کنفرانس برلین و جناحهاى حکومت اسلامى – منصور حکمت

مقالات نشريات

اواسط فروردین سال ۱۳۷۹، کمتر از دو ماه بعد ازروی کار آمدن باند اصلاح طلبان در مضحکه انتخابات مجلس ششم و سه هفته بعد از ترور سعید حجاریان، هفده نفر از دلسوخته گان رژیم خالق خاوران و کشتار دهه خونین ۶۰ که در میان آنها چهره هایی چون فریبرز رئیس دانا و محمود دولت آبادی و منیرو روانی پور هم حضور داشتند به برلین رفتند تا در کنفرانسی که با عنوان کنفرانس برلین شناخته می‌شود شرکت کنند.
اسامی آن هفده پیش قراول رژیم اسلامی عبارت بودند از: علی افشاری ، چنگیز پهلوان ، حمیدرضا جلایی پور ، محمود دولت آبادی (نویسنده)، فریبرز رئیس دانا (اقتصاددان)، منیرو روانی پور (نویسنده)، محمدعلی سپانلو (نویسنده)، عزت الله سحابی، شهلا شرکت ، علیرضا علوی تبار، مهرانگیز کار، جمیله کدیور همسر عطاء الله مهاجرانی، کاظم کردوانی (عضو کانون نویسندگان)، اکبر گنجی (ملقب به اکبر پونز)، شهلا لاهیجی ، خدیجه مقدم ، حسن یوسفی اشکوری .
حسن یوسفی اشکوری ، از شرکت کنندگان در این اجلاس درباره ترکیب سخنرانان و شرکت کنندگان می گوید: “برای اولین بار کسانی در کنفرانس برلین در کنار هم نشستند که حتی در داخل کشور هم هیچ گاه در کنار هم ننشسته بودند و شاید حتی حاضر هم نبودند که در یک کنفرانس کنار هم بنشینند.”
وی در باره شرکت فریبرز رئیس دانا در کتنفرانس موسوم به کنفرانس برلین می گوید: با رئیس دانا برای حضور در کنفرانسی در آلمان همسفر شدیم. من و سحابی. داستان آن سفر را، که بعدها با عنوان «کنفرانس برلین» شهره آفاق شد و پیامدهای آن برای مهمانان هفده نفره آن از ایران، همه احتمالا به یاد دارند. از قضا بیستمین سالگرد آن در اوایل فروردین (آوریل) نزدیک است.
در روزهای پایانی اقامت ما در برلین آقایی به نام داود نعمتی از من و چند نفر دیگر دعوت کرد تا در کتابفروشی اش در شهر اِسِن سخنرانی کنیم. نام کتابفروشی نیما بود (البته این کتابفروشی سالهاست که تعطیل شده است). برخی به دلایلی در این سخنرانی حضور نیافتند و در نهایت از جمع چند نفره مدعوین برای سخنرانی رئیس دانا ماند و من.
شرح آن جلسه و سخنرانی را در کتاب «از برلین تا اوین» آورده ام و نیازی به تکرار و بازگویی آن نیست و فقط در ارتباط با زنده یاد رئیس دانا بگویم که در آن دیدار و در آن سخنرانی ارادت من به ایشان بیش از پیش شد.


اکنون شما را به خواندن مصاحبه منصور حکمت با رادیو انترناسیونال که در ۵ مه ٢٠٠٠ صورت گرفته است،دعوت می کنیم
رادیو انترناسیونال: از بعد ازکنفرانس برلین تبلیغات هیستریکى از طرف هر دو جناح جمهورى اسلامى علیه حزب کمونیستکارگرى ایران راه افتاده و اتهامات حیرت انگیزى را به حزب کمونیست کارگرى واردمیکنند. شما برخورد این دو جناح را چگونه تفسیر میکنید؟
منصور حکمت: برخوردشان بهما بنظر من در اساس نشان دهنده ترسشان از جنبش ضد جمهورى اسلامى است، جنبش علیههردو جناح. ببینید این دو جناح هر کدام اساسا دیگرى را متهم میکنند به اینکه داردپایه هاى نظام را سست میکند. دوم خردادیها دارند به جناح مقابل میگویند که اینبرخوردهاى قشرى شما و این تاکید شما بر اسلامیت غلیظ و این نپذیرفتن تعدیل باعثمیشود مردم بر سر کل حکومت بریزند و یک جنبش سرنگونى طلبى عظیم شکل بگیرد و جمهورىاسلامى اى بجا نگذارد. راستها در مقابل از قدیم دارند به دوم خردادیها میگویند کهاین “توسعه توسعه” گفتن هاى شما، این “گشایش گشایش” گفتن هاىشما و “جامعه مدنى” گفتن هاى شما، یک جنبش سرنگونى طلبى عظیم را بهمیدان میاورد و طومار کل رژیم را در هم میپیچد. این موضع گیرى اساسى و همیشگى ایندو جناح در برابر هم است. در نتیجه هر وقت بحران بالا میگیرد، هرکدام دیگرى را بهجاده صاف کن دشمن بودن متهم میکند. در اعتراضات تیرماه که کار به جنگ خیابانى باسپاه پاسداران کشید، هر دو همین کار را کردند. هرکدام دیگرى را به این متهم کردندکه دارد میدان را براى عناصر و نیروهاى خارج جریان “خودى” باز میکند کهدر صحنه سیاسى دخالت کنند. امروز جالب است، و ما خیلى از این خوشحالیم، که ایننیروى سوم، این لولو خورخوره اى که هرکدام دیگرى را با آن میخواهد بترساند و ساکتکند حزب کمونیست کارگرى ایران است. ما سمبل مبارزه علیه دو جناح، سمبل مبارزه علیهکلیت جمهورى اسلامى و نماینده واقعى مردم بیرون این حکومت شده ایم و طبیعى است کههرکدامشان دیگرى را متهم میکند که آب به آسیاب ما میریزد، همدست ما است و در اینماجرا داستانهاى محیرالعقولى هم هرکدام تعریف میکند که واقعا شایسته جمهورى اسلامىاست.
روزهاى اول راست ها و خامنه اى چى ها بودندکه دوم خردادیها را به همدستى با ما متهم کردند که بله شما در بند و بست با حزبکمونیست کارگرى رفته اید در برلین عمدا جلسه گذاشته اید تا اینها بیایند مرگ برجمهورى اسلامى بگویند. تا جایى که رسانه هاى طرفدار خاتمى در اروپا نگران شدهبودند، با ما تماس میگرفتند که آیا واقعا دوم خردادیها با شما تماس داشته اند و باهم توافق کرده بودید؟! بعد از اینکه دوخردادیها اینطور در منگنه قرار گرفتند، بنظرمیاید صحبت کرده اند و تصمیم گرفته اند همان سناریو را براى راستها پیاده کنند.حالا آنها خامنه اى و دارودسته اش و جناح راست را متهم میکنند که با حزب کمونیستکارگرى تبانى کرده اند تا دوم خرداد را بزنند. قضیه بسیار محیر العقول و تماشایىاست. دو جناح حکومت در یک کشور پهناور دارند به همدیگر برچسب میزنند که با حزبى کهعملا راس و پرچم جنبش سرنگونى طلبى در خارج حکومت است دمساز و همراه شده و حتىهمدیگر را متهم میکنند که رفته اند سران این حزب را دیده اند، از آن خط گرفته اند،با آن قرار گذاشته اند! این البته باعث انبساط خاطر و سرگرمى خیلى از کمونیستهاشده. اما بنظر من خیلى خوب است. چون نشان داده شد که سه جریان در جامعه ایران وجوددارد، دوم خردادیها و راست ها بخشى از این واقعیت اند، مردم و امثال حزب کمونیستکارگرى هم یک گوشه دیگر واقعیت اند و نیرویى هستند که هرروز هولناکتر و ترسناکتردارد خودش را به اینها نشان میدهد.
در جواب به این حملات هیستریک ما فقط بایداینرا به مردم یادآورى کنیم که قابل انتظار است که دوم خردادیها براى اینکه در اینجدال انتساب دیگرى به دشمن عقب نمانند این حملات را به ما بکنند. این حملات اینقدرمسخره است که دیگر از حد عقل خارج شده. جالب است که هم زمان با ایران، در خارجکشور هم و با بعضى ایادى شان، با بعضى از اوباشى که در خارج به اسم روزنامه نگاردارند، در روزنامه هاى خارج این داستانهاى خیره کننده را میکارند، دارند سعىمیکنند دفع شر کنند. و اتهاماتى را که جناح خامنه اى و راستها به آنها زده اند رابه سمت خود آنها برگردانند. ما در جواب این حملات کار خودمان را میکنیم. براى مردمروشن میکنیم که دعوا سر چیست. خامنه اى و راست ها چه میگویند، خاتمى و جناح دوخرداد چه میگویند و در این میان حزب کمونیست کارگرى چه میگوید. حزب کمونیست کارگرىبه صحنه آمده است. این اولین بار در تاریخ بیست سال اخیر ایران است که جناحهاىمختلف حکومت بطور ملموس یک جنبش سرنگونى طلبى قدرتمند را بیرون خودشان میبینند واینچنین از آن میترسند و بعلاوه در قلب این جنبش سرنگونى طلبى، یک جریان و حزبسیاسى متشکل و رادیکال با بیست سال سابقه مبارزه لاینقطع علیه حکومت را میبینند وبنظر من عکس العمل شان طبیعى است. ایران دارد وارد فاز جدیدى میشود، صحنه سیاسى آندارد به زور بروى مردم باز میشود، حزب کمونیست کارگرى وارد این معادلات شده و مابسیار از این تحولات خوشحالیم.
رادیو انترناسیونال: اهمیت اینکنفرانس برلین یا تاثیر این کنفرانس چه بوده که چنین غوغا و بلبشوئى را چه درایران و چه خارج کشور راه انداخته؟
منصور حکمت: باید یادتانبیاید که رژیم جمهورى اسلامى چگونه تا بحال سر پا مانده. جمهورى اسلامى جنگ راداشته، سلمان رشدى را داشته، اشغال سفارت را داشته، و حالا کنفرانس برلین را دارد.جلسات مشابه کنفرانس برلین قبلا هم فراوان بوده و ما در خارج کشور در کشورهاىمختلف آنها را پیکت کرده ایم، از تشکیلشان ممانعت کرده ایم، افشا کرده ایم. هرجاسران حکومت آمده اند خارج که به نفع حکومت اسلامى تبلیغ و پروپاگاند بکنند، ما سدراه این قضیه شده ایم. نکته اینجاست که این دوم خردادیها هستند که عمدتا از طرفغربى ها به خارج دعوت میشوند. و لاجرم موضوع اغلب این پیک ها در خارج این جناحاست. وگرنه اگر خامنه اى بیاید به خارج که باید ببینند اینجا مردم چه به روزشمیاورند. در نتیجه، اینکه لبه تیز این افشاگریها و اقدامات اعتراضى در خارج کشورمعمولا عناصر دوم خردادى هستند فقط بخاطر این است که فعلا در غرب براى اینهاتریبون سخنرانى فراهم میکنند. اگر خامنه اى ها و ناطق نورى ها و ده نمکى ها بهاروپا بیایند که روزگارشان به مراتب سیاه تر خواهد شد. در نتیجه هر عنصر جمهورىاسلامى که پایش را در خارج بگذارد و بخواهد ترببونى براى دفاع از جمهورى اسلامىبدست بیاورد، حزب کمونیست کارگرى و کمونیستها و آزادیخواهان در خارج کشور از جلسهاش یک صحنه افشاگرى درست میکنند. در کنفرانس برلین چند نفر از ایادى حکومت حضورداشتند. عده دیگرى هم آدم هاى خوشنامى بودند که جزء حکومت نیستند، و حتى اگر ازجنبش دوم خرداد و یا خاتمى دفاع بکنند، دارند عقیده شان را میگویند و ما هیچوقت بهاین اعتراض نداشته ایم. اعتراض به محتواى عقیده شان داشته ایم ولى به سخنرانى شانهیچوقت اعتراض نداشته ایم. مشکل ما کسانى است که سپاه پاسداران را راه انداختهاند، وزارت اطلاعات را گردانده اند، کسانى هستند که سخنگویان و عامل سرکوب و اعدامو شکنجه در آن جامعه بوده اند.

بهرحال اگر اینها در ایران در این بن بستسیاسى حاد نبودند کنفرانس برلین هم واقعه اى میشد مثل بقیه وقایعى که در این بیستسال از سر گذرانده اند. منتهى این واقعه در دوره بعد از انتخابات مجلس، که راستهامیخواستند زیرش بزنند و آن تناسب قواى جدید بین خودشان و دوم خردادیها را اجازهندهند، ابزارى شد براى تهییج از هر دو طرف. در کنفرانس برلین عده اى آمده اند شعارمرگ بر جمهورى اسلامى دادند و با صداى رسا به جهان اعلام کرده اند که این مملکتفقط دو جناح رژیم را ندارد. مردم یک طرف اصلى جدال هستند. اکثریت عظیم مردم جمهورىاسلامى را نمیخواهند. راست ها این را شاهد گرفتند براى تکرار آنچه که همیشه به دوخردادیها میگفتند که ببینید شما حرف از توسعه و دیالوگ میزنید و در پس آن این قدرتعظیم مردمى که سرنگونى میخواهند میاید از فرصت استفاده میکند. شما به این ها میداندادید. در ماجراى برلین این حمله را اول راست ها کردند بخاطر اینکه پرچم سرنگونىطلبى و ضدیت با جمهورى اسلامى آنجا بلند شد. دوم خردادیها هم مجبورند مقابله بهمثل کنند. طرف دارد به دشمن منتسب شان میکند آنها هم متقابلا باید همین کار رابکنند.

بزرگترین جرم در جمهورى اسلامى تماس با”دشمن” است. در نتیجه اگر دشمن را شما حزب کمونیست کارگرى تعریف بکنیدمعلوم بود که سیاست دوم خردادیها این میشود که در قدم بعد برلین را به صحنه اىتبدیل کنند که گویا راست ها همدوش این “دشمن” علیه آنها توطئه کرده اند.واقعیت این است که هیچ توطئه اى در کار نبوده، مردم جلوى ابراز وجود نمایندگان وعوامل و سخنگویان مدافع جمهورى اسلامى را در خارج گرفتند، مثل نمونه هاى بسیارى درچند سال اخیر، منتهى این اتفاق مصادف شد با دوره پس از انتخابات، با ماجراى ابطالبعضى از صندوقها، با ماجراى دور دوم انتخابات و این سوال که بالاخره چند روز دیگراین مجلس قرار است با چه ترکییى از عوامل و جناحهاى جمهورى اسلامى باز بشود و اینجاستکه برلین در بازى قدرت در ایران، این جایگاه را پیدا کرد بخصوص که بطور سمبلیکىمحل ابراز وجود یک نیروى سوم در جامعه ایران شد و این براى آنها واقعا دردناک است.
رادیو انترناسیونال: شما در پاسختان مقدارى توضیح دادید. فقط میخواستم کمى روشن تر کنید که آیا سیاست حزب کمونیستکارگرى بهم زدن سخنرانیهاى دوم خردادیها یا مخالفین تان است؟
منصور حکمت: ابدا اینطورنیست. ما شعارمان این است: جمهورى اسلامى را میکوبیم با مخالفمان بحث میکنیم، باجمهورى اسلامى نبرد میکنیم با مخالفمان جدل میکنیم. دوم خردادیها منحصر به کسانىکه در این کنفرانس بودند نیستند. سازمان اکثریت دوم خردادى است، توده اى ها دومخردادى هستند، خیلى از جریانات موسوم به “اپوزیسیون” دوم خردادى هستند وخیلى از شخصیتهاى داخل کشور و شعرا و ادبا دوم خردادى هستند. اینها آزادانه بهجلسات مختلف در خارج کشور میایند و میروند. خود ما در کنفرانسهاى مختلفى که برگزارکرده ایم از مدافعان دوم خرداد دعوت کرده ایم تا بیایند سخنرانى کنند. نشریات مارا که باز میکنید مصاحبه هاى مختلفى مى بینید با کسانى که دارند از دوم خرداد وخاتمى دفاع میکنند. بحث ما تریبون ندادن به ایادى جمهورى اسلامى است. اینها که درکنفرانس برلین بودند سه چهار نفرشان ایادى جمهورى اسلامى بودند، باقى شان هم ازشخصیتهاى غیر رژیمى اى بودند که شاید از دوم خرداد چپ تر یا راست تر بوده اند. ماکارى به این طیف نداشتیم. اگر فقط این دسته دوم در کنفرانس شرکت میداشتند هیچکس ازکنفرانس برلین مساله اى نمى ساخت. ولى اگر “بچه هاى قدیم سپاه” و سران”سابق” وزارت اطلاعات قرار است بیایند و تا “آزادیخواهى”جمهورى اسلامى را به مردم آلمان نوید بدهند و بگویند جهان میتواند جمهورى اسلامىرا به عنوان دولتى معتبر قبول کند، اینجاست که دیگر مردم جلویشان مى ایستند.