم برداشته بودند. تعرض به برخی از مراکز سرکوب و پایگاههای رژیم، حمله به دفاتر امام جمعه ها، حمله به بانکها و موسسات چپاول اموال مردم و تلاش برای خارج کردن کنترل برخی از محلات از کنترل رژیم، اقداماتی بودند که در این خیزش برجسته شدند. خیزش آبان گوشه هایی از پروسه عملی و چگونگی سرنگونی رژیم اسلامی را به نمایش گذاشت.
رژیم اسلامی خیزش آبان را وحشیانه سرکوب کرد. چرا که صورت مساله اعتراضات آبان بود و نبود رژیم اسلامی بود، چرا که شعار آبان سرنگونی حکومت اسلامی بود، چرا که مردم در آبان به مراکز قدرت و دستگاه سرکوبش تعرض کردند. آبان نشان داد که رژیم اسلامی را در نهایت تنها با یک مبارزه قهرآمیز، یک قیام مسلحانه و سراسری و سازمانیافته، میتوان بطور کامل سرنگون کرد.
پرسش: در ارزیابی از اعتراضات آبان نیروهای دوم خردادی و اصلاح طلبان حکومت مصرانه میگویند که علت اعتراض مردم گران شدن نرخ بنزین بوده است که در همه جای دنیا امر متداولی است. از نظر شما چه عواملی در شکل گیری اعتراضات مردم دخیل بوده است؟
علی جوادی: چه ارزیابی عمیق و همه جانبه ای از زمینه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خیزش های توده ای در جامعه!؟ جاشنی یک انفجار عظیم اجتماعی میتواند پدیده های کوچک و حتی کم اهمیتی باشند اما انفجار و ابعاد آن را نمیشود با چاشنی اش توضیح داد. دامنه و قدرت انفجار را باید با میزان و حجم ماده قابل انفجار توضیح داد. با این حساب اگر ولیعهد اتریش در سارایوا مورد سوء قصد قرار نمیگرفت حتما ما شاهد جنگ اول جهانی نبودیم و یا اینکه با پایین رفتن قیمت بنزین نیز باید زمینه و عوامل شکل گیری خیزشهای توده ای از میان میرفت و دیگر هم نیازی به دستگاه سرکوب و چوبه های دار و مراکز شکنجه و کشتار و گورهای دسته جمعی نبود. در هر صورت اراجیف این بخش از مدافعین رژیم اسلامی را نباید چندان جدی گرفت. آبان رویداد و مقطعی در جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم بود.
در آبان مردم در ابعاد سراسری و میلیونی به میدان آمدند. چرا که چندین سال است که حکم به سرنگونی رژیم اسلامی داده اند و اکنون نیز عملا دست اندر کار اجرای این حکم خود هستند. چرا که غول اقتصاد حکم به سرنگونی رژیم اسلامی داده است. واقعیت این است که هرگونه تغییر و بهبود اقتصادی در جامعه منوط به سرنگونی رژیم اسلامی است. چرا که سرمایه داری تحت حاکمیت اسلامی در خاورمیانه، حوزه صدور سرمایه و تکنولوژی و دانش فنی نیست. چرا که هر اقتصادی با این مختصات سیاسی محصولی جز فقر و فلاکت گسترده تولید نخواهد کرد. مردم به میدان آمدند چرا که نسلی از توده های مردم رژیم اسلامی را با تعریف خود از زندگی ناخوانا می بینند. این جامعه میخواهد آزاد و برابر و مرفه باشد، امروزی زندگی کند، اما رژیم اسلامی در تناقض ژنتیکی با این ویژگی ها و خواست و تعریف جامعه از زندگی قرار دارد. یک رژیم ضد زن، یک رژیم اسلامی، یک رژیم استثمارگر، یک رژیم ضد خوشی، در جامعه ای که تا مغز استخوانش امروزی و مدرن است و برابری طلب است، بدون تردید به انگیزه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی همه جانبه ای برای سرنگونی رژیم اسلامی و شکل گیری جنبشهای اجتماعی شکل میدهند. امروز سرنگونی طلبی یک ویژگی سیاسی جامعه است. هر اعتراض توده ای، مستقل از اینکه با چه بهانه ای آغاز شود، میتواند به سرعت به اعتراضی برای سرنگونی رژیم اسلامی تبدیل میشود.
رژیم اسلامی در هیچ زمینه ای، اقتصاد، سیاست و فرهنگ، چشم اندازی برای بقاء و نقطه سازشی با توده مردم ندارد. سرنگونی رژیم اسلامی محتوم است.
پرسش: بنظر شما اعتراضات آبان ماه دارای چه ویژگی هایی بود؟ آیا واقعا چهره سیاست در جامعه پس از وقایع آبان عوض شد؟
علی جوادی: آبان همانطور که اشاره کردم یک نقطه عطف و یک نقطه اوج در تلاش مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی بود. یک نقطه عطف بود، با شعار محوری “حکومت اسلامی نابود باید گردد”. آبان در امتداد دی ماه بود که ویژگی اش این بود که رسما اعلام کرده بود، “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا”. آبان گوشه هایی از راه و چگونگی سرنگونی رژیم اسلامی را به نمایش گذاشت. تلاش برای فلج کردن تحرک دستگاه سرکوب در سطح شهر و در عین حال تعرض به مراکز سرکوب و استثمار و تحمیق توده کارکن در جامعه، آبان راه را نشان داد.
در آبان ما شاهد اشکال جدیدی از مقابله با رژیم اسلامی بودیم. محدود کردن تحرک نیروهای سرکوبگر در سطح شهر با ایجاد راه بندان و زمینگیر کردن نیروهای نقلیه دستگاه سرکوب رژیم در حین تعرض به مراکز سرکوب و استثمار و تحمیق رژیم اسلامی، از ویژگی های آبان بود. اگر در ۵۷، کارگران ماشین حکومت نظامی شاه را با بستن شیرهای نفت فلج کردند، در آبان با سد معبر و ایجاد راه بندان نقشه مند، تحرک نیروهای سرکوب را در سطح شهر محدود کردند. در آبان فعالین این اعتراض نقشه مند بسیاری از “چشمهای” رژیم در شهر را کور کردند تا رژیم نتواند به سادگی بر چگونگی حرکت اعتراضی در شهر احاطه داشته باشد.
در آبان ما شاهد تلاش برای تصرف و کنترل محلات در برخی از شهرها بودیم. کنترل محلات یک داده و اقدام جدید در چگونگی سرنگونی رژیم اسلامی بود. تجربه آبان و همچنین تجربه چگونگی مقابله با جنبش اسلامی در سطح منطقه خاورمیانه و افغانستان نشان داده است که رژیم اسلامی را باید در هر محله و شهر و استان و منطقه ای سرنگون کرد. رژیم اسلامی تفاوت ویژه ای با رژیم شاه دارد. بر متن یک جنبش ارتجاعی اسلامی به قدرت رسیده است، و در همین ظرفیت هم از موجودیت کثیف و اسلامی خود دفاع خواهد کرد. اگر با سرنگونی رژیم شاه در تهران، عملا کار رژیم در کل کشور تمام شده بود، اما با سرنگونی رژیم اسلامی در تهران، به احتمالی شاهد سرنگونی رژیم در کلیت خود و در تمام مناطق و بخشهای جامعه نباشیم. به این اعتبار از هم اکنون باید چگونگی تصرف و خارج کردن هر وجب از جامعه را از کنترل اوباش اسلامی حاکم در دستور قرار داد. تاکید بر ایجاد شوراهای سازماندهی بمثابه نطفه شوراهای محلات و محل زیست و همچنین شوراهای محیط کار یکی از حلقه هایی است که باید از هم اکنون مشغول سازماندهی آن در هر گوشه ای شد.
آبان در عین حال اسلحه را وارد سیاست کرد. در بخشهای محدودی از این اعتراضات ما شاهد مسلح شدن فعالین در دفاع از صفوف اعتراضی مردم و مقابله با دستجات مسلح سرکوبگر بودیم. بار دیگر اثبات شد که رژیم اسلامی با زبان خوش در مقابل اعتراضات مردم تسلیم نخواهد شد. این رژیم را باید نهایتا در یک مبارزه ای قهرآمیز و قیام مسلحانه سراسری سرنگون کرد.
یک ویژگی دیگر آبان ۹۸ شعاری بود که برای اولین بار در سطح توده ای مطرح شد. شعاری که نشاندهنده افق و چشم انداز بخشهای وسیعی از این جنبش از سیر تحولات جامعه پس از سرنگونی رژیم اسلامی است. “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر” شعاری بود که برای اولین بار در اعتراضات خیابانی، در تهران و چند شهر بزرگ دیگر سر داده شد. این شعار این حکم پایه ای ما را تایید کرد که مساله تنها بر سر بود و نبود رژیم اسلامی نیست. بلکه در عین حال بر سر این است که کدام آینده قرار است در پس این اعتراضات رقم بخورد. آیا ما باز شاهد قدرت گیری نیروهای استثمارگر و ضد نابرابری و آزادی و مدافع شکاف طبقاتی و اجتماعی خواهیم بود، ترکیبی از حکومت سلطنت و حکومت اسلامی، یا نه، میتوان این گذشته و این مجموعه از ارتجاع و عقب ماندگی را به زباله دانی تاریخ سپرد. این شعار تقابل دو جنبش اجتماعی بر سر آینده ایران را به روشنی به نمایش میگذارد.
خلاصه کنم، آبان دریچه ای شد برای رویت دقایق و پیچیدگی های مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی. آبان پوچی توهمات و پروژه های کودنانه گذار مسالمت آمیز از رژیم اسلامی، گذار مذاکره محور، گذار کنترل شده، و بند و بست با بخشهایی از رژیم اسلامی را تماما بی آبرو کرد. نشان داد که کم مشقت ترین، رادیکال ترین، سازمانیافته ترین و قاطع ترین پروسه سرنگونی رژیم اسلامی به سرانجام رساندن یک انقلاب کارگری پیروزمند است. آبان درسهای بسیاری برای آموختن داشت.
پرسش: از نشریات مجاز محافل حاشیه رژیم تا طیف هایی از اپوزیسیون راست معتقدند که ورشکستگی اقتصادی رژیم اسلامی موجب رانده شدن “طبقه متوسط” به مرز فقر شده است و اعتراضات آبانماه نمودی از نا امید شدن این طبقه از طرحهای اصلاح رژیم و پیوستنشان به صف سرنگونی طلبی بوده است. شما توافقی با این ارزیابی دارید؟
علی جوادی: اینکه فقر و فلاکت مردم روز به روز در حال گسترش است و هر روز ما شاهد فرورفتن بخشهای بیشتری از جامعه در فقر و فلاکت هستیم، واقعیت جامعه و گوشه ای از نارضایتی های عمیق توده های مردم است. اما این ارزیابی که اعتراضات آبان ناشی از “رانده شدن” این بخش از جامعه به مرز فقر بود، غلط است. یک سئوال، بر مبنای این تفسیر چرا خود آن بخش از جامعه که فی الحال در فقر و فلاکت غوطه ور بود، نیروی محرکه این اعتراضات نبود؟ اگر تشدید فقر این بخش عامل شکل دادن به اعتراضات آبان است، چرا فقیرترین بخش جامعه از نقطه نظر این مفسران نیروی اصلی آبان نبود؟ تصور من این است که خود این مفسران و این نیروها اکنون از “اصلاح رژیم” نا امید شده اند و نتیجتا به دنبال توجیهی برای رانده شدن خود به موضع سرنگونی طلبی میگردند. دنیای وارونه ای است!
اما اجازه دهید به نکاتی پیرامون این ارزیابی اشاره کنم. واقعیت این است که جنبش ملی – اسلامی، که زمانی به زیر چتر دوم خرداد برای اصلاح رژیم اسلامی بسیج شده بود، با شکست این پروژه تجزیه شده و هر بخش از آن به گوشه ای پرتاب شدند. بخشهای وسیعی از این جنبش سرخورده و دل نگران به موضع راست سرنگونی طلب، علیرغم میل خودشان رانده شده اند. بخشهایی نیز کودنانه در صدد شکل دادن به پروژه دیگری برای اصلاح این هیولای اسلامی اند و بخش کوچکی نیز با خداحافظی با پروژه دفاع از اصلاح رژیم به دفاع از کلیت رژیم برخاسته اند. از این تغییر و تحولات اما نمیتوان نتیجه ای در ارتباط با حرکت “طبقات میانی” در جامعه گرفت. کلا چنین ارزیابی ای در بررسی اوضاع سیاسی و جنبشی و کشمکشهای طبقاتی در ایران غیر واقعی است.
واقعیت این است که بخشهای وسیعی از طبقات دارای جامعه، بخشهای از بورژوازی ایران، خواهان سرنگونی رژیم اسلامی و بعضا ابقاء اوضاع گذشته هستند. بعلاوه سرنگونی طلبی یک جنبش عظیم اجتماعی است. اما اینکه چه بخش از این جنبش عظیم قدرت خود را در هر دوره ای در اعتراضات اجتماعی به نمایش میگذارد، مساله دیگری است. اصلاح طلبی پروژه بخشی از خود رژیم اسلامی، بخشی از بورژوازی حاکم در ایران بود. نسبت دادن این پروژه به بخشهای میانی جامعه و تراشیدن پایه اجتماعی برای آن گوشه ای از تلاش ورشکستگان دوم خردادی و اصلاح طلبان حکومتی است.
پرسش: در اعتراضات آبانماه شعارهای متفاوت و گاها متناقضی سر داده شده است. شما علت این تفاوتها و تناقضات را در چه می بینید؟
علی جوادی: این تفاوتها و تناقضات ناشی از سیاستها و افقهای متفاوت دو جنبش اجتماعی بزرگ در اپوزیسیون جمهوری اسلامی است. دو جنبش متمایز اجتماعی و نه بخشهای چپ و راست یک جنبش واحد. تفاوت این دو جنبش را در شعار “رضا شاه روحت شاد” و “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشد، چه رهبر” به روشنی میتوان مشاهده کرد!
واقعیت این است که اپوزیسیون حکومت اسلامی یک پدیده یکدست و واحدی نیست. و این بار “همه با همی” هم در کار نیست. “همه با هم” محصول سیاست ائتلاف میان بخشهای مختلف جنبش اسلامی و جنبش ملی – اسلامی و خیل روشنفکران شرق زده و غرب ستیز در سالهای ۵۷ بود. واقعیت این است که نیروهایی که در تلاش برای سرنگونی رژیم اسلامی هستند، به زیر پرچم و چتر واحدی نخواهند رفت. به رهبری واحدی تن نخواهند داد. جدال میان جنبش ها در پروسه مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی تشدید هم خواهد شد.
یک رکن تلاش نیروهای راست ایجاد ایستگاههایی در پروسه مبارزه برای سرنگونی بنیانهای اقتصادی و سیاسی و مناسبات حاکم بر جامعه و طرحهایی برای سازش با بخشهایی از حاکمیت و دستگاه سرکوب است. این پروژه ها را یک به یک باید شکست داد و از سر راه تلاش مردم برای سرنگونی رژیم و دستیابی به آزادی و برابری کنار زد.
پرسش: یکی از مباحث مهم ایندوره مساله رهبری سیاسی اعتراضات مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. برخی معتقدند که در عصر اینترنت و مدیای اجتماعی برای پیروزی نیازی به شکل گیری رهبری سیاسی بشکل کلاسیک آن نیست و در مقابل نظر دیگری عدم موفقیت اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ در سرنگونی رژیم اسلامی را نبود یک رهبری سیاسی ارزیابی میکنند. شما پیروزی مردم بر جمهوری اسلامی را منوط به چه عواملی میدانید؟
علی جوادی: پیدایش اینترنت و مدیای اجتماعی موقعیت انحصاری سرمایه بر افکار عمومی را به نفع جامعه تغییر داده ، اما مکانیسم تحولات اجتماعی و چگونگی تغییر و یا تصرف قدرت سیاسی را تغییر نداده است. کماکان باید تبلیغ و ترویج کرد، افشاگری کرد، سازماندهی و مهمتر باید رهبری کرد. اینترنت دسترسی ما به جامعه و توده مردم را تسهیل کرده است. اینترنت و مدیای اجتماعی ابزاری برای پیشبرد این مجموعه از کارها و نه جایگزینی برای آنها است.
امروز جامعه در پله آخر مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی ایستاده است. فراتر رفتن از این نقطه نیازمند شکل گیری یک رهبری در جنبش سرنگونی طلبی در جامعه است. اما شکل گیری این رهبری خود نیز در گرو یک انتخاب سرنوشت ساز در جامعه است. جامعه باید انتخاب کند. مساله آینده تحولات سیاسی جامعه امروز رقم میخورد. انتخاب امروز آینده را شکل خواهد داد. کدام افق؟ کدام آلترناتیو؟ چپ یا راست؟ کدامیک؟ این انتخاب حلقه ای گرهی در پیشرفت مبارزه در سرنگونی رژیم اسلامی است.